تبیان، دستیار زندگی
ذائقه سازی یا ذائقه سوزی!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ذائقه سازی یا ذائقه سوزی!

جراحی ذائقه به سبک ایرانی

بخش ارتباطات- وسایل ارتباط جمعی دارای نفوذ و تاثیر در مخاطب هستند، آنان در نوع باورها، ارزش ها و سبک زندگی جامعه اثرگذارند و ریشه تحولات جامعه را می توان در بطن فعالیت آنان نیز جستجو کرد. البته بر عکس این نیز صادق است رسانه ها از جامعه و گستره مخاطبانشان نیز اثر می گیرند.

پرتقال

در این فراگرد تعاملی جنبه تاثیر گذاری رسانه بر وجوه مختلف زندگی افراد اعم از سبک زندگی، افکار و... بسیار پر رنگ تر و قابل اهمیت تر است. برای همین مهم است که رسانه در فرآیند پیام سازی و انتقال آن باید از دقت فراوان و مهندسی پیام برخوردار باشد.

حال اگر یک رسانه برنامه ای برای اینکه چه پیامی را، برای چه و چگونه به مخاطب برساند نداشته باشد و مخاطب حداکثری برایش دارای اهمیت باشد ممکن است مصلحت های مخاطب را به پای مصلحت های خود قربانی کند.

سیر منطقی تاثیر مخاطب بر روی رسانه مطابق انتظارات معمولش برای رفع نیازهای روزمره در زوایای مختلف زندگی اش می باشد که مسئولین رسانه ای سعی در برطرف کردن آن با توجه به قابلیت های رسانه دارند و همینطور نظرات و به بیان تخصصی تر بازخور مخاطبان چه در نظراتی که از طرق مختلف به نهادهای رسانه ای می رسانند و چه تغییرات رفتاریشان باعث تاثیر در عملکرد رسانه ها خواهد شد. اما همانطور که بیان شد در این تعامل تاثیرات وجه تاثیر رسانه بر مخاطب بسیار عمیق تر و اساسی تر است تا حدی که رسانه با توجه به تکنیک های ارتباطی به راحتی می تواند در حوزه بازخور آنها نیز تاثیر بگذارد.

ذائقه سازی در واقع هدایت مخاطب به سوی آگاهی اجتماعی و زندگی مطلوب و ایجاد و رفع نیازهای واقعی آنان ، از طریق وسایل ارتباط جمعی است. یک رسانه باید مخاطب را از بالا در سطح جامعه ببیند، نیازها ومشکلات او را شناسایی کند و با برنامه ریزی و تولید دیتای مناسب از طریق روش های صحیح سعی در رفع آن نماید. باید دقت داشت دید موازی هیچگاه نمی تواند مخاطب را جامع و مانع بنگرد و دچار مقتضیات خواهد شد.

متاسفانه امروزه اکثر رسانه های ما اعم از مطبوعات چاپی و الکتورنیکی، تلویزیون، سینما، رادیو و.... درگیر ذائقه سوزی شده اند و این آسیبی است که سالها بعد با بروز آگاهی ناقص و یا منحرف و رشد فرهنگ های متضاد ما متوجه آن خواهیم شد و آن زمان دیگر دیر است و باید حال به فکر راه چاره بود

در اینجا رسانه نقش یک والد را بازی می کند که گاه باید با هزار ترفند داروی تلخی را به کودک خود برای به دست آوردن سلامتی اش بخوراند، گاه باید با او ملاطفت و ملایمت کند و گاه باید دست به تنبیه برد زیرا او با تکیه بر دانش و تجربیات گذشته سود و  راحتی آینده او را در سختیحال می بیند.

اما ذائقه سوزی؛ در مقابل مورد قبل و نگاه مربی گونه به مخاطب نگاه دیگری وجود دارد که باعث ایجاد یا حتی تشدید انحراف و زیان در مخاطب خواهد شد. ذائقه سوزی در واقع پیروی بی رویه از مخاطب در برابر مقتضیات زندگی اجتماعی او و هدایت سطحی و عدم توجه به نیازهای واقعی اش می باشد به جای هدایتش که باعث مانع تراشی در راه پیشرفت وی خواهد شد. در این مورد به جای نگاه جامع و مانع و از بالا نگاهی موازی گونه به مخاطب حاکم است. و موضوع کار و برنامه ریزی رسانه ای فقط مصلحت مخاطب نمی باشد بلکه مصلحت های تولیدکنندگان نیز در برنامه ریزی ها دخیل است، مصلحت هایی که مصلحت اولیه را تحت شعاع قرار می دهد.  ذائقه سوزی مخاطب باعث می شود مخاطب به تدریج بلندای فکری خود را از دست بدهد و در همان حد که می تواند بیندیشد فکر کند و رسانه ها هیچ عامل برای پیشرفت پیش پای آن نخواهند گشود.

رسانه

اینکه یک رسانه به کدام یک از روندهای مطروحه عمل کند بسته به نگاه رسانه ای و میزان تخصص و تعهد در میان مدیران و دست اندرکاران آن بستگی دارد. اگر مالکان رسانه به دنبال جذب مخاطب بیشتر، کمیت و سود باشند مطمئنا وارد حیطه ذائقه سوزی خواهند شد اما اگر به رسانه به عنوان وسیله ای فرهنگ ساز و آینده ساخت نگاه کنند و کیفیت برایشان اولویت اول را داشته باشد به سمت ذائقه سازی پیش خواهند رفت. که این مورد راهی جز نگاه رسانه ای به کار، مهندسی پیام، مخاطب شناسی و... ندارد.

