تبیان، دستیار زندگی
مروری بر تحولات شعر دفاع مقدس ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مروری بر تحولات شعر دفاع مقدس

سفر از لفظ به معنی

مروری بر تحولات شعر دفاع مقدس

وقتی ‌انقلاب ‌شکوهمند اسلامی‌ متولد شد تحول ‌و تازگی ‌در تمام‌ شئون ‌و ارکان‌ جامعه ‌پیدا بود، این‌ تغییر و دگرگونی ‌از یک ‌سو چندان‌ گسترده ‌و پوشاننده ‌بود که‌ تقریبا همه‌ چیز و همه ‌کس ‌را در بر می ‌گرفت ‌و از سوی دیگر با چنان ‌شتاب ‌و سرعتی‌ پیش ‌می‌ رفت ‌که ‌در بسیاری‌ موارد فرصت ‌هیچ‌ گونه ‌درنگ‌ و تاملی‌ را باقی‌ نمی‌ گذاشت‌ پس‌ بسی‌ تحولات ‌اساسی‌ که ‌بر اثر آزمون ‌و خطاهای ‌فراوان‌ـ تا رسیدن ‌به ‌آرامش‌ و قرار و یافتن ‌راه‌ جدید و درست‌ـ تلفات‌ زیادی ‌به‌ بار آوردند و استعدادها و توان‌ های ‌بسیاری ‌را صرف کردند. یکی‌ از عرصه‌ های ‌پرتپش‌ و تأثیرگذار این ‌سال ‌ها عرصه ‌ادبیات ‌و به‌ ویژه ‌دنیای ‌رنگا رنگ‌ شعر است‌. دنیایی ‌که ‌ویژگی ‌های‌ منحصر به ‌فرد آن‌ قابلیت‌ های‌ کاربردی‌ فراوانی‌ را برای ‌سکانداران ‌و صاحب‌‌ هنرانش ‌مهیا کرده ‌و سبب شده طی تاریخ ارباب ‌سخن‌ همواره ‌مطمح ‌نظر سیاستمداران ‌و حاکمان ‌باشند. اما مردم‌ داری‌ ‌انقلاب‌ و تکیه ‌و تاکید این‌ تحول‌ بزرگ ‌برخواست‌ و درخواست‌ ملت‌، کشش‌ و جاذبه‌ ای ‌آن‌ چنان ‌قوی ‌و موثر داشت‌ که‌ این ‌بار اهل ‌سخن‌ خود در خدمت ‌انقلاب‌  در آمدند و بی‌ آنکه ‌ناگزیری  و فشاری ‌از سوی‌ حکومت آنها را وادار کند همپایی ‌و همدلی ‌با مردم ‌و در نتیجه ‌همراهی ‌با نظام‌ را مشتاقانه ‌و شوقمند پذیرفتند. از این رو شعر، این ‌ملکه ‌عواطف ‌که‌ از دیرباز در تمدن‌ های ‌شرقی ‌ و اسلامی ‌فرمانروای ‌هنرها بوده ‌و در جغرافیای ‌بزرگ ‌زبان‌ فارسی‌، بهترین‌ جلوه‌ های‌ رجزهای ‌حماسی‌، دقایق ‌حکمی ‌و فلسفی‌ و تغزل‌ های‌ عرفانی ‌در آن ‌تجلی ‌یافته ‌و بدیع‌ ترین‌ ارزش‌ های ‌اعتقادی‌، فضایل ‌و مصائب اولیا را در جاذبه‌ های ‌کلامی‌ و آهنگین ‌خود به ‌تماشا گذاشته ‌بود در حریری‌ از تعهد و عفاف‌ پیچیده ‌شده ‌و با روحی‌ تازه ‌به ‌سمت ‌تعالی ‌و تجرید اوج ‌بگیرد.

شاعر این‌‌ بار آیینه ‌دار ارزش‌ های ‌الهی‌ و فریادگر آرزوهای‌ بلند بشری ‌شد پس‌ در روزهای ‌نخست ‌انقلاب ‌فریاد خشم ‌مردم را موزون ‌و مقفا کرد و در سال‌ های ‌حماسی ‌دفاع‌ مقدس ‌همسنگر و همدوش ‌فرزندان ‌این‌ ملت ‌جنگید و امروز به‌ شهادت به کنگره ها و جشنواره ها و مجموعه های ارجمند، شعر، سرگذشت شکوهمند خویش را مرور می کند. ‌آنچه در این ‌مقال‌ مرور می ‌شود روند تکوینی ‌این‌ حرکت‌ و راه یابی شعر دفاع ‌مقدس‌- که‌ یکی ‌از ‌شاخه ‌های‌ تناور درخت ‌پر شکوفه‌ ‌شعر انقلاب ‌محسوب ‌می‌شود ـ ‌است‌. از پنجره های کوچک لفظ به چشم اندازهای وسیع معنی است. در این ‌توقف ‌کوتاه‌ تلاش ‌خواهد شد  تا در ایستگاه‌های‌ متفاوت قطار شعر پس از انقلاب به رغم سرعتی که داشته است. تامل و تدقیق شود و حدود تقریبی ایستگاه بعدی آن پیش بینی گردد.

ایستگاه اول- حادثه

در این زمان شاعران پس از گذشتن از تونل کوتاه حوادث انقلاب و در حالی که هر یک زمزمه ای و ترنمی برلب دارند و هنوز زبان، محتوا، و حتی قالب غالبی را نیاموخته یا برنگزیده اند به ایستگاه پرالتهاب و حماسی دفاع مقدس می رسند جنگ با خشونت تمام به کشور و مردمشان که هنوز از زخم حوادث داخلی دستمالی بر پیشانی دارند چنگ و دندان نشان می دهد حادثه آن چنان ناگهانی و غیرمترقبه است که همگی به تنها چیزی که فکر می کنند وظیفه ای است که در قبال زمان و مردم دارند.

پس شعری که در این ایستگاه متولد می شود و از آغاز تا 1361 می زید و در همه قالب های شعری نیز متجلی است. تقریباً تنها چیزی که از استعداد و توانی که بعدها از خود نشان می دهد در این دوره بروز می دهد همین تجدید حیات قالب هاست و جز این وظیفه تمام عناصر شعری بر گرده پیام است؛ و پیام تنها پایه های آن هستند در این دوره تولید می شوند.

به نمونه هایی از شعر این سال ها توجه می کنیم و برای مقایسه با شعر همین شاعران در ایستگاه های پیش رو آنها  را به خاطر می سپاریم:

سید حسن حسینی:

آن شیر زنی که شوی او گشت شهید

می گفت در این راه پسر باید داد

نصرالله مردانی:

ای شهیدی که زخون تو کفن رنگین است

شهر در سوگ تو ماتم زده و غمگین است

سهیل محمودی:

دانی چه بود پیام یاران شهید؟

این است که جنگ جنگ تا پیروزی

ساعد باقری:

چشم انتظار مانده است محراب ای برادر

گاه نماز خون است بشتاب ای برادر

قیصر امین پور:

آغاز شد حماسه بی انتهای ما

پیچید در زمانه طنین صدای ما

علیرضا قزود:

پیوسته سوال هر بسیجی این است

پس یکه سوار فتح کی می آید

حسین اسرافیلی:

برخیز ای برادر بانگی دگر در افکن

با خیل پاسداران: لبیک یا خمینی

از مثال ها و نمونه ها به خوبی پیداست که این ایستگاه ایستگاه حیرت است، ایستگاه رویارویی صریح، ایستگاه حادثه. شاعران تمام همّ خود را بسیج کرده اند که مبادا عرصه خالی بماند و فضا را مسافران قاچاقی و منگ مسموم کنند؛ پس هر بیانیه ای را که بتوان به شکل شعر نوشت از خود صادر کرده اند و البته این همه از سر تعلق خاطر و نسبتی است که میان خود و این مسیر احساس می کنند.

قطار به راه می افتد مسافران سوار شده اند اما کوپه ها اندکی خلوت تر از گذشته است. بضاعت و جرئت اندک و بیم ادامه راه عده ای را در ایستگاه نگاه داشته، اما آنها که مانده اند آرایشی به زبان و فکر خود داده اند و کم کم همدیگر را می فهمند در یکی از کوپه های بزرگ جلساتی دایر شده است مسافران کوپه های شعر دغدغه های مشترکشان را با هم در میان می گذارند و شعرهای تازه شان را برای هم می خوانند همه می دانند که این مرحله، مرحله گذر است باید به دورها نگریست باید در حوادث پس از این توقف نکرد باید به سراغ چمدان تجربیات گذشته و گنجینه ادبیات کهن رفت باید به نقد خویش نشست و این بار ایستگاه را خود انتخاب کرد شاید هم به این نتیجه رسید که مناظر و حوادث در راه بیشتر به تماشا می آید تا در ایستگاه.

ایستگاه ‌دوم‌ـ لفظ‌:

عملیات‌ رزمندگان‌، بمباران‌ شهرها، شهادت‌ سرداران‌، سخنرانی‌ های ‌امام ‌و برگزاری ‌شب‌ های‌ شعر در مناطق ‌جنگی ‌هر یک ‌ایستگاه‌ های‌ کوچکی ‌هستند که ‌قطار شعر دفاع ‌مقدس ‌با شاعران ‌پیشانی ‌‌بند بسته ‌اش ‌از آنها عبور می ‌کنند و هر کدام ‌درنگ ‌و تأملی ‌نو را سبب ‌می ‌شوند.

در هر یک ‌از این ‌ایستگاه ‌‌ها که ‌همگی ‌ایستگاهی ‌در راهند و منزل ‌دوم‌ شعر جنگ‌ به شمار می آیند، انگیزه‌ها و مضامین ‌تازه ‌و فراوانی‌ شاعران ‌را احاطه‌ می‌ کنند. پس‌ شاعران ‌به‌ جسارت‌ های ‌زبانی ‌رو می ‌آورند و هر شعر تیری ‌است‌ که ‌از چله‌ کمان ‌رها می‌ شود و تا به ‌هدف ‌بنشیند پروازی‌ شکوهمند را به‌ تماشا می ‌گذارد. این ‌پرواز از حنجره‌ شاعر تا دریافت ‌مخاطبان ‌ادامه ‌دارد و گاه‌ چنان‌ موثر و برانگیزاننده ‌است ‌که‌ در هر فتح‌ و ظفری ‌به ‌دست ‌رزمندگان‌ در سینه دیوارها و تابلوهای ‌خطوط ‌مقدم ‌جبهه ‌به ‌یادگار نوشته‌ می ‌شود.

در این ‌دوره ‌کلمات ‌چون‌ موم ‌در دست ‌شاعران ‌رام ‌و مطیعند و هر بار با چرخشی ‌که ‌شاعران ‌به ‌آنها می ‌دهند جلوه‌ تازه‌ ای‌ را به ‌نمایش ‌می ‌گذارند. عاطفه‌ یکی ‌دیگر از سربازان ‌فداکار این‌ میدان ‌است‌ که ‌شاعران‌ دفاع‌ مقدس ‌به‌ خوبی ‌آن ‌را هدایت‌ می ‌کنند و در پناه‌ توانایی ‌ها و پیشروی‌ هایش‌ آوازهای ‌سرخ ‌شان‌ را پرواز می ‌دهند.

مروری‌ می‌ کنیم‌ برخی ‌از شعرهای ‌این ‌دوره ‌را و به ‌خاطر می‌ سپاریم آنها را برای ‌مقایسه ‌با شعرهای‌ دوره قبل ‌و نیز شعرهای‌ پس ‌از این ‌دوره‌:

سیدحسن‌ حسینی

خصم ‌آمده‌، ‌ای تفنگ ‌مبهوتش ‌کن‌

 از راه‌ رسیده ‌چاره ‌قوتش‌ کن‌

 تا لطف‌ تو جا در دل ‌و جانش ‌گیرد

 میهمان ‌طعام‌ سرب‌ و باروتش ‌کن‌

نصرالله‌ مردانی:

 از نیزه‌ شب‌ شکاف‌ خورشید

 خون ‌ریخته ‌بر کلاف ‌خورشید

 پیراهن ‌ابرهای ‌تر سوخت‌

 در خیمه ‌شعله ‌‌باف‌ خورشید

سهیل ‌محمودی:‌

 شهیدان ‌آیه ‌های‌ ناب ‌شوقند

 کتاب ‌زندگی ‌را باب‌ شوقند

 به ‌گرد منبر پیغمبر عشق‌

 شهیدان ‌بهترین ‌اصحاب‌ شوقند

ساعد باقری:

 آنان که ‌به ‌مرگ ‌سرخ‌ لبخند زدند

 پیمانه‌ حق ‌حسین‌ مانند زدند

 با جوشش‌ خون ‌و با سرود تکبیر

 شب ‌را به ‌خجسته‌‌ صبح‌، پیوند زدند

قیصر امین‌ پور

 تو حجم ‌بسته ‌رازی ‌اگر درست ‌بگویم‌

 تو ارتفاع ‌نمازی ‌اگر درست ‌بگویم‌

 دلا به ‌حال‌ تو افسوس ‌می‌ خورم که ‌نرفتی‌

 تویی‌ به‌ ماندن ‌راضی ‌اگر درست ‌بگویم‌

سلمان ‌هراتی:

 در حجم ‌سیاه‌ بیشه‌ این ‌نور از اوست‌

 سرسبزی‌ مرغزار و ماهور از اوست‌

 در ظهر عطش‌ چو نهر پرآب‌ رسید

 حیثیت ‌سبز جنگل ‌دور از اوست‌

علیرضا قزوه

گلواژه ‌لبیک ‌به‌ لب‌ ها حک ‌بود

 از وسعه ‌گام‌ ها زمین‌ در شک ‌بود

‌ای ‌کاش ‌در آن‌ صبح ‌ظفر می ‌دیدی‌

 خورشید به‌ مشت‌ عاشقان ‌کوچک ‌بود

حسین‌ اسرافیلی‌

 به ‌هیاهوی ‌کدامین‌ هوس ‌افتاد دلم‌

 که ‌از آن ‌فرصت ‌نایاب‌ پس ‌افتاد دلم‌

 اشتیاق ‌لب ‌من ‌بوسه ‌به ‌بازوی ‌شماست‌

 روزگاری ‌است ‌که ‌در این ‌هوس ‌افتاد دلم‌

در این ‌ایستگاه در راه‌، شاعران ‌جنگ ‌آموخته ‌اند که‌ صبورانه‌ و فکور به‌ حوادث ‌پیرامون ‌نگاه‌ کنند و بی‌ اعتنا به‌ قارچ‌ های‌ هرزه ‌ای ‌که ‌در آن ‌سوی‌ رود خروشان ‌انقلاب ‌روییده‌ اند به ‌چشم‌ اندازی ‌سبز در افقی ‌اعلا بیندیشند.

قطار شعر دفاع‌ مقدس ‌به ‌رغم ‌پیاده ‌شدن و یا اخراج ‌عده ‌ای ‌از مسافران‌ متظاهر، از هم ‌نفسی ‌و موافقت‌ شاعران ‌تازه ‌نفسی ‌بهره ‌مند شده ‌است ‌که‌ به ‌ادامه ‌راه ‌مصمم ‌و از استعدادهای قابل‌ دفاعی ‌برخوردارند. برخی ‌از اینان‌ حتی‌ خود سهمی‌ درخور در حماسه ‌های‌ پیش ‌رو دارند و داغ‌ هایی ‌را باغچه‌ دل ‌شان ‌کاشته‌ اند که‌ در شعرشان ‌شکوفه ‌داده ‌است‌.

از ویژگی‌ های ‌این ‌دوره‌، انتشار نخستین ‌سری ‌از مجموعه‌ شعرهای ‌شاعران‌ انقلاب ‌و جنگ ‌است‌. و فاصله ‌میان ‌سال ‌های 62 تا 67 را شامل‌ می ‌شود.

اغلب ‌شاعران ‌شناخته ‌‌شده ‌جنگ‌ در این‌ فاصله ‌زمانی ‌حداقل ‌یک ‌مجموعه ‌از آثارشان ‌را تنظیم‌ و منتشر کرده‌ اند، آثاری ‌که ‌اینک‌ و پس ‌از یک ‌دهه ‌به ‌عنوان ‌پایه ‌و مبنای ‌بررسی‌ هایی‌ درباره ‌شعر دو دهه ‌اخیر توجه می شود.

ایستگاه ‌آخر ـ معنی‌:

با پایان ‌جنگ‌ و فرو نشستن ‌شعله ‌های ‌دفاع‌ حماسی ‌ما قطار شعر دفاع ‌مقدس ‌نیز به ‌یکی ‌از ایستگاه های  اصلی ‌و حیاتی‌‌ خود رسید. این ‌ایستگاه ‌اگرچه ‌در آغاز و متاثر از اندوه‌ و ابهام‌ موجود در فضای‌ کشور سبب‌ به وجود آمدن‌ وقفه‌ در سیر تولید شعر شد، اما به واسطه ‌ویژگی ‌دیگری ‌که ‌داشت‌ یک ‌فرصت ‌طلایی ‌و آرمانی ‌را برای ‌این ‌شعر به وجود آورد؛ یعنی ‌فرصت ‌تأمل ‌و تدقیق‌، فرصت ‌مرور گذشته‌ و تعمیق ‌در حوادث‌، فرصت‌ مصادره ‌وقایع ‌به‌ نفع ‌شعر و سرانجام ‌فرصت ‌نمایان‌ شدن ‌چهره ‌حقیقی ‌و استعداد باطنی ‌شعر متعهد و ملتزم‌.

شاعران ‌با سابقه‌ ای‌ که ‌با رسیدن‌ به ‌این ‌ایستگاه ‌در آغاز در خود فرو رفته ‌و با دریغ ‌و حسرت ‌از پایان ‌یافتن ‌این ‌سفر پرحادثه‌، مغموم‌ و ساکت‌ دم‌ فرو بسته ‌بودند یک ‌سال ‌پس ‌از پذیرش ‌قطعنامه‌ و با ضربه ‌رحلت‌ حضرت ‌امام ‌(ره‌) به ‌هوش ‌آمدند و با سوگ سروده‌ های ‌خود در ماتم ‌آن‌ عزیز شرکت ‌کردند. این ‌دوره‌ که‌ از سال 1367 آغاز شد و تاکنون ‌ادامه‌ دارد سرآغاز سفر تازه‌ ای‌ است که‌ بی ‌تردید موثرتر و لازم ‌تر از سفر نخست‌، در تولد شعرها ‌ماندگار دفاع‌ مقدس سهم بسزایی داشته است.

این ‌سفر اگرچه ‌انتزاعی ‌تر است ‌اما آثار وجودی ‌آن ‌نیز بسیار ملموس‌ تر و عینی ‌تر است‌؛ سفری ‌که ‌در آن ‌شاعر خود را می‌ کاود و نسبتش ‌را با عناصر پیرامون ‌دریافت‌ می‌ کند. پرواز تیری ‌که‌ او این‌ بار پرتاب ‌می ‌کند از حنجره ‌شاعر آغاز می‌ شود و تا عمق ‌جان ‌و پنهان ‌ترین ‌زوایای‌ فکر و اندیشه ‌مخاطب ‌ادامه‌ دارد و چون ‌به‌ هدف ‌بنشیند همچون ‌ضربه ‌ای‌ که ‌بر ‌طبل ‌فرود آید تمام ‌وجود مخاطب ‌را مرتعش‌ می سازد.

شاعر در این ‌سفر با تعمیق ‌نگاه ‌خود، گذشته ‌باشکوه ‌و عبرت‌ های ‌حیاتی ‌اش ‌را مرور می ‌کند و با پس‌ زدن ‌پرده ‌های‌ رنگین ‌لفظ ‌به‌ چشم ‌اندازهای ‌بی‌ انتهای ‌معنی ‌دست ‌می‌ یابد.

رد این‌ سفر تقریبا در آثار متاخر تمامی‌ شاعرانی ‌که‌ بیش ‌از یک‌ دهه ‌از عمر شعرشان‌ در فضای ‌عطرآگین ‌پس‌ از انقلاب‌ می‌ گذرد به ‌خوبی‌ پیدا و به‌ راحتی ‌نشان‌ ‌دادنی ‌است‌.

اینک به نمونه‌ هایی از شعر همان عزیزانی توجه می‌ کنیم که تاکنون در ادوار و ایستگاه ‌های مختلف آثارشان را کم و بیش مرور کرده‌ ایم‌:

 سیدحسن‌ حسینی‌

 دریا

کرانه تا کرانه‌

میزبان شماست‌

 و آسمان‌

 خون بهای لبخندی‌

که مرگ از لبانتان چید!

عبدالجبار کاکائی:

پرهراس می ‌شود، باز خواب‌ های من

روزهای ‌تان کجاست‌، آفتاب ‌های من

تا نگین نامتان‌، نقش سنگ قبرهاست

کی تمام می ‌شود التهاب‌ های من

ای سکوت مبهم ای‌، لکنت همیشگی‌

ای سوال ته‌ نشین در جواب‌ های من‌

ایرج قنبری‌:

از نسل آتش‌ اند

آنان که تیغ در برابر باران گرفته ‌اند

...

چندی است‌

 می‌خواهم از دلم بگریزم‌

از بس که‌ سنگوار نشسته است‌...

باید زبان اعتراف گشود

«پرنده ‌نخواهد مرد»

زکریا اخلاقی‌:

سبزیم و تازه‌، این نفحات از کدام سوست

جوش شهادتیم‌، حیات از کدام سوست

این‌سفره ‌های منتشر از جنس فصل نیست

یعنی نزول این برکات از کدام سوست

گل ها تمام بوی گل لاله می ‌دهند

ای ‌گل فروش، شط‌ فرات از کدام سوست‌

قیصر امین ‌پور

اگر داغ دل بود، ما دیده ‌ایم

اگر خون دل بود، ما خورده ‌ایم

اگر دشنه دشمنان، ‌گردنیم

اگر خنجر دوستان‌، گرده ‌ایم‌

گواهی بخواهید، اینک گواه‌:

همین زخم‌ هایی که نشمرده ‌ایم

سلمان‌هراتی:

آی بانیان غبارهای شبهه و وحشت‌

دمندگان شیپورهای شایعه‌

 شیپورهای‌ کذب‌

آی حنجره دیگران‌

آنقدر که از تو بیمناکم‌

 از توافق دست‌ ها و آهن‌ ها

ـ هرگز.

حسین ‌اسرافیلی‌ :

آه ای آیینه‌، ای آیینه‌ها

چون شما بشکست جام سینه‌ ها

سنگ‌ ها هرچند حاشا می ‌کنند

این ‌شکستن را تماشا می ‌کنند

لیک من آزرده‌ ام از سنگ ‌ها

خسته ‌ام از سنگ‌ ها، نیرنگ ‌ها

مرتضی ‌نوربخش:

خسته‌ ام از تماشای هستی‌، زیستن را به من وا گذارید

یک شب این خسته از زندگی را با غم خویش تنها ‌گذارید

ابر اندوه آمد شتابان، دوست می‌ خواندم زیر باران

چون از این راه رفتید یاران‌، زیر باران مرا جا‌ گذارید

عاشقان از زمانه اگر چند، عطر شادی نچیدید و لبخند

با همه بی ‌نصیبی مبادا، روی برگ گلی پا‌ گذارید

همچنان که می بینید در این نمونه ها دیگر نشانی از تأثیرات گذرا از آن است که بیشتر شعرهای دوره های پیش حامل آن بودند، نیست و مخاطب با یک بار خواندن ارضا نمی شود و احساس می کند لایه های پنهان تری نیز وجود دارد که با دقت و توجه بیشتر نمایان می شود.

در دوره اخیر نیز همه قالب های شعری تجدید حیات می کنند و بار دیگر قابلیت های تازه ای را بروز می دهند که بالیدن غزل در این میان شایان توجه است.

این نگاه را با بیان چند تامل باارزش به پایان می بریم و از منظری دیگر همین معانی را باز هم مرور می کنیم، اما تاملات نخست اینکه این قطار همچنان که از دست کودکان عقده ای شعر پیش از انقلاب سنگ های فراوانی تهمت را چشیده و زخم های بسیاری پر پیشانی و تن خویش دارد، از صدمات وارده از سوی مسافران قاچاقی نیز در امان نبوده و هر از گاهی خنجری از پشت خورده و جراحاتی را برگرده کشیده است؛ نابرادران و نامردانی که در تمام سال های پرشکوه دفاع مقدس زمزمه ای نداشتند و حالا که این سفر پر حادثه به سلامت سرآمده با اغفال احساسات مقدس مخاطبان، می کوشند با خمار کردن چشمان و آویزان کردن چفیه های عاریتی و سر دادن آوازهای خش دار و تقلبی کیسه های شان را آباد کنند و در شط زلال شعر مقاومت زهر دروغ بریرند. اینان صد البته دولت مستاجل دارند و تشت رسوایی شان هر آینه از نام خواهد افتاد.

