تبیان، دستیار زندگی
گفت و گو با اصغرفرهادی کارگردان "چهارشنبه سوری" قرار مصاحبه دفتر ساداتیان است. دو روز بیشتر تا شروع جشنواره باقی نمانده و اصغر فرهادی مشغول انجام مراحل پایانی تیتراژه فیلمش است. وقتی به دفتر می رسم فرهادی باید راهی استودیو ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یک اعتراض جمعی

گفت و گو با اصغرفرهادی کارگردان "چهارشنبه سوری"


قرار مصاحبه دفتر ساداتیان است. دو روز بیشتر تا شروع جشنواره باقی نمانده و اصغر فرهادی مشغول انجام مراحل پایانی تیتراژه فیلمش است. وقتی به دفتر می رسم فرهادی باید راهی استودیو بهمن شود. وقت تنگ است و به همین خاطر محل مصاحبه ما به اتومبیل فرهادی منتقل می شود! فاصله بین بشری فیلم (میدان ونک) تا استودیو بهمن (پیچ شمیران) آن وقت شب با آن حجم ترافیک 45 دقیقه طول می کشد. "آزاد" پسر حسین جعفریان هم همراه ماست. به مقصد که می رسیم تقریباً مصاحبه هم تمام می شود تا فرهادی با خیال راحت راهی استودیو شود. از همین حالا می شود حدس زد "چهارشنبه سوری" یکی از مطرح ترین فیلم های جشنواره امسال باشد. فرهادی با این فیلم باز هم تعلق خاطرش را به سینمای اجتماعی نشان داده، سینمایی شهری با تصویرهایی ناب.

در سومین فیلمتان هم باز به سراغ سینمای اجتماعی رفته اید. انگار به این ژانر خیلی تعلق خاطر دارید؟

- نمی دانم چرا هر موقع مشغول نوشتن می شوم و حتی در مرحله انتخاب موضوع، این نوع سوژه ها به ذهنم می آید. شاید هم آنها به سراغم می آیند، اما کاملاً ناخواسته است و هیچ طرح از پیش تعیین شده ای برای اینکه این نوع سینما را دنبال کنم، ندارم ولی قطعاً چیزهایی در طول زندگی آدم اتفاق می افتد که باعث می شود من به این سمت کشیده و علاقه مند شوم.

و قطعاً برای شما جذاب است...

- سینمای اجتماعی از این جهت برایم جذاب است که نسبت به شرایط پیرامونی اش خنثی نیست. فیلم های مهم و مورد علاقه من این ویژگی مشترک را دارند. شاید به این دلیل است که من هم خود به خود به سمت این نوع سینما کشیده می شوم، اما لحظه ای که می خواهم استارت فیلم جدیدم را بزنم با این دید و نگاه که یک فیلم اجتماعی بسازم کارم را شروع نمی کنم.

فکر نمی کنم این تعلق خاطر خیلی هم اتفاقی باشد. به هر حال شما سابقه ساخت یکی از بهترین مجموعه های تلویزیونی را در ژانر اجتماعی در شروع کار خودتان دارید؟

- شاید یکی از دلایل این رویکردم قصه های "داستان یک شهر" بود که نگاهی کاملاً اجتماعی داشت. چون این مجموعه جواب خوبی از مخاطب گرفت مرا ترغیب کرد تا این راه را ادامه بدهم.

سوژه اصلی "چهارشنبه سوری" حضور یک کارگر برای خانه تکانی در یک منزل است. گویا این سوژه در خانه خودتان اتفاق افتاده بود؟

- حدود دو سال قبل، کارگری برای خانه تکانی به منزل ما آمد. از همان زمان که این کارگر وارد خانه و مشغول به کار شد، احساس کردم که می تواند سوژه خوبی برای یک فیلم باشد. چون غریبه ای بود که وارد خلوت یک خانواده شده بود، می توانست در طول یک صبح تا شب برشی از زندگی آدم ها را ببیند. اتفاقاً پیگیر این شخص شدم و به دنبال پیشینه اش رفتم؛ دیدم در شرکتی کار می کند که کارگر به خانه های مختلف می فرستند. فضای شرکت هم به نظرم جذاب آمد و همین شد جرقه ساخت این فیلم، چون اوج کار آنها در شب عید است و همزمان با خانه تکانی آن روزها فکر کردم شور و حال شب های عید هم می تواند فضای پرهیجانی برای فیلم ایجاد کند...

