تبیان، دستیار زندگی
روحانی بالای منبر می‌گفت که امشب بگویید : ‌«ألْعَفْوَ أَسْتَغْفِرُ الله» تا خدا شما را ببخشد. آن‌جا استغفار می‌کنیم اما فردا روز از نو روزی از نو. آیا تاکنون تغییر کرده‌ایم یا دوباره از نو خراب کرده‌ایم؟ اگر بخشیده شده باشیم، باید اثری داشته باشد، این اثر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حضرت عیسی(علیه السلام) از دست چه کسی فرار می کرد؟
اخلاق

روحانی بالای منبر می‌گفت که امشب بگویید : ‌«ألْعَفْوَ أَسْتَغْفِرُ الله» تا خدا شما را ببخشد. آن‌جا استغفار می‌کنیم اما فردا روز از نو روزی از نو. آیا تاکنون تغییر کرده‌ایم یا دوباره از نو خراب کرده‌ایم؟ اگر بخشیده شده باشیم، باید اثری داشته باشد، این اثر کجاست؟

گفتاری از حجت الاسلام مرتضی آقا تهرانی

خداشناسی در خودشناسی

وقتی انسان به دنبال خودشناسی رفت، به منزلی دست می‌یابد که دیگر برتر از آن تصوّر شدنی نیست.

«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَرَفَ رَبَّهُ»؛(1) خودشناس، خداشناس می‌شود.

این بسیار ارزشمند است که انسان خدای خود را بشناسد. البته «وَ ما قَدَرو اللهُ حَقَّ قَدْرِهِ»؛(2) بزرگی خدا را چنان‌که باید نشناختند . پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:

«ما عَبَدْناکَ حَقَْ عِبادَتِکَ وَ ما عَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ»؛(3)  آن طور که حقّ عبادت توست، ما تو را عبادت نکرده‌ایم و آن طور که حقّ شناخت توست، ما تو را نشناخته‌ایم.

اگر به طور کامل نمی‌توان او را شناخت، به اندازه‌ی توان باید شناخت. بدون شناخت او، عبادت و بندگی معنا ندارد. معرفت قبل از عبادت و بندگی است. تا زمانی‌که انسان، خدای خود را نشناسد، نمی‌تواند بندگی کند کلید این راه، خود‌شناسی است.

باید به خود بازگردیم، کتاب، مدرسه، معلّم و شاگرد، همه نزد خودمان حاضر است. در وجودمان هست و فقط باید قدم برداریم. برخی از بزرگان توصیه می‌کنند که شب‌های قدر به جای این‌که بنشینید و نماز بخوانید و ذکر بگویید، ببینید می‌توانید خود را بشناسید تا خدا را بشناسید؟ این کار از ذکر گفتن بهتر است.

از کوچکی به یاد داریم که هر سال، شب‌های قدر به مسجد می‌رفتیم. روحانی بالای منبر می‌گفت که امشب بگویید : ‌«ألْعَفْوَ أَسْتَغْفِرُ الله» تا خدا شما را ببخشد. آن‌جا استغفار می‌کنیم، اما فردا روز از نو روزی از نو. آیا تاکنون تغییر کرده‌ایم یا دوباره از نو خراب کرده‌ایم؟ اگر بخشیده شده باشیم، باید اثری داشته باشد، این اثر کجاست؟ البته وعده‌‌های خداوند درست است، امّا ما باید به خودمان برگردیم.

بزرگی می‌فرمود: «هر بار که اتّفاقی می‌افتاد، به مشهد مقدس می‌رفتم و به امام رضا (علیه السلام) عرض می‌کردم که مشکلم را حل کنید و ایشان هم به لطف خود، مشکلاتم را حل می‌کردند. تا این‌که یک بار خدمت حضرت رفتم و عرض کردم: حاجت من، اصلاح نفس من است، دستم را بگیر و مرا اصلاح کن. امّا بعد از مدتی متوجّه شدم که گویا امام رضا (علیه السلام) هم نمی‌تواند مشکلم را حل کند، یاد این مطلب افتادم که حضرت عیسی (علیه السلام) می‌فرمود: من به اذن خدا هر کاری می‌کنم. مرده‌ها را زنده می‌کنم، از اسرار خبر می‌دهم، مرض‌ها را درمان می‌کنم و...، امّا نمی‌توانم احمق را آدم کنم. (4) من از همین می‌ترسم که مبادا امام هشتم  به من بگوید: من احمق را نمی‌توانم آدم کنم».

به خود بازگردیم. ببینیم چه کرده‌ایم و چه باید بکنیم؟ کجاییم و چه کار می‌کنیم؟ آیا تاکنون از زندگی مادّی و عادّی خود تغییر مسیر داده‌ایم؟ او که تا دیروز ربا می‌‌خورد، امروز هم ربا می‌خورد. او که غیبت می‌کرد،هنوز هم غیبت می كند و او که دروغ می‌گفت، هنوز هم دروغ می‌گوید. او که تا دیروز اسرار نظام را می‌فروخت، امروز هم همین کار را می‌کند. پس «العفو»ها چه فایده‌ای داشت؟

گمان می‌کنم بیش از حد غافل هستیم. در قرآن شریف آمده است:

«وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الجِنَّ وَ الإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لایُبْصِرونَ بِها وَ لَهُمْ أذانٌ لایَسْمَعونَ بِها اُولئِکَ کَالأَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ أُولئِکَ هُمْ الْغافِلونَ»؛(5) و در حقیقت بسیاری از جنیّان و آدمیان را برای دوزخ قرار داده‌ایم. چرا که دل‌هایی دارند که با آن‌ها حقایق را دریافت نمی‌کنند و چشمانی دارند که با آن‌ها نمی‌ببینند و گوش‌هایی دارند که با آن‌ها نمی‌شنوند. آنان همانند چارپایان، بلکه گمراه‌ترند. آری، آن‌ها همان غافلان هستند.

کسانی که مصداق آیه شریفه فوق هستند، همواره گمان می‌کنند که همه چیز درست شده است، ولی در واقع چیزی تغییر نکرده است.

پی نوشت ها:

1. غرر الحکم و درر الکلام، ص 232.

2. انعام، آیه 91.

3. بحار الانوار، ج 68 ، ص 23.

4. همان. ج 14 ، ص 323.

5. اعراف ، آیه 179.


منبع : از خود تا خدا، ص 221،

تنظیم برای تبیان گروه حوزه علمیه