چهار ذکر و چهار حقیقت پیرامون خداوند
سبحان الله- پاک و منزه است خدا ، و الحمد لله- و ستایش و سپاس مخصوص خداست ، و لا اله الا الله- و معبودى بجز خدا نیست ،و الله اکبر- و خدا بزرگترین است .
دانستن این چهار خصوصیت در شکل گرفتن یک تلقى درست و کامل از توحید داراى تأثیرى عمیق است . زیرا هر یک از این چهار خصوصیت یک بدنه و یک نما از عقیده توحید را نشان مىدهند .
تکرار این جملات فقط بدان خاطر نیست که بر معرفت ذهنى انسان و آگاهى و اطلاع او افزوده شود ، بلکه دانستن صفات و خصوصیات خدا و تکرار ذکر او، بزرگترین فایدهاش باید این باشد که در انسان حرکت و مسئولیتى پدید آید و وظیفه و تکلیفى فراخور آن حقیقتى که بدان معرفتیافته بر دوش او گزارده شود .
سبحان الله
خدا پیراسته و پاک است ، از داشتن شریک، از ظلم، از مخلوق بودن ، از انجام کارى بر خلاف حکمت و مصلحت ، از همه نقایص و کمبودها و پلیدی هایى که در موجودات هست و از همه صفاتى که لازمه مخلوق بودن و« ممکن »بودن می باشند .
با گفتن این جمله و یادآورى این خصوصیت براى خدا نمازگزار به یاد مىآورد که در مقابل چه موجود و چه ذات قابل ستایشى به کرنش و تعظیم برخاسته است . احساس مىکند تعظیم و تواضع او در برابر نیکى و کمال مطلق انجام شده است ، ذکر سبحان الله ، پاکى و نزاهتخدا را به ما مىآموزد.
و الحمد لله
بشر در سراسر تاریخ پر ملال زندگىاش همواره به خاطر برخورداری هاى گوناگون ، به خاطر گرفتن امتیازهاى کوچک و بزرگ ، به خاطر چند روزى بیشتر زیستن و حتى در موارد بسیار، به خاطر نان بخور و نمیرش در برابر کسانى که در خلقت با او برابر بوده و هیچ مایه اصیلى را از او بیشتر و سرشارتر نداشتهاند ، زبان به ستایش و سپاس گشوده و تن و جان خود را تسلیم صاحب نعمتان کرده است.
به یاد آوردن اینکه « همه سپاسها و ستایشها از آن خداست» مىفهماند که نعمتها همه از آن خداست ، پس هیچ کس به حقیقت ، مالک چیزى نیست تا از آن راه بتواند ، و حق داشته باشد کسى را اسیر و مطیع و بنده خویش سازد.
و لا اله الا الله
این ، شعار اسلام که نمودارى از جهان بینى و ایدئولوژى را به تصویر کشیده است .
در این شعار یک « نفى » و یک « اثبات » وجود دارد .
نخست ، همه قدرتهاى طاغوتى و غیر خدایى را نفى مىکند . خود را از بردگى هر نیروى اهریمنى نجات مىدهد . هر دست و بازویى را که به شکلى او را به راهى مىکشاند ، قطع مىکند ،هر قدرتمندى جز خدا و هر نظامى جز نظام الهى و هر انگیزهاى جزانگیزههاى خداپسند را به دور مىریزد و خود را از همه زبونیها و ذلتها و اسارتها ، بندها و بندگیها مىرهاند .
و الله اکبر
پس از آن ، یک انسان عادى که هنوز با واقعیت هاى جاهلى دست به گریبان است ، احساس غربت و وحشت مىکند و خود را تنها مىیابد . در این لحظه ی غربت است که نیازمند قدرتی مافوق بشری به سراغ او می آید :
الله اکبر-خدا بزرگتر است: از همه چیز، از همه کس ، از همه قدرتها و قدرتمندیها ، از آنکه بتوان او را به وصف آورد . طراح سنتها و قانونهاى تکوینى جهان ، چه در طبیعت و چه در تاریخ ، اوست . پس پیروزى نهایى که در گرو سازگارى با این قوانین و سنتهاست ، تنها در پایبندى به فرمان او میسر است و بندگان و فرمانبران او تنها جبهه پیروزمند در کشمکش تاریخى بشریتاند.