چرا شب چهارشنبه سوری؟

- کم کم روز چهارشنبه سوری اتفاقاتی که این روز می افتد برایم مهم شد. ما در چهارشنبه سوری قرار است یک جشن ملی داشته باشیم ملی هنگامی که سری به کوچه ها و خیابان ها می زنید در عمل اتفاقاتی که در حال رخ دادن است کمترین شباهت را به یک جشن ملی دارد و بیشترین شباهت را به یک اعتراض جمعی. در واقع در پشت این قضیه اتفاقات دیگری پنهان است. موضوع فیلم هم بر گرفته از همین موضوع است؛ پنهان کردن برخی چیزها در پس واقعیت.

سوژه خیانت بعداً شکل گرفت؟

سوژه خیانت بعداً شکل گرفت؟

- تقدم و تاخرش را یادم نیست. فکر می کنم همزمان رخ داد، اما قصه فیلم، قصه خیانت نیست، داستان سوءظن است و اگر کمی بازتر نگاه کنیم قصه دروغ است. مهارت فوق العاده ای که ما آدم ها در سال های اخیر پیدا کرده ایم برای دروغ گفت. حتی بعضی از این دروغ ها را خودمان متوجه نمی شویم. به این سیستم گفت و گو دیگر عادت کرده ایم.

چه شد که برای نگارش فیلمنامه با مانی حقیقی همکاری کردید؟

- خیلی اتفاقی پیش آمد، یک شب هنگام تماشای فیلم "آبادان" با مانی حقیقی روبرو شدم. صحبت کار بعدی شد و من این طرح را تعریف کردم و او برای همکاری در زمینه نگارش فیلمنامه اظهار تمایل کرد. این باعث شد حدود هفت و هشت ماه مشغول نگارش "چهارشنبه سوری" باشیم.

شما و مانی حقیقی تقریباً سلیقه های مختلفی دارید. این امر در زمینه نگارش فیلمنامه مشکلی ایجاد نکرد؟

- درست است. هم به لحاظ نوع کار و هم از نظر فیلم هایی که کار کرده ام سلیقه ام با مانی حقیقی بسیار فرق می کند.

اتفاقاً این نقطه قوت کار ما بود. اگر طرف مقابل، سلیقه ای مشابه من داشت، ممکن بود در نهایت کار کرد زیادی برایم نداشته باشد، اما اینکه سلیقه ای متفاوت در کنارم بنشیند و باعث شود همدیگر را نقد کنیم فکر می کنم حاصلش فیلمنامه ای محکم شد که پشت هر اتفاق آن دلیل و قاعده بود.

براساس نوع کار بازیگران روی شخصیت ها کار کردید؟

- از روز اول که طرح آماده شد براساس همین سه بازیگر (هدیه تهرانی، ترانه علیدوستی و حمید فرخ نژاد) شخصیت ها نوشته شد و خوشبختانه همین سه نفر هم بدون هیچ مشکلی قرار داد بستند و جلوی دوربین رفتند.

نکته ای یک بار از زبان شما شنیدم و برایم جالب بود درباره فرامرز قربیان است. دو فیلم قبلی تان را با این بازیگر کار کردید و برای "چهارشنبه سوری" هم گفته بودید اگر سن او به شخصیت اصلی فیلم می خورد باز هم از قربیان استفاده می کردید...

- رابطه من با فرامرز قریبیان فراتر از سینماست. من با ایشان یک دوستی و رابطه عاطفی دارم که دلم می خواهد درغالب فیلم هایم همیشه حضور داشته باشد. در "چهارشنبه سوری" هم نقشی برای ایشان وجود نداشت. اگر نقشی بود قطعاً انتخابم فرامرز قریبیان بود.

شکل روایی داستان با فیلم های دیگر متفاوت است. اینکه داستان فیلم صبح یک روز آغاز و همان شب به پایان می رسد چقدر کار شما را به عنوان یک کارگردان سخت کرد؟

- اینکه قصه فیلم در یک صبح تا شب و در یک زمان محدود رخ دهد بسیار سخت است. وقتی قصه واقع گرا باشد در یک زمان محدود نمی توان خیلی از اتفاقات در اماتیک درست استفاده کرد، در زندگی واقعی در یک روز انبوه اتفاقات در اماتیک برای یک یا دو شخصیت رخ نمی دهد، ممکن است یک اتفاق بیفتد، اما بیشتر از آن غیر ممکن است، از این نظر تجربه جدید و جالبی برای من بود. با اینکه من این مشکل روایت داستان را یک بار در "ارتفاع پست" تجربه کرده بودم.

