طلبه، سطح زندگی و مراعات شأن طلبگی
مدیریت درآمد و هزینه در تنظیم روابط اقتصادی خانواده در سطوح مختلف طبقات اجتماعی به معنای تعریف شأنی خاص متناسب با جایگاه و منزلت اجتماعی اشخاص و خانواده ها می باشد. در این میان آنچه از یک طلبه در انظار اجتماعی انتظار می رود و حد متعارفی بین دو حد زهدگرایی و دنیاطلبی است. تنظیم روابط و ضوابط اقتصادی زندگی طلبگی متناسب با شأن روحانیت، تراز دارایی ها و مخارج و مصارف زندگی این طبقه اجتماعی را متعادل ساخته و به رضایت مندی نسبی خانواده، خود و اجتماع پیرامون خواهد انجامید.
از آنجا که طلبه نقش الگویی و تأثیرگذار در طبقات مختلف اجتماعی دارد و تأثیرگذاری فعالیت های تبلیغی و هدایتگرانه روحانیت در گرو مراعات شأن طلبگی و الگویی آنان است، لذا فاصله طبقاتی حوزویان و طلاب علوم دینی یا عامه مردم نباید آنچنان باشد که متهم به دنیاطلبی شوند. بنابراین آنچه زیبنده و برازنده طلبه است، نه دنیاطلبی بلکه علم طلبی و سعادت طلبی در چارچوب تنفس در فضای معنویت و معنویت گرایی و برخورداری متعارف از مواهب مادی و دوری از زرق و برق زندگی اجتماعی است از این رو
2. دارایی، مخارج و سطح زندگی طلبه
دارایی ظاهری طلبه و مخارج آشکار او باید تابع مقررات کلی پیش گفته باشد. مثلا طلبه با دارایی و هزینه های خود نباید متهم به بدی و دنیاطلبی یا مبتلا به بی انصافی شود، و یا آه حسرت دیگران را برآورد. طلبه حتی اگر توان مالی فوق العاده دارد در نوع مخارج زندگی نباید از سطح متوسط مردم بالاتر باشد، بلکه شایسته است که اندکی پایین تر از این سطح قرار گیرد. تظاهر به هر عملی که با این فرمول هماهنگ نباشد با شأن حوزوی او سازگار نیست.
باید توجه کنید که همه متوجه شما هستند، لذا زی اهل علم خودتان را حفظ کنید. درست مانند علمای گذشته ساده زندگی کنید. در گذشته چه طلبه و چه عالم بزرگ شهر زندگیشان از سطح معمولی مردم پایینتر بود و یا مثل آنها بود. امروز سعی کنید زندگیتان از زی آخوندی تغییر نکند. اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید بدانید که دیر یا زود مطرود می شوید؛ برای اینکه مردم می گویند ببینید آن وقت نداشتند که مثل مردم زندگی می کردند، امروز که دارند و دستشان می رسد از مردم فاصله گرفتند. باید وضع مثل سابق باشد، باید طوری زندگی کنیم که نگویند طاغوتی هستیم.(1)
طلبه باید در میزان هزینه ها و دارایی مشهود خود مراعات متوسط مردم را بکند و فاصله فاحشی از توده جامعه نداشته باشد. سطح زندگی طلبه نه از سطح متوسط مردم به اندازه ای بالاتر رود که در چشم آنان از ثروتمندان و اشراف تلقی شود و نه در صورت امکان چنان پایین تر باشد که نگاه ترحم آمیز دیگران را برانگیزد.
قاعده ای که ذکر شد (قرار گرفتن در سطح متوسط مردم و پرهیز از بالا رفتن یا پایین آمدن فاحش از این سطح) حداکثر و حداقل مناسبات رفتاری طلبه را مشخص می کند. فضای میان این حداقل و آن حداکثر طیف گسترده ای است که طلبه اجازه دارد در هر نقطة آن قرار گیرد. به بیان دیگر این قاعده، مصادیق فراوان دارد و با الگوهای رفتاری متنوّعی می توان این قاعده را رعایت کرد. گرچه پیشنهاد می شود به جهت ملاحظة بیشتر، طلبه، کمی پایین تر از متوسط مردم قرار گیرد.
اسباب زندگی مردم سه گونه است: گونة اول اسبابی که نوع مردم به صورت متعارف از آنها استفاده می کنند. مثل یخچال، فرش، کمد و ظروف معمولی. استفاده از این وسایل قطعاً برای طلبه مجاز است.
نوع دوم اسبابی که یقیناً به طبقة ثروتمند و مرفّه جامعه اختصاص دارد. مثل ماشین سواری اشرافی یا گوشی موبایل بسیار گران قیمت، لوازم لوکس و تجملی مانند مبل استیل و چلچراغ بلورین، آکواریوم، تزئینات ویژه مانند پرده های ویژه، کالاهای ویترینی و تابلوهای تجملی و مصالح گران قیمت ساختمانی. استفاده از اینها نیز قطعاً برای طلبه ناروا است.
