تبیان، دستیار زندگی
خواجه نصیرالدین می گوید: حدیث غدیری که متواتر است. متواتر اصطلاحی است در علم حدیث؛ می گویند خبر واحد و خبر متواتر. مقصود از خبر واحد این نیست که ناقل آن یک نفر باشد بلکه یعنی خبری که نقل آن در حدی که مفید یقین نیست خواه ناقل یک نفر باشد و خواه ده نفر... ح
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حدیث غدیر و میزان تواتر آن

جشن ولایت علی علیه السلام (عید غدیر خم)

در مقاله شماره قبل داستان یوم الانذار را از کتاب سیره ابن هشام نقل کردیم که نشان دهنده تعیین حضرت علی علیه السلام از سوی پیامبر گرامی اسلام به رهبری و جانشینی آن حضرت بود. در ادامه داستان تاریخی دیگری در این باره نقل می شود.

داستان ملاقات رئیس قبیله ای با پیامبر اسلام

« باز در سیره ابن هشام است. در زمانی که هنوز حضرت رسول در مکه بودند؛ در ماه های حرام مزاحم پیغمبر اکرم نمی شدند یا لااقل زیاد مزاحم نمی شدند... رسول اکرم همیشه از این فرصت استفاده می کرد و وقتی مردم در بازار عکاظ در عرفات جمع می شدند می رفت در میان قبایل گردش می کرد و مردم را دعوت می نمود. رئیس یکی از قبایل بعد از آنکه مقداری با پیغمبر صحبت کرد به حضرت گفت: من و قومم حاضریم به تو ایمان بیاوریم ( بدون شک ایمان آنها ایمان واقعی نبود)  به شرط اینکه تو هم به ما قولی بدهی و آن اینکه برای بعد از خودت من یا یکی از ما را تعیین کنی . پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: این که چه کسی بعد از من باشد با من نیست با خداست. این مطلبی است که در کتب تاریخ اهل تسنن آمده است. » (امامت و رهبری ،شهید مطهری ،ص75  و 76)

حدیث غدیر و تواترش

خواجه نصیرالدین می گوید: حدیث غدیری که متواتر است. متواتر اصطلاحی است در علم حدیث؛ می گویند خبر واحد و خبر متواتر. مقصود از خبر واحد این نیست که ناقل آن یک نفر باشد بلکه یعنی خبری که نقل آن در حدی که مفید یقین نیست خواه ناقل یک نفر باشد و خواه ده نفر... حتی (در تواتر) باید [ تعداد ناقلان ] در حدی باشد که تبانی بر دروغ هم در آن درست نباشد؛ چون در یک حدی ممکن است افراد بشر تبانی کنند ولی اگر از آن حد بیشتر باشد تبانی امکان ندارد. تواتر یعنی [ تعداد نقل خبر] فوق تبانی باشد.

شیعه مدعی است که نقل خبر غدیر در  حدی است که ما احتمال تبانی هم در آن نمی توانیم بدهیم... خصوصا که بسیاری از ناقلان این خبر جزء دشمنان علی علیه السلام بوده یا از طرفداران ایشان شمرده نشده اند. اگر ناقلان فقط از تیپ سلمان و ابوذر و مقداد یعنی همان ها که دور علی علیه السلام می چرخیدند  بودند  می شد احتمال داد که اینها علاقه مفرطی به علی علیه السلام داشتند و تبانی چنین حرفی زده اند در حالی که این خبر را کسانی نقل کرده اند که علاقه ای به علی علیه السلام نشان نداده اند. درحدیث غدیر پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: آیا من از خود شما بر شما اولویت ندارم؟  گفتند: بلی. بعد فرمود: مَن کنتُ مولاه فهذا علیٌّ مولاه. معلوم است که می خواهد همان اولویت خودش بر نفوس را برای علی علیه السلام تصویب کند. (همان ص 76 و ص77)

شیعه مدعی است که نقل خبر غدیر در  حدی است که ما احتمال تبانی هم در آن نمی توانیم بدهیم... خصوصا که بسیاری از ناقلان این خبر جزء دشمنان علی علیه السلام بوده یا از طرفداران ایشان شمرده نشده اند.