رسانه ها برای ساخت ذائقه باید به اطلاع رسانی به بهترین شیوه ها برای انتقال در فراگرد ارتباطات رو آورند. ممکن است گاهی مطلبی به صورت مقاله مطبوعاتی مورد استقبال قرار نگیرد اما بتوان همان موضوع را با یک چند رسانه ای باب طبع مخاطب قرار داد. اما گاهی چاره ای جز ارسال با یک شیوه نیست مثلا در روزنامه نمی توان چند رسانه ای به کار برد و ممکن است مطلب را هم با هر تکنیکی به کار بریم مخاطب جذب آن نشود، از طرف دیگر موضوع هم دارای اهمیت است و باید به مخاطب برسد. سوال اینجاست اینجا باید مطلب را از صفحات روزنامه حذف کنیم یا با همین حالت ان را به چاپ برسانیم؟

در این موقعیت باید از مصلحت خود گذشت و مصلحت مخاطب را مد نظر گرفت و درگیر ذائقه مخاطب نشد بلکه باید حرف هایی گفته شود و به گوش مخاطب برسد هر چند نتواند درکش کند. این همان دارویی تلخ است که به سود خود فرد است که استفاده اش کند هر چند مایل بدان نباشد.

متاسفانه امروزه اکثر رسانه های ما اعم از مطبوعات چاپی و الکتورنیکی، تلویزیون، سینما، رادیو و.... درگیر ذائقه سوزی شده اند و این آسیبی است که سالها بعد با بروز آگاهی ناقص و یا منحرف و رشد فرهنگ های متضاد ما متوجه آن خواهیم شد و آن زمان دیگر دیر است و باید حال به فکر راه چاره بود.

این موقعیت باید از مصلحت خود گذشت و مصلحت مخاطب را مد نظر گرفت و درگیر ذائقه مخاطب نشد بلکه باید حرف هایی گفته شود و به گوش مخاطب برسد هر چند نتواند درکش کند. این همان دارویی تلخ است که به سود خود فرد است که استفاده اش کند هر چند مایل بدان نباشد

به عنوان مثال در مطبوعات عدم انتشار مطالب بدین دلیل که مخاطب آن را نخواهد پسندید و ما هم روش جذاب دیگری برای ارائه آن نداریم کاری اشتباه می باشد و باید سعی بر ارائه هر چه بهتر آن کرد. یا در تلویزیون استفاده ابزاری از زنان برای جذب بیشتر، همان کاری که رسانه های غربی انجام می دهند، کاری غلط و غیر انسانی می باشد و باعث می شود ما از رسانه دینی دور افتاده و ارزش هایمان خدشه پذیر شوند. تولید فیلم فارسی های دهه هشتادی سینما هم تنها در زمینه ذائقه سوزی پیش می رود و ما بعدها متوجه این آسیب ها خواهیم شد و چند برابر هزینه به دست آورده از گیشه را باید خرج فرهگ سازی مجدد کنیم.

نگاه های مالکان رسانه ای در رسانه باید سود را عامل اصلی محسوب نکند و کار فرهنگی را هر چند پرهزینه بسان سرمایه گذاری بنگرد؛ سود ما در این زمینه داشتن نیروی انسانی ماهر و متعهد برای کشور است که آینده را رقم خواهند زد. نگاه مدیران باید از جنبه کمیتی به کیفی بچرخد. با کمیت صرف، تنها هزینه ها باطل مصرف خواهد شد و ممکن است در آینده بازگشتی نداشته باشیم. باید رسانه را وسیله ای دارای تاثیر و نفوذ در جامعه دید و آن را با نگاه رسانه ای و مهندسی پیام پیش برد.

انسان

آخر کلام:

ذائقه سوزی نیروی انسانی کشور را سطحی بین، اکنون زده و منفعل خواهد ساخت و در عوض ذائقه سازی باعث می شود فرد آینده نگر، عمق بین و مولد شود. برای ذائقه سازی باید درگیر فساد رسانه ای مقتضیات نشد و نیازهای موجود را جواب گفت و نیازهای پنهان را آشکار کرد.

مقتضیات شامل نیازهای کاذبی هستند که انسان را از مسیر اصلی خود منحرف ساخته و نه از سر فطریات بشر نشات گرفته بلکه از اقتضائات دنیای کنونی و نگاه تک بعدی به انسان برخواسته اند. اما نیازها همان عواملی هستند که گردش پیرامون آنها با نگاهی دقیق و همه جانبه فعالیت رسانه ای ما را سودمند خواهند کرد و با برنامه ریزی برای ایجاد و رفع بهتر آنان می توان رسانه را در راستای انجام رسالت هایش قرار داد.

باید در نظر گرفت انتخاب میان این دو راه نه از سر اختیار بلکه جبر است. برای به دست آوردن حال و آینده ای بهتر  باید با اختیار جبر ذائقه سازی برای مخاطب را انتخاب نموده و از ذئقه سوزی پرهیز کنیم. در سطوح مختلف اطلاعات به ویژه سطوح عالی و ارائه رسانه ای آن ممکن است در ابتدا ریزش مخاطب پیش آید و اما این هنر متخصصان و مالکان رسانه است که ورق را به نفع خود برگردانند. یک دانشگاه دارای دانشجوهای مختلفی است و این هنر استاد است که بتواند همه طیف ها را از مشروط ها تا نمونه ها به سمت آگاهی صحیح و مفید سوق دهد.

عطاالله باباپور

گروه جامعه و ارتباطات