موفقیت "ارتفاع پست" هم مزید بر علت شد تا یک بار دیگر این نوع فیلمنامه را تجربه کنید...

- بدنه اصلی قصه "ارتفاع پست" در یک زمان محدود و در یک سفر هوایی اتفاق می افتاد. حسن های زیادی داشت. کمک می کرد ریتم مناسبی داشته باشیم. به هر حال تجربه خوبی بود که آن را تکرار کردم همزمانی این صبح تا شب با چهارشنبه سوری و فضایی که این شب در شهر ایجاد کرد کمک زیادی کرد تا حال و هوای فیلم خاص و ویژه ای شود.

چه اصراری برای استفاده از فضای "چهارشنبه سوری" در فیلم داشتید. در بسیاری از سکانس ها پس زمینه این فضا دیده می شود.

- تا یک جایی از قصه فقط سر و صدای "چهارشنبه سوری" را می بینیم و هر چه در طول فیلم به شب نزدیک تر می شویم سر و صداها بیشتر می شود. حتی چند سکانس سطح شهر را هم داریم که "چهارشنبه سوری" را می بینیم. "چهارشنبه سوری" بیشتر در بک راند است. خودش در پیشبرد قصه نقشی ندارد، بیشتر نقش فضا ساز را دارد. این قصه می توانست روز قبل یا بعد از "چهارشنبه سوری" اتفاق بیفتد، اما سرو صدا و تشنج بیرونی احساس ناامنی در مخاطب ایجاد می کند. این احساس همسو با احساس ناامنی در مخاطب ایجاد می کند. این احساس همسو یا احساس شخصیت های داستان در طول فیلم است، در واقع تشنجی که شخصیت ها در خودشان دارند، شکل بیرونی آن "چهارشنبه سوری" است.

نام "چهارشنبه سوری" نوعی ایهام در فیلم دارد...

- در جامعه ما خیلی چیزها دلالت بر چیزهایی دارد که نسبت منطقی با هم ندارد مثلاً آستین کوتاه برای بعضی ها نشانه گرم بودن هواست و برای برخی دیگر به معنی نوعی ایدئولوژی و نگاه است.

دو فیلم قبلی تان به آدم های حاشیه ای شهر پرداختید.

در "چهارشنبه سوری" طبقه آدم های فیلم تان را عوض کردید، اما باز هم یک حاشیه نشین را وارد داستان کردید...

- خیلی اصرار ندارم زندگی آدم های حاشیه نشین را به تصویر بکشم، پرداختن به این موضوع به خودی خود نه امتیاز است و نه عیب، اما یک سمپاتی نسبت به این آدم ها دارم. در این فیلم هم یکی از آن شخصیت ها وجود دارد، واقعاً نمی دانم این سمپاتی از کجا می آید.

معمولاً به فیلم هایی که در باره آدم های فرودست جامعه هستند عنوان سینمای اجتماعی اطلاق می شود، در حالی که اجتماع فقط خیابان های پایین شهر نیست. انگار آدم های طبقه متوسط و مرفه جزو اجتماع نیستند. اینک در "چهارشنبه سوری" طبقه آدم های فیلم را عوض کردید این مسئله را هم لحاظ کردید؟

- من هم قبول ندارم فقط فیلم هایی که در باره حاشیه نشینان و طبقه فرو دست است سینمای اجتماعی اطلاق شود، تعریف من از سینما و فیلم اجتماعی گرفتار شدن آدم ها در یک موقعیت پیچیده ای که حاصل شرایط اجتماعی است. تلاش آنها برای رهایی از موقعیت یا نجات و افول شان از این وضعیت در سینمای اجتماعی می گنجد.

و البته بدون نشان داد راهکار...

- تم یک فیلم اجتماعی این است که یک راهکار مقطعی ارائه بدهد چون اجتماع در حال تغییر است این فرمول و راهکار فقط می تواند در یک مدت زمان محدود جواب بدهد.