حدیث منزلت

یکی دیگر از احادیثی که ایشان (خواجه نصیرالدین) می فرماید متواتر است... حدیث منزلت است که پیغمبر اکرم درباره علی علیه السلام فرمود: أنت منّی بمنزلة هارون من موسی الّا إنّه لا نبی بعدی. نسبت تو به من همان نسبتی است که هارون به موسی داشت به استثنای نبوت. این جمله را هنگامی که به غزوه تبوک می رفتند فرمود... رسول اکرم در این سفر علی علیه السلام را با خود نبرد و به عنوان جانشین خودش در مدینه گذاشت. علی علیه السلام دلتنگ شد،

امام علی

عرض کرد یا رسول الله ! شما مرا اینجا می گذارید در ردیف زنها و بچه ها و با خود نمی برید؟ فرمود: أما ترضی أن تکون منّی بمنزلة هارون من موسی الّا ... ( می خواست بگوید من تو رابه عنوان جانشین خود گذاشتم نه اینکه تو را در مدینه رها کرده و رفته باشم . ) ما وقتی به قرآن مراجعه می کنیم تا ببینیم چه نسبتی میان هارون و موسی هست می بینیم در یک جا قرآن نقل می کند که موسی در ابتدای کارش از خدا چنین خواست: ربّ اشرح لی صدری ... واجعل لی وزیرا من أهلی ( وزیر اصلا یعنی کمک، وزر یعنی سنگینی، وزیر یعنی کسی که مقداری از سنگینی را متحمّل می شود. ) برای من کمک و همراهی از خاندانم تعیین کن . پیشنهاد هم می دهد؛ هارون أخی برادرم هارون را. در جای دیگر قرآن می بینیم که می فرماید موسی به هارون گفت: یا هارون آخلُفنی فی قومی. هارون! جانشین من باش در میان قوم من. بنابراین وقتی پیغمبر می گوید: أنت منّی بمنزلة ... می خواهد بگوید همان نسبتی را که هارون به موسی داشت و همه از طریق قرآن می دانند ( وزیرش بود، پشتش به او محکم بود، شریک در کارش جانشبن او در قومش بود) تو با من داری، الّا أنّه لا نبیّ بعدی به استثنای نبوت . اگر إلّا نبود می گفتیم اینجا پیغمبر نظرش به یک امر از امور و به یک شباهت بالخصوصی است اما وقتی نبوت را استثنا می کند،  کأنه می خواهد بگوید در جمیع شئون این نسبت برقرار است .[یعنی تنها شباهتی که در این دو نسبت نیست پیامبری است.] جوابی که اهل تسنن می دهند این است که اگر چنین حدیثی متواتر باشد ما قبول داریم ولی متواتر نیست ولی علمایی نظیر میر حامد حسین ثابت می کنند که این حدیث متواتر است. (همان ص 78 تا ص 81)

اهل تسنن و حدیث غدیر

«این قسمت از روایت غدیر را که می فرماید: من کنت مولاه فهذا علیٌ مولاه . شاید حتی سنی ها هم نتوانند انکار کنند که متواتر است ... بعضی دیگر گفته اند خبر واحد است و بعضی گفته اند خبر متواتر ولی معنایش آن نیست که شیعه می گوید بلکه پیغمبر فرمود: هر کس که دوست من است و مرا دوست دارد  علی را هم دوست داشته باشد. ما می گوییم این چه حرفی است که پیغمبر در غدیر خم مردم را جمع کند که هر کس مرا دوست دارد علی را هم ... مخصوصا با ضمیمه شدن ألستُ أولی من أنفسکم  و نیز با توجه به کلمه "مولا" که اساسا در هیچ جا به معنی دوست نیامده است.» (همان ص 83 و ص 84)

نوشته : سید روح الله علوی - کارشناس گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.