تبیان، دستیار زندگی
سیماى سوره‏ى نمل‏ این سوره نود و سه آیه دارد، عدد كلمات آن هزار و صد و نود و نه كلمه و عدد حروف آن چهار هزار و ششصد و نود و نه حرف مى‏باشد. سوره نمل چهل و هشتمین سوره ای است كه بعد از سوره شعراء نازل گردید و در ترتیب فعلى قرآن مجید، سوره بیست و ه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سیمای زیانكاران!

زیانکاران در جهنم

سیماى سوره‏ى نمل‏

این سوره نود و سه آیه دارد، عدد كلمات آن هزار و صد و نود و نه كلمه و

عدد حروف آن چهار هزار و ششصد و نود و نه حرف مى‏باشد.

سوره نمل چهل و هشتمین سوره ای است كه بعد از سوره شعراء نازل گردید و در ترتیب فعلى قرآن مجید، سوره بیست و هفتم است‏.

نام آن به مناسبت آیه‏ى 18 كه درباره‏ى داستان مورچگان و حضرت سلیمان است، «نمل» مى‏باشد، ولى نام «سلیمان» و «طاسین» نیز بر آن نهاده شده است.

تمام این سوره در مكّه در جریان‏ها و مناسبت‏هاى مختلف نازل شده و بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» دو بار در آن آمده است یكى در آغاز سوره و دیگرى در آیه‏ى 30 در آغاز نامه‏ى حضرت سلیمان به ملكه‏ى سبأ.

مبارزات چهار پیامبر بزرگ الهى، (موسى، سلیمان، صالح و لوط (علیهم السلام)) با اقوام منحرف زمان خود در این سوره آمده است كه مفصّل‏ترین آن، برخورد حضرت سلیمان با ملكه‏ى سبأ و چگونگى ایمان آوردن او به خدا مى‏باشد.

سخن گفتن پرندگانى همچون هدهد و حشراتى چون مورچه، حضور افرادى از جنّ در لشگر و دربار سلیمان و بالاخره آوردن تخت بلقیس از یمن به شام در یك چشم بهم زدن، بخشى دیگر از آیات این سوره را به خود اختصاص داده است.

سیمای زیانكاران!

إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ (نمل4) أُوْلئِكَ الَّذِینَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذابِ وَ هُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ (نمل5)

همانا كسانى كه به آخرت ایمان ندارند، كارهاى (زشت) شان را زیبا جلوه مى‏دهیم تا (هم چنان) سرگشته باشند.

آنان كسانى هستند كه براى ایشان عذاب بد (و دردناك) خواهد بود و آنان در قیامت زیانكارترین افرادند.

در این آیه و آیه‏ى 108 سوره‏ى انعام، خوب پنداشتن كارهاى زشت، به خداوند نسبت داده شده است. در حالى كه قرآن كریم در چند مورد دیگر، این كار را كار شیطان دانسته است.

این به خاطر آن است كه خداوند نظام هستى را بر اساس علل و اسباب قرار داده است و كارهایى را كه انجام مى‏شود به هر یك از علل مى‏توان نسبت داد، مثلًا مى‏توان گفت: كلید، در را باز كرد و مى‏توان گفت: دستم در را باز كرد و نیز مى‏توان گفت: خودم در را باز كردم، زیرا كلید در دست و دست در اختیار من است. در این جا نیز شیطان كار زشت را زیبا جلوه مى‏دهد ولى با تكرار كار زشت، انسان به آن خو مى‏گیرد و این خو گرفتن، سنّت الهى است.

همانا كسانى كه به آخرت ایمان ندارند، كارهاى (زشت) شان را زیبا جلوه مى‏دهیم تا (هم چنان) سرگشته باشند

زیانكاران:

کافر

زیانكاران چند نوع هستند: الف: خاسر، ب: لفى خسر، ج: خسران مبین د: اخسرون.

الف: كسى كه عمرش تباه شده است. «قُلْ إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» (زمر، 15)

ب: كسى كه اهل ایمان و عمل صالح نباشد. «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا» (عصر، 2)

ج: كسى كه با تزلزل بندگى خدا مى‏كند. «فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى‏ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ» (حج، 11)

د: كسانى كه منحرفند، و گمان مى‏كنند راه درست مى‏روند. «الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً» (كهف، 104)

در روایات مى‏خوانیم: أخسرون، كسانى هستند كه زكات نمى‏پردازند، بر گناه اصرار مى‏ورزند، قدرت حقّ گفتن دارند، ولى نمى‏گویند، ظالم‏ترین افرادند و با ضایع كردن دین، دنیاى خود را اصلاح مى‏كنند.