کسى که در برابر قدرت گونههاى بشرى خود را کوچک و ضعیف و بىاراده مىیابد ، اگر بفهمد و بداند که برترین قدرتها خداست دلش اطمینان و آرامش مىیابد و در باطنش نیرویى بی سابقه شعله مىکشد ، و همین است که او را برترین و نیرومندترین از همه مىسازد.
چهار ذکر تسبیحات اربعه چه ارتباطی با هم دارند؟
تسبیح (سبحان الله) به معنای اعلام انزجار از طرز فكر مشركان است : «سبحان الله عما یشركون»(حشر/23 ) و «سبحان الله عَما یصفون» (صافات/159 ) ؛ در حقیقت ، « سبحان الله » تبرّی عمومی از همه كسانی است كه نسبت به خدای سبحان دارای بینش شرک آلودند .
تحمید « الحمد لله » یعنی حمد مخصوص خداوند است و چون خدا میدانست كه بندگان ، شكر او را به طور شایسته ادا نمی كنند ، خودش بر خود ، حمد روا داشت . یعنی او خود را چنین حمد كرده است ، تا دیگران آگاه شوند .
اما تهلیل (لا اله الاّ الله) برای نفی هر گونه الهه باطل و اثبات الوهیت خداوند هستی است ، (لا اله الاّ الله) كلمه توحید است و هیچ عملی بدون آن مقبول نیست : « لایَقبل اللهُ الأَعمال اِلا بَها و هی كَلِمة التقوی» (بحار/ج 9 /ص 294)
حتی خیرات كافر نیز مورد قبول نیست ، زیرا اگر كسی اهل «لا اله الاّ الله » نبود ، ترازوی اعمالش سبک است و كسی كه میزان اعمال او سبک و تهی باشد ، اهل دوزخ است :
« و أَما مَن خَفّت مَوازینه فأُمه هاویة و ما أَدریك ماهیة نار حامیة »(قارعه/ 8-11)
از این رو تهلیل ، كلمه تقواست و كلمهای است كه ترازوی اعمال انسان را سنگین میكند: « یَثقل لله بها المَوازین یَوم القیامة» (بحار/ج 9 /ص294) و وقتی ترازو سنگین شد ، صاحب عمل در « عیشة راضیة » به سر میبرد: « فأما مَن ثَقلت مَوازینه فهو فی عیشةٍ راضیة » ( قارعه/ 6-7 )
آنگاه در تفسیر تكبیر (الله اكبر) فرمود: « فهی كلمة أَعلی الكَلمات و أحبها الی الله عزّ و جلّ »(بحارالانوار / ج9 /294) ؛ كلمه تكبیر از سایر كلمات ، برجسته تر و نزد خداوند محبوبتر است .
جایگاه تسبیح
تسبیح و تنزیه خدا، ریشه تمام عقاید و تفكرات صحیح اسلامى است :
توحید ، یعنى منزّه دانستن خدا از شریك ؛ « سُبْحانَ اللّهِ عَمّا یُشْرِكوُنَ» (طور/ 43)
عدل ، یعنى منزّه دانستن خدا از ظلم ؛ « سُبْحانَ اللّهِ اِنّا كُنّا ظالِمینَ » (قلم / 29 )
نبوت و امامت ، یعنى منزه دانستن خدا از بى هدفى ، بى برنامگى و رهاكردن مردم در دریاى هوس ها و سلیقه ها ؛ « وَ ما قَدَروُا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ اِذْ قالُوا ما اَنْزَلَ اللّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَئ ؛ آنها مى گویند خداوند پیامبرى نفرستاده ، در حقیقت خدا را درست نشناخته اند.»(انعام / 91 )
معاد، یعنى منزه دانستن خدا از اینكه آفرینش را پوچ و باطل ، و پایان جهان را نابودى قرار دهد؛ « رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَك »(آل عمران / 191) ، « اَفَحَسِبْتُمْ اَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ اَنَكُمْ اِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ ؛ آیا گمان كردید ما شما را بیهوده آفریدیم و بازگشت شما بسوى ما نیست ؟»(مؤمنون / 115) آرى خدا از این كار عبث و بیهوده منزّه است .
