تبیان، دستیار زندگی
همیشه یک پیمانه برنج بیشتر می ریخت هر عید برای نوجوانش لباس عید می خرید یک روز ، جوانی را توی تلویزیون نشانم داد :
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پلاک پسرم گردن شما نیست؟

به یاد شهدای گمنام

 پلاک پسرم گردن شما نیست؟

همیشه یک پیمانه برنج بیشتر می ریخت

هر عید برای نوجوانش لباس عید می خرید

یک روز ، جوانی را توی تلویزیون نشانم داد :

ببین چقدر شبیه سعید است !

اصلاً سعیدش همه جا بود حتی توی تلویزیون سال 89 .

چند روز پیش بنیاد شهید برای پسرش مراسم گرفت

نرفت !

حتی یک بار هم سر قبر خالی پسرش که فقط محض یاد آوری بود

نرفت

می گفت هدیه را پس نمی گیرند ، جلو ملائکه از خدا خجالت می کشم بروم دنبال پسرم !

آخرین باری که پسر این زن با یک ساک خالی از خانه رفت 27 سال پیش بود

هنوز برنگشته !!

شما را به خدا اینقدر بلند نگویید با پذیرش قطعنامه جنگ تمام شد

این زن ، پسرش را در جنگ جا گذاشته

یک وقت می شنود !

نه که او نداند جنگ تمام شده

حتی می داند که هدیه را پس نمی گیرند

او شماره همه روزهای جنگ را حفظ است !

... احیاناً خبری نشانی از پسرش ندارید ؟!

احیاناً پلاک پسر او گردن شما نیست ؟!

... یا مفرج هم یعقوب علیه السلام

چشم هایش غربت یک انتظار 27 ساله را دارد

... " او یک مادر است "

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع :

روزنامه کیهان

مطالب مرتبط :

مادری با27 سال چشم انتظاری

پیغام شهید گمنام برای مادرش 

شهید گمنام (صوتی)

آنهایی که خود طالب گمنامی بودند

شلمچه قدمگاه حضرت زهرا (س) 

آنانکه درگمنامی ،سلوک کردند