دستة سوم مصادیق مشکوکی است که به روشنی معلوم نیست جزو گروه اول یا دوم هستند. تعیین تکلیف نهایی این مصادیق نیاز به روابط اجتماعی گسترده و کشف نوع نگاه مردم دارد و خالی از دشواری نیست. ولی استفاده از آنها جز در شرایط خاص و نیاز ضروری توصیه نمی شود در هر حال ترکیب نهایی حاصل از دارایی های متنوع طلبه و نوع زندگی او نباید از محدودة آن دو حدّ تجاوز کند.
منزل مسکونی طلبه، اتومبیل سواری او، لباس، خوراک، هزینة مسافرت و پذیرایی او از میهمان، همه باید با معیار تودة جامعه تنظیم شود و بهره گرفتن از اسباب رفاهی ویژة ثروتمندان و مترفان برای روحانی مجاز نیست. تهیة یک بارة مواد غذایی و مصرفی حتی در شرایط خاص (مثلاً خرید مقدار زیادی گوشت هر چند در طول زمان مصرف شود یا برای برگزاری یک مجلس میهمانی یا رفع نیاز چند خانواده باشد) بازتاب اجتماعی پسندیده ای ندارد؛ زیرا مقدور تودة متوسط نیست و درد و حسرت آنان را برمی انگیزد. در شرایطی که توده مردم گرفتار تأمین نیازهای اولیه خویش اند مشاهده شادخواری و رفاه زدگی طلبه برای آنان بسیار دشوار و آزارنده است.
از سوی دیگر اگر موقعیت مالی طلبه اجازه دهد نباید در خرج کردن از این سطح بسیار پایین تر باشد زیرا متهم به خشک دستی یا ریاضت ناروا می شود.
قال الامام الصادق (ع): بینا أنا فی الطواف اذا رجل یجذب ثوبی فالتفتّ فاذا عباد البصری قال یا جعفر بن محمد! تلبس مثل هذا الثوب و أنت فی الموضع الذی انت فیه من علی؟! قال قلت ویلک هذا ثوب قوهی اشتریته بدینار و کسر، و کان علی (ع) فی زمان یستقیم له ما لبس، ولو لبست مثل ذلک اللباس فی زماننا هذا لقال الناس: هذا مراء مثل عبّاد.
امام صادق (ع) فرمودند: در حال طواف بودم که ناگاه کسی لباسم را گرفت به او نظر کردم دیدم عبّاد بصری است که می گوید ای جعفر بن محمد آیا چنین لباسی می پوشی در حالی که در موضعی قرار گرفته ای که جدّت علی (ع) در آن بود؟ حضرت فرمودند: به او گفتم چه می گویی؟! این یک لباس سفید قوهی (ناحیه ای اطراف کرمان) است که به یک دینار و اندی آن را خریده ام اما حضرت علی (ع) در زمانی بود که برای او سزاوار نبود جز آن بپوشد و اگر من مثل آن لباس را در این زمان بپوشم مردم می گویند مانند عبّاد ریاکار است.(2)
طلبه خصوصاً در مناسبتی که با همسر و فرزندان خود برقرار می کند باید شأن آنها را در نظر گیرد و رضامندی نسبی آنها را تأمین کند. اگر در یک دورة زمانی طولانی، زندگی طلبه از زندگی نوع کسانی که با آنها در رفت و آمد است بسیار ضعیف تر باشد، خانوادة او پیوسته از معاشرت با دوستان و خویشاوندان، احساس سرشکستگی و حقارت می کنند، این نارضایتی مستمر یا به قطع ارتباط و انزوای اجتماعی آنها می انجامد و یا تحمل آنها را به یک باره فرو می شکند و عصیان می آفریند.
البته نیک روشن است که کامیابی کامل در این جهان امکان پذیر نیست ظرف وجود انسان بسیار گسترده تر از آن است که با قطره چکان بهره های دنیا پر گردد. طبیعت بی نهایت طلب انسان به هیچ حدّی رضا نمی دهد و هر چه متنعّم باشد احساس ناکامی می کند، در هر نقطه ای از درجات بهره مندی که قرار گیرد به بالاتر از آن چشم دارد و به نیمة خالی لیوان نظر می افکند. عطش خواسته های انسان در این دنیا فرو نخواهد نشست مگر آنکه به بی نهایت برسد و با سرچشمة کمال پیوند یابد. تنها در این صورت است که رضایت کامل برای انسان تأمین می شود و احساس آرامش تام می کند.
الا بذکر الله تطمئن القلوب(3)؛
تنها با یاد خدا دل آرام گیرد.