دو فیلم قبلی شما با آنکه آثار ارزشمندی بودند و هم جایزه گرفتند و هم منتقدان دوست شان داشتند، خوب نفروختند به نظر می رسد با تغییر حال و هوای فیلم تازه تان این بار به گیشه هم گوشه چشمی دارید. حتی این موضوع درمورد بازیگران "چهارشنبه سوری" هم صدق می کند.

- در فیلم اول و دومم هم من این نگاه را به گیشه داشتم. اگر در این فیلم هدیه تهرانی، حمید فرخ نژاد و ترانه علیدوستی را داشتیم در فیلم های قبلی ام هم فرامرز فریبیان و ترانه علیدوستی حضور داشتند. من مطمئن هستم اگر "چهارشنبه سوری" در شرایطی مشابه "رقص در غبار" و "شهر زیبا" اکران شود باز هم از نظر جذب مخاطب فیلم ناموفق خواهد بود. خصوصاً "رقص در غبار" که به نظر من اصلاً اکران نشد. نمایش در چند سینما آن هم در شرایط بد برای دو فیلم قبلی ام رخ داد. به نظر من اگر "چهارشنبه سوری" هم در همان شرایط اکران شود بیشتر از "رقص در غبار" و "شهر زیبا" نمی فروشد.

به هر حال شما در "چهارشنبه سوری" از تلخی فضاهای دو فیلم قبلی تان فاصله گرفتید. فکر می کنم حتی انتخاب نام فیلم هم محصول نگاه جدید شما در زمینه جذب مخاطب باشد.

- ممکن است این طور باشد، امیدوارم در "چهارشنبه سوری" این اتفاق بیفتد و آدم های بیشتری فیلمم را ببینند.

حسین جعفریان به عنوان فیلمبردار سینمای اجتماعی شهرت دارد. دلیل انتخاب او برای "چهارشنبه سوری"

بود؟

- به دو دلیل حسین جعفریان انتخاب شد. اول شجاعت او است در این نوع سینما که با فیلم هایی مثل "نرگس"، "زیر پوست شهر"، "طلای سرخ" و... توانایی اش را ثابت کرده و دومین مورد که کم کم به آن رسیدم و حس کردم این است که حسین جعفریان برای کارش ارزش قابل است، او با عشق و علاوه با کارهایی که فیلمبرداری می کند به نوعی زندگی می کند، جعفریان در اجرای این کار خیلی به من کمک کرد، قراربود به لحاظ نور و حرکت دوربین نوع فیلمبرداری خیلی در فیلم دیده نشود و در عوض به واقعیت نزدیک شود. این سخت ترین کار در فیلمبرداری است که فیلمبردار همه کارها را انجام دهد و در نهایت نشان بدهد که هیچ کاری انجام نداده است. جعفریان این از خود گذشتگی را دارد، نور و فضای فیلم اگر واقعی از کار درآمده، حاصل تلاش جعفریان است.

پس به چیزی که مدنظرتان در تصویر بود رسیدند؟

- حتی در صحنه هایی از چیزی که می خواستیم هم فراتر رفتیم، مثلاً در یکی از سکانس ها که سخت ترین فصل فیلم بود و فیلمبرداری آن سه روز به طول انجامید فکر کردم اگر60 درصد از آن میزانسن در بیابد با توجه به بضاعتی که از لحاظ تکنیکی داریم جوابم را گرفته ام، اما چیزی که حادث شده از چیزی که می خواستم بسیار جلوتر است. این سکانس یکی از متفاوت ترین فصل های فیلم است.

صحبت هایی مطرح شده بود و به خاطر اتفاقاتی که هنگام فیلمبرداری رخ داد قرار بود حتی نام "چهارشنبه سوری" عوض شود...

- متأسفانه هنگام فیلمبرداری اتفاق تلخی افتاد و برادر ترانه علیدوستی در گذشت آن هم در شب چهارشنبه سوری، اصلاً نمی توانستم تصور کنم بازیگری که این اتفاق برایش افتاده، دوباره جلوی دوربین برگردد. کاری که ترانه علیدوستی کرد واقعاً شگفت انگیز بود؛ آمد و کار را به پایان رساند. من حتی حاضر بودم کار را تعطیل کنم یا حداقل نام فیلم را تغییر دهم، اما ترانه و خانواده اش با درخواست من مخالفت کردند.

