راهکارهاي دستيابي به حالت توبه
- درس اخلاق آیت الله مظاهری
- حالت توبه آن است که انسان خود را در مورد انجام گناه واقعاً مقصر بداند و توبۀ حقيقي و خالصانه بايد همراه با اصلاح اعمال و ترک بدون بازگشت گناه و معاصي باشد و اين امر بسيار مشکل مينمايد. در اين خصوص راهکارهايي وجود دارد که توجه به آن راهکارها ميتواند موجب تنبّه و بيداري آدمي گردد و او را به منزل توبه و رسيدن به حالت ارزشمند و نوراني توبه، رهنمون گردد. در ادامه به برخي از اين راهکارها اشاره ميشود.
راهکارهاي دستيابي به حالت توبه
همانطور که بيان شد، حالت توبه آن است که انسان خود را در مورد انجام گناه واقعاً مقصّر بداند و علاوه بر اينکه «استغفرالله» ميگويد و از خداوند عذرخواهي مينمايد، در دلش هم از خداوند متعال شرمنده باشد. اگر چنين حالتي براي آدمي پديد آيد، قطعاً توبۀ او پذيرفته ميشود، گناهان او بخشيده ميشود و پروندۀ سفيد و درخشاني فرا روي او گشوده خواهد شد که ميتواند سرآغاز ادامۀ حرکت به سوي خداوند تبارک و تعالي باشد.
در واقع میتوان گفت: توبه، بیش و پیش از آنکه یک عمل باشد، یک حالت است. حالت ارزشمندی که به دنیا و آنچه در آن است، ارزندگی دارد. ماهیّت این حالت، با ذکر یک مثال روشنتر خواهد شد.
استاد بزرگوار ما، مرحوم آیت الله العظمی بروجردی«ره» نقل میکردند: زمانی که من در بروجرد زندگی میکردم، با یک ملّای مکتبی که در مکتب خانه به کودکان درس میداد کاری داشتم و نزد او رفتم. حین صحبت، یکی از شاگردان او وارد مکتب شد، وقتی ملّای مکتب او را دید، به من گفت: آقا این نوجوان، مجسمۀ شرم و حیا است و من با حیاتر از او ندیدهام. وقتی علّت را جویا شدم، گفت: چند روز پیش مادر این نوجوان نزد من آمد و از او شکایتی داشت و قرار شد او را تنبیه کنم. این پسر از اینکه نزد من رسوا شده است، خیلی خجالت کشید و شرمنده شد، به قدری که وقتی میخواستم به دست او چوب بزنم با حالت سرافکندگی در مقابل من ایستاده بود و از شدّت شرمندگی یارای بلند کردن دست خویش را نداشت. سر او به پائین افتاده بود و دستهایش رها بود و خجالتزدگی که سراسر وجودش را فراگرفته بود، به او اجازه نمیداد دست خود را بالا بیاورد که من به او چوب بزنم.
انسان باید در مقابل پروردگار خویش به چنین حالتی برسد تا بتواند منزل توبه را با موفّقیّت پشت سر بگذارد. امّا نکتۀ مهم و قابل توجّه اينکه رسيدن به چنين حالتي مشکل است و در بسياري از موارد، عليرغم اينکه انسان ميداند بايد توبه کند و از نتايج و فوائد رسيدن به حالت توبه نيز اطّلاع دارد، ولي نميتواند دست از گناهان خود بشويد و حقيقتاً توبه نمايد.
افزون بر اين، توبۀ حقيقي آن است که خالصانه باشد و از عمق جان آدمي سرچشمه گرفته باشد. قرآن کريم انسان را به چنين توبهاي ترغيب مي فرمايد:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحا»[1]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، بهسوى خدا توبه كنيد، توبهاى خالص.
از امام صادق«عليهالسّلام» سوال شد توبۀ نصوح چيست؟ آن حضرت فرمودند:
«يَتُوبُ الْعَبْدُ مِنَ الذَّنْبِ ثُمَّ لَا يَعُودُ فِيهِ»[2]
بنده از گناه توبه كند و ديگر به آن باز نگردد.
بنابراين توبۀ حقيقي و خالصانه بايد همراه با اصلاح اعمال و ترک بدون بازگشت گناه و معاصي باشد و اين امر بسيار مشکل مينمايد.
در اين خصوص راهکارهايي وجود دارد که توجّه به آن راهکارها ميتواند موجب تنبّه و بيداري آدمي گردد و او را به منزل توبه و رسيدن به حالت ارزشمند و نوراني توبه، رهنمون گردد. در ادامه به برخي از اين راهکارها اشاره ميشود.