برداشتهایی از آیات:

1ـ ایمان نداشتن به معاد، زمینه‏ى جلوه‏گرى زشتى‏هاست. (انسان بى‏ایمان، برهنگى را تمدّن، تجمّل را شخصیّت، كلاه‏بردارى را زرنگى، دروغ و ریا را نشانه‏ى سیاست و استعمار را نشانه قدرت مى‏داند) «إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ ... زَیَّنَّا»

2ـ كج فهمى و سردرگمى افراد بى‏ایمان، بزرگ‏ترین كیفر و سیلى خداوند است. «لا یُؤْمِنُونَ ... فَهُمْ یَعْمَهُونَ»

3ـ اگر قیامت را باور كنیم، از كارهاى بسیارى كه به نظر ما زیباست توبه خواهیم كرد. «لا یُؤْمِنُونَ زَیَّنَّا»

4ـ كسى كه قیامت را آینده‏ى روشن خود نمى‏داند، دنیاى متغیر، هر لحظه او را دگرگون و سردرگم مى‏كند. «لا یُؤْمِنُونَ یَعْمَهُونَ»

5ـ كفر به قیامت، عامل بزرگ‏ترین خسارت‏هاست. «الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ ... هُمُ الْأَخْسَرُونَ» ما مأمور به ظاهریم، الطاف خفیّه كار خداست!!

إِذْ قالَ مُوسى‏ لِأَهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ ناراً سَآتِیكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ آتِیكُمْ بِشِهابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (نمل7) فَلَمَّا جاءَها نُودِیَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِی النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (نمل8) یا مُوسى‏ إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ (نمل9)

ـ (به خاطر بیاور) هنگامى را كه موسى به خانواده خود گفت: «من آتشى از دور دیدم (همین جا توقف كنید) بزودى خبرى از آن براى شما مى‏آورم، یا شعله آتشى تا گرم شوید.»

ـ پس همین كه (موسى) نزد آن آمد، ندا داده شد كه هر كه در آتش و هر كه اطراف آن است بركت داده شد و منزّه است خداوندى كه پروردگار جهانیان است.

ـ اى موسى! همانا این منم خداى عزیز حكیم.

أخسرون، كسانى هستند كه زكات نمى‏پردازند، بر گناه اصرار مى‏ورزند، قدرت حقّ گفتن دارند، ولى نمى‏گویند، ظالم‏ترین افرادند و با ضایع كردن دین، دنیاى خود را اصلاح مى‏كنند

نكته‏ها:

قرآن

در قرآن 136 مرتبه نام حضرت موسى و در 34 سوره داستان او ذكر شده و حدود 900 آیه درباره‏ى ماجراى بنى اسرائیل است.

حضرت موسى با همسر باردارش از مَدْیَن به سوى مصر در حركت بود. شب و سرما و طوفان بیابان از یك سو و وضع حمل همسرش از سوى دیگر موسى را به تكاپو واداشت. آیات مورد بحث به این ماجرا نظر دارد.

در میان تمام احتمالات، به‏نظر مى‏رسد كه مراد از «مَنْ فِی النَّارِ» حضرت موسى است كه در منطقه آتش بود و مراد از «مَنْ حَوْلَها» خانواده او یا پیامبرانى كه در ارض مقدّسه بوده‏اند.

آتش در قرآن‏

ابلیس به آن افتخار كرد. «خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ» (اعراف، 12) كافر به آن كیفر مى‏شود. «تَصْلى‏ ناراً حامِیَةً» (غاشیه، 4) ابراهیم در آن سالم ماند. «یا نارُ كُونِی بَرْداً» (انبیاء، 69) موسى به سراغ آن رفت، ولى پیامبر شد. «آنَسْتُ ناراً ... نُودِیَ» (نمل، 7 تا 8) ذو القرنین به وسیله آن فلزات را ذوب و سدسازى كرد. «قالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذا جَعَلَهُ ناراً» (كهف، 96)

پیام‏های آیه:

1ـ داستان موسى قابل ذكر و مایه‏ى تذكّر است و نباید فراموش شود. «إِذْ قالَ» ...

2ـ گاهى در مسیر كمك به همسر و خانواده، الطاف ویژه‏اى پیدا مى‏شود. «آتِیكُمْ بِشِهابٍ ... نُودِیَ»

3ـ مرد، مسئول اداره امور زندگى همسر است. «آتِیكُمْ بِشِهابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ»

4ـ انبیا زندگى عادّى داشتند. «آتِیكُمْ بِشِهابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ»

5ـ ما مأمور به ظاهریم، الطاف خفیّه كار خداست. «فَلَمَّا جاءَها نُودِیَ»

6ـ سخن خداوند با موسى، گرفتن پیام رسالت و نمایش معجزات و بعثت سایر انبیا در آن منطقه رمز بركت است. «بُورِكَ مَنْ فِی النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها»

7ـ نداهاى الهى به پیامبران را وهم و خیال نپنداریم. (در كنار كلمه‏ى «نُودِیَ»، «سُبْحانَ اللَّهِ» آمده، یعنى خداوند منزّه است از این كه این ندا وهم و خیال و وسوسه باشد).

8ـ بعثت انبیا از شئون ربوبیّت الهى است. «نُودِیَ رَبِّ الْعالَمِینَ»

9ـ لازمه‏ى ربوبیّت، عزّت و حكمت است. «رَبِّ الْعالَمِینَ ... الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ»

آمنه اسفندیاری - بخش قرآن تبیان


منابع:

1- تفسیر نور ج 8

2- تفسیر اثنی عشری ج 10

3- تفسیر احسن الحدیث ج 7