تسبیح خدا، نه فقط سرچشمه عقاید اسلامى ، بلكه مایه بسیارى از كمالات روحى و معنوى است :
سبحان اللّه ، سرچشمه رضاست . اگر او را از هر نقصى منزّه بدانیم ، به مقدّرات او رضا مى دهیم و تسلیم مشیّت حكیمانه او مى شویم .
سبحان اللّه ، سرچشمه توكل است . كسى كه از هر نیازى بدور و از هر ضعف و عجزى منزّه است ، چرا بر او تكیه و توكل نكنیم ؛ « سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِّىُ »(یونس / 68)
سبحان اللّه ، مایه عشق به خداست . ذاتى كه از هر عیب و نقص پاك باشد ، محبوب انسان است و به او عشق مى ورزد.
سبحان اللّه ، مقدمه حمد و ستایش خداست . ستایش از ذاتى كه هیچ زشتى و ناپسندى در او راه ندارد . لذا در تسبیحات اربعه ، سبحان اللّه مقدم بر الحمدلِلّه آمده است .
سبحان اللّه ، كلید نجات از همه خرافات و بافته هاى بشرى است ؛ « فَسُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمّا یَصِفُونَ » (انبیاء /22)
پاداش تسبیح
امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نقل مى كند كه وقتى بنده اى (( سُبْحانَ اللّهِ )) مى گوید ، هرچه زیر عرش الهى است همراه او تسبیح مى گوید و به گوینده این كلمه ده برابر پاداش مى دهند و وقتى (( اَلْحَمْدُ لِلّهِ)) مى گوید ، خداوند نعمت هاى دنیا را بر او ارزانى مى دارد تا با خدا ملاقات كند و بر نعمت هاى آخرت وارد شود .(وسائل الشیعه / ج 7 / ص 187)
تسبیح عملى
امام صادق علیه السلام مى فرماید: یكى از سخت ترین و مهم ترین امورى كه خداوند بر خلق خود لازم كرده ، ذكر كثیر است ، آنگاه فرمود: منظورم ذكرِ ((سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمدُ لِلّهِ وَ لااِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَر)) نیست ، گرچه این هم جزء آن است ، لكن مرادم ((ذِكْرُ اللّهِ عِنْدَ ما اَحَلَّ وَ حَرَّمَ)) یاد خدا بهنگام كارهاست ، اگر كارى اطاعتِ خداست ، انجام دهد و اگر معصیت اوست ترك كند.(کافی / ج 2 / ص 80)
تكرار تسبیح
شخصى وارد خانه امام صادق شد. آن حضرت را در حال ركوع دید كه به تسبیح خدا مشغول است و تا 60 مرتبه تسبیح را تكرار كرد و در سجده تا 500 مرتبه .(وافی / ج 2 / ص 107)
تكرار تسبیح ، نه فقط در نماز، بلكه در مناسك حج مطرح است . هنگام نظر به حجرالاسود، بهنگام سعى بین صفا و مروه و موارد دیگر تكرار تسبیح سفارش شده است .
چنانكه در نماز، علاوه بر ذكر ركوع و سجود، در ركعت سوّم و چهارم نیز تكرار تسبیحات اربعه آمده است كه طبق روایات شیعه و سنّى مراد از باقیات الصالحات در آیه 46 سوره كهف ، همین تسبیحات اربعه است .(المیزان / ج 13 / ص 540) چنانكه به فرموده على علیه السلام ذكر حضرت ابراهیم بهنگام ساختن خانه كعبه ، ((سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَ لااِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَر)) بوده است .(وسائل الشیعه / ج 4 / ص 1207 )
فرآوری : زهرا اجلال – گروه دین واندیشه تبیان