تضرع و زاري به درگاه خداوند سبحان
یکی از الطاف بسیار بزرگی که خداوند تبارک و تعالي نسبت به بندگان خويش دارد و نزد آنان مغفول است، اينکه حضرت پروردگار، بسيار بيشتر از آدميان مشتاق کمال آنان ميباشد و در اين راستا به ياري بندگان مؤمن خود ميشتابد.[3] سالک در مسير حرکت به سوي خداي رحمان همواره کمکرسانی و مددکاري حقتعالي را به وضوح ميبيند و از آن در جهت ادامۀ مسير، بهره ميبرد. در واقع اگر پويندۀ راه کمال، حرکت را شروع کند و همّت داشته باشد، خداوند در بن بستها به فریاد او میرسد و در گرفتاريها دست وي را خواهد گرفت.
يکي از موانع مهم و اساسي سير و سلوک، گناه و نافرماني خداوند است و سالک براي رهايي از اين مانع، بايد از خود خداوند طلب کمک و ياري کند و توفيق توبه را از او بخواهد. اگر توفيق از جانب پروردگار متعال نصيب انسان نشود، محال است بتواند در سير و سلوک خود پيشرفت نمايد.
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكي مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً»[4]
بنابراين سالک بايد به درگاه حضرت ربّ العالمين برود و با تضرّع و زاري و التماس، توفيق دست کشيدن از گناهان و بازگشت به سوي خداوند تبارک و تعالي را بگيرد.
پويندۀ راه حقيقت بايد با خداي خويش رابطۀ عاطفی برقرار کند و در دل شب با او درد و دل کند، تضرّع و زاری داشته باشد، با خداي مهربان اظهار قصور و تقصیر داشته باشد و بالأخره نظیر عبد کوچکي که در مقابل مولاي بزرگ خويش قرار دارد، همیشه یک ذلّتی در مقابل خداوند تعالي داشته باشد. و به واسطۀ این رابطۀ عاطفی، توبه کند.
اساساً رسيدن به مقامات والاي عرفاني و نيل به درجات معنوي، بدون ارتباط محبّت آميز و عاطفي با خداوند آن هم در دل شب، امکان پذير نيست. امام حسن عسکري«عليهالسّلام» ميفرمايند:
«إِنَّ الْوُصُولَ إِلَي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِامْتِطَاء اللَّيْل»[5]
رسيدن به خداوند عزّوجل، سفري است که به جز با شب زندهداري درک نميشود.
برترين عمل در شب زندهداري که اوج ارتباط عاطفي بنده با خداوند را نيز در بر دارد، نماز شب است.
«تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ، فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»[6]
پهلوهايشان از بسترهاى خواب تهى مىشود، پروردگارشان را در حال بيم و طمع مىخوانند، و از آنچه روزى آنها كردهايم انفاق مىكنند، پس هيچ كس نمىداند چه چيزهايى از مايههاى روشنىبخش ديدگان، به پاداش كارهايى كه مىكردهاند براى آنها پنهان داشته شده است.
اين رابطۀ عاطفي، اهل معرفت را مدهوش میکند. بعضی اوقات حالت خشیت براي آنان پديد ميآورد و در برخي موارد، حالت رحمت. و در هر دو صورت آنان را در دل شب مدهوش ميکند. وقتي چنين شد، هیچ توجهي به هيچجا و هيچکسی ندارند به جز معاشقه و مکالمه با خداوند منّان، يعني همان رابطۀ عاطفي، يعني همان که قرآن کريم میفرماید: «تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً»؛ گاهی ظهور حقیقت در دل این افراد با خشیت است و گاهی با طمع، امیدواری و رحمت مي باشد و در هر دو صورت، نماز شب آنان را مدهوش میکند. هر دو حالت خشيت و رحمت را دارند و هيچ کدام اين حالات نيز بر ديگري غلبه پیدا نمیکند: «يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً». اگر اينگونه رابطهها و معاشقهها بين بنده و خدا نباشد، زندگی تکرار مکررّات است و اين زندگي خیلی خسارت دارد.
لذّت افرادي که با خداوند رابطۀ عاطفي دارند، منحصر به آخرت نيست؛ بلکه در همين دنيا و در دل شب نيز لذّات معنوي را درک ميکنند. چنانکه قرآن کريم ميفرمايد: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُن»، آن افراد در دل شب لذّتي دارند که هيچ کس نميتواند درک کند مگر خود، اهل آن باشد.
لذا پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» فرمودند: «دو رکعت نماز نزد من از دنيا و آنچه در دنيا است، محبوبتر است».
«الرَّكْعَتَانِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا»[7]
خوشا به حال افرادي که از اين لذت ها بهرهمند ميشوند و ميتوانند در دل شب مسير پر فراز و نشيب سير و سلوک را براي خويش هموار سازند و با معاشقه و مکالمه با خداوند، راه را بپيمايند.
پي نوشتها
1. تحريم / 8
2. كافي، ج 2، ص 432
3. روم / 47: «وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنينَ»
4. نور / 21
5. بحارالانوار، ج 75، ص 380
6. سجده / 17-16
7. عللالشرائع، ج 2، ص 363
تنظیم برای تبیان گروه حوزه علمیه