اما رضایت نسبی برای انسان امکان پذیر است. رضایت نسبی یعنی هرگاه خود را نسبت به نوع مردم می سنجد از وضعیت خود سخت دل گیر و ناراضی نمی شود و اجمالاً خود را هم ردیف مردم عادی می یابد طبیعی است که رسیدن به این حدّ از رضایت در شرایط زمانی و مکانی گوناگون متفاوت است و تشخیص مصداق آن خصوصاً در شرایط کنونی به جهت پیچیدگی روابط و تنوع زندگی نیاز به ارتباط اجتماعی فراوان و دیدة تیزبین دارد.
طلبه ای که در یک روستای محروم زندگی می کند با طلبه ای که در نقطة شمالی یکی از شهرهای بزرگ به سر می برد از نظر سطح زندگی نباید در یک ردیف باشند. تودة جمعیتی که بیشترین ارتباط را با طلبه دارد، اثر بزرگی بر هزینه های زندگی طلبه می گذارد و این البته به معنی تنظیم زندگی براساس نگاه مردم نیست. پیش از این گفتیم که به هیچ حیلتی نمی توان همة مردم را از خود راضی کرد. سطح زندگی ما در هر نقطه ای که تنظیم شود از ناحیة گروهی، متهم به ول خرجی و دنیاگرایی و در همان زمان از سوی گروهی دیگر متهم به سخت گیری هستیم. و البته گروه سومی هم ما را هم سطح خود یافته و اظهار خرسندی می کنند. اگر طلبه با یک نگاه جامعه شناسانه بتواند حد متعارف مردم را تشخیص دهد و در حوالی همان حد بلکه اندکی پایین تر به سر برد، فراوانی گروه سوم به حداکثر خواهد رسید و اعتراض گروه اول و دوم که اینک به دو اقلیت بدل گشته اند برای او ارزشی نخواهد داشت و به این ترتیب در پیشگاه خدا هم روسفید خواهد بود.
وقتی تودة مردم زیر بار سنگین هزینه ها کمر خم کرده اند استفاده از مواهب مادی و اسباب رفاهی ویژه و برانگیختن نگاه حسرت آمیز دیگران به بهانة قل من حرّم زینه الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق (4) و لم تحرّم ما احلّ الله لک (5) اشتباه است و آنگاه که نوع مردم از اسباب رفاهی عام برخورداراند، پرهیز از استفاده به بهانة دنیاگریزی و زهدنمایی موجب جلب نگاه ترحم آمیز دیگران خواهد بود و به شدت مذموم و تنفرآور و تحمل شکن و هر دو طرف این طیف مصداق لباس شهرت:
المشهورة فی حسنها و المشهورة فی قبحها.(6)
در روایت امام صادق (ع) آمده است:
یأکلوا قصداً و یلبسوا قصداً و ینکحوا قصداً و یرکبوا قصداً.(7)
خوراک و پوشاک و زندگی و ماشین سواری از حد اعتدال خارج نشود.
به این لحاظ، وظیفة ما در انتخاب اسباب زندگی محکوم شرایط اجتماعی است و تقید ما به این وظیفه، مراعات تقوی.
اعتبار رضامندی نسبی در فقه اسلامی تحت عنوان مراعات شأن و عادت امثال(8)، مورد بحث قرار گرفته است. گرچه اخلاق دینی در پایین آوردن آستانة عمومی این رضامندی تلاش می کند و با توجه دادن به نعمت ها و دارایی ها و اصل قرار دادن ابعاد معنوی، نگاه حریص و ناسپاس انسان را محدود می کند.(9)
«وَ ابتَغِ فی ما آتاکَ اللهُ الدّارَ الاخِرةَ وَ لا تَنسَ نَصیبَکَ مِن الدُّنیا»(10)
در نعماتی که خدا به تو داده است خانه آخرت را جستجو کن اما بهره خود از دنیا را نیز فراموش نکن.
و «اذکروا نِعمَة اللهِ عَلَیکُم(11). وَ امّا بِنِعمَةِ ربّک فَحَدّث»(12)
پی نوشت ها:
1. صحیفه امام، ج17، ص453-452.
2. بحارالانوار، ج 79 ص 315 از مکارم الاخلاق، ص 111.
3. رعد 13: آیه 28.
4. اعراف 7: آیه 32.
5. تحریم 66: آیه 1.
6. پیش از این گفته شد که شهرت اختصاص به لباس ندارد و حرمت آن شامل هرگونه رفتار اجتماعی می شود پیامبر اکرم (ص) از دو گونه لباس نهی می فرمودند لباسی که از فرط زیبایی جلب توجه می کند و لباسی که در زشتی انگشت نما است. کنزالعمال: 41171.
7. بحارالانوار، ج 76، ص304.
8. جواهر الکلام ج 31، ص330.
9. تفصیل این بحث را در فصل چهارم از کتاب رفتار مصرف کنندة مسلمان بخوانید.
10. قصص 77: آیه 28.
11. ابراهیم 14: آیه 6.
12. ضحی 93: آیه 11.
پدیدآورنده: نوری عالم زاده
تنظیم و فرآوری برای تبیان گروه حوزه علمیه