امسال در غیاب کارگردانان نسل اول، بیشتر فیلمسازان از هم تسلان شما هستند. این نکته فضای جشنواره را کمی متفاوت کرده است. نظر شما چیست؟

- به نظر من اصلاً خوب نیست. اگر در جشنواره امسال بهرا بیضایی فیلم داشت فضا خیلی تغییر می کرد. به نظر من نکته غم انگیزی است که سال هاست بیضایی و تقوایی در سینما فیلمی نساخته اند. باید فرصت را غنیمت شمرد و موانعی که بر سر راه این فیلمسازان هست را برداشت. دلمان را فقط به نسل جوان پرانرژی و پرکار خوش نکنیم، فکر نمی کنم در عرصه ادبیات نمایشی کسی را در حد و اندازه های بهرام بیضایی داشته باشیم. باید به هر قیمتی شده از این آدم استفاده کنیم، کارگردانی با این همه آثار درخشان و تحسین شده. اگر بخواهیم 10فیلم برتر تاریخ سینمای ایران را انتخاب کنیم قطعاً سهم بیضایی بیشتر از بقیه فیلمسازان خواهد بود. "باشو غریبه کوچک" همچنان یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینماست. به نظر من نکته منفی جشنواره امسال حضور نداشتن فیلمسازانی است که پر از تجربه هستند. هر فیلم آنها- چه با آن ارتباط بر قرار کنیم و چه برقرار نکنیم- یک اتفاق است.

"رقص در غبار" و "شهر زیبا" در جشنواره های قبلی در رشته های زیادی کاندیدا شدند ولی هر کدام فقط یک جایزه فنی گرفتند فکر می کنید امسال با "چهارشنبه سوری" چه برخوری شود؟

- سعی می کنم اصلاً به این قضیه فکر نکنم، به هر حال هیات داوران ترکیب از سلیقه های مختلف است، ممکن است حتی اگر خود من هم در هیات داوران باشم قضاوتی انجام دهم که به مذاق خیلی ها خوش نیاید.

در عوض در جشن خانه سینما دو سال پیاپی جایزه بهترین فیلم اول ودوم نصیب شما شد. جایزه برای شما اهمیتی ندارد؟

- زمانی اهمیت داشت، اما حالا چیزهای دیگری برایم اهمیت دارد.

چه چیزهایی ...

- اینکه فردا بروم سر صحنه به همراه 40نفر از اعضای گروه مشغول تمرین شویم تا یک پلان سخت را فیلمبرداری کنیم بعد هم بنشینیم روی پرده آن را ببینم و لذت ببریم. پروسه فیلمسازی برایم جذاب تر از همه چیز است.

سیمرغ جشنواره برای شما کمی غریب است...

- یکی از آنها را از جشنواره فجر برای "رقص در غبار" گرفتم آن هم در بخش بین الملل، همان سالی که سیمرغ ها شیشه ای بودند...

سیمرغ را کجا گذاشتید؟

- کمد در خانه دارم، مثل کمد آقای گوفی! همه چیز در آن کمد پیدا می شود. این سیمرغ را هم آنجا گذاشته ام.

کدام یک عوامل "چهارشنبه سوری" را مستحق دریافت جایزه می دانید؟

- نمی دانم،؟ سوال سختی است، اما خیلی دلم می خواهد کار چند نفر دیده شود، فیلمبردار و هر چهار بازیگر اصلی فیلم، موضوعی که از همین حالا بقین دارم متفاوت بودن بازی بازیگران "چهارشنبه سوری" است.

اول صحبت هایتان در باره فیلم های مورد علاقه و محبوبتان حرف زدید، اما اسم نبردید. می توانید چند تا از فیلم ها و کارگردانان محبوبتان را نام ببرید.

- بهترین فیلمی که در سینمای ایران دیدم "آبادانی ها" است، دومین فیلمی که خیلی دوستش دارم "اناخداخورشید" است و سومین فیلم "بودن یا نبودن". فیلم چهارم یکی از قسمت های قصه های مجید (صبح روز بعد)، "مسافران" و "باشو غریبه کوچک" دیگر فیلم های محبوب من هستند. بهترین اثر نمایشی ایرانی که تاکنون دیده ام "دایی جان ناپلئون" است.

پس فیلمسازان مورد علاقه شما را هم می شودحدس زد...

- کیانوش عیاری خیلی برایم قابل ستایش است. ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، درخشان بنی اعتماد، کیومرث پوراحمد و داودنژاد به خاطر فیلم "نیاز" و...