دیگر اینکه در این قطار همچنان که خدمت گذاران صادق بسیار بوده اند و در تامین مقدمات و فراهم آوردن شرایط لازم برای جریان سازی شعر مقاومت تلاش های ارزشمندی چون برگزاری کنگره های شعر بسیج، شعر نیروهای مسلح و شعر دفاع مقدس را در کارنامه خود دارند، هستند انگشت شمار کلاهبرداران بندباز و حرافان کلاه گذاری که با هواشناسی و گاه با خداشناسی در پس عناوین مقدسی مانند ولایت و دانشجو و دفاع مقدس خواب های تعبیر نشده شان را دنبال کرده اند و بر جرایم اعمال شان افزوده اند این معدود افراد نیز اگر شاعران همتی کنند، به تلنگری از جا کنده شده و به بادهای پر توان نیستان سپرده خواهند شد و آخر اینکه جز این نام ها که آثارشان برای نمونه به شهادت گرفته شد و در ایستگاه های مختلف  شعر دفاع مقدس ذکری از آنها رفت شعر دفاع مقدس سربازان فرهنگی و وفادار فراوانی دارد که نامشان تا همیشه در آسمان شعر خواهد درخشید و نیامدن اسامی شان هیچ از جایگاه رفیع شان نخواهد کاست رقم این سطور نیز اطمینان دارد این عزیزان بضاعت اندکش را خواهند بخشید و بر او خرده نخواهند گرفت.

نگاهی دیگر

علاوه بر تاریخ نگاری تمثیلی شعر دفاع مقدس که در این شعر نمادین اتفاق افتاد می توان سیر تکاملی شعر دفاع مقدس را از دیدگاه شبه سبک شناسنامه نیز از نظر گذراند.

از این نگاه، ایستگاه اول همان دوره فطرت در سبک شناسی است که هر چند گاه شعر فارسی بدان دچار آمده و قالب های شعری رو به افول نهاده از حیث قوت و ماندگاری ناتوان شده اند.

ایستگاه دوم در این نگاه با نشانه هایی از گرایش به سبک هندی همراه است این سبک به لحاظ وجود مضامین و انگیزه های فراوان این دوره  و جاذبه های الفاظ  و کلمات، از سوی شاعران موضوع توجه قرار گرفت و نخست در رباعی و دوبیتی و سپس در غزل به وفور تجلی یافت؛ اما شتاب و التهاب حوادث و بلوغ و نبوغ زود هنگام شاعران امکان توقف در سایر ویژگی های این سبک را نداد و آنها را در استفاده از ویژگی های فرمی و شکلی سبک هندی باز نگاه داشت.

در ایستگاه آخر شاعران دفاع مقدس در رکود مضمون و انگیزه  فرصت بازبینی و بازیابی خود را داشتند؛ از این رو با حفظ فرم سبک هندی به سمت محتوا و درونمایه سبک عراقی که تشویق به معنی و دعوت به تامل بود گرایش پیدا کردند و با امتزاج این دو به زبانی متعادل نزدیک شدند زبانی که در محتوا نیز تاثیر گذاشت و از سمت غزل نخست به سمت مثنوی رفت و سپس سایر قالب ها را در بر گرفت اینک شعر انقلاب و تبع آن شعر مقاومت آرام آرام به سمت ویژگی های خاص زبانی، محتوایی و شکلی پیش می رود که در صورت پی گیری هوشمندانه خواهد توانست استقلال یافته و در حکم مشخصه شعر دو دهه اخیر قابل دفاع باشد.


سید ضیا‌الدین شفیعی

تهیه و تنظیم: مهسا رضایی- ادبیات تبیان