تبیان، دستیار زندگی
می‌توان سه گرایش را در حكومت جهانی مشاهده كرد، نخستین گرایش از ند جانبه گرایان شكل می‌گیرد كه غالباً اروپایی و طرفدار وحدت جهان از طریق وابستگی اقتصادی متقابل و یك همكاری تقویت شده میان كشورها بوده و هدفشان همگرایی به سوی جامعه یك شكل است. گرایش دوم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دولت بی مرز جهانی

آیا سرنوشت كره زمین در دستان قدرت های پنهان است؟

اشاره:

کره زمین

بخش سیاسی_هنگامی كه با عبارت "دولت جهانی" یا "نظام نوین جهانی" روبرو می‌شویم، آنچه در ذهنمان شكل می‌گیرد، تجمع قدرت‌هایی با اندیشه‌ها و اهداف متفاوت از "نظام سابق جهانی"است تا بینشی نوین ارائه دهند که البته با این تصور چندان هم به بیراهه نمی‌رویم! چون استقرار یك "دولت جهانی" به واقع هدفی است كه "ابرقدرت‌ها" از ده‌ها سال پیش در اندیشه دستیابی به آنند و در این راستا نیز از هیچ كوششی فروگذار نمی‌کنند. دولتی بدون مرز متشكل از مردان و زنانی با این پندار که "برگزیدگانی" هستند با توانایی اندیشیدن به جای مردم و تصمیم گیری برای آینده و سرنوشت آنها و از بیم شناخته شدن در پس پرده عمل می‌كنند. آنها نماینده و سخنگوی هیچ كشوری نیست، اما ردپای آنها در پس رخدادهای تمامی كشورها مشهود است و این "دولتمردان" نوین همانها هستند كه دیكتاتورها و رؤسای جمهوری‌ها را بر تخت می‌نشانند یا به زیر می آورند و درباره رویدادهای مهم جهانی تصمیم می گیرند. همانها كه "جامعه اقتصادی اروپا" را برای اروپائیان پدید آوردند.

"نظام نوین جهانی" یك تئوری نیست، چون در پس این عبارت جمعی از بزرگان و برگزیدگان بین المللی را می‌یابیم كه هدف آنها بر دست اندازی هر آنچیز است که در جهان وجود دارد- ذخایر سوختی، منابع، موادكانی و موجودات آن. تئوری‌های توطئه نیز صرفا نظریه نیستند، زیرا كه توطئه‌ها به واقع وجود دارند و رد و اثر آنها پیوسته در طول تاریخ مشاهده گردیده است.

دولت جهانی بر كشور خاصی حكمروایی ندارد، بلكه از چند خاندان متشكل است كه در مجموع بیش از چندهزار تن را در سراسر جهان شامل نمی‌شود. این افراد كلیه سازمان‌های ملی و بین المللی (مانند سازمان ملل، ناتو، گروه7، گروه 8، صندوق بین المللی پول، بانك جهانی، سازمان تجارت جهانی،...) بانك‌ها، رسانه‌ها، آموزش و اطلاعات را تقریبا در سراسر جهان تحت كنترل خود دارند.

بسیاری از شخصیت های جدی و معتبر و یا مقامات بلندپایه جهان در اظهارات خود به وجود این دولت مرموز و نامرئی كه فرای دولت‌های رسمی و تاج و تخت‌ها عمل می‌كند، اعتراف کرده‌اند.

"جرج اورول"، نویسنده انگلیسی كه سابقا در شمار اعضای گروه مخفی "ایلومیناتی"ها قرار داشته ، در كتاب خود به نام "1984" جهان را اینگونه توصیف می‌كند: "دولتی كه در پس دولت‌هاست و در حال حاضر نیز تعیین سرنوشت كره زمین را برعهده گرفته و چندهزار عضو دارد" و در شمار این خاندان‌ها "راكفلر"ها، شورای روابط خارجی، شورای سه جانبه، "روتچیلد"ها، "مورگان"ها، اشراف زادگان اروپا، گروه‌های "بیلدربرگ" متشكل از ثروتمندترین‌های جهان و بسیاری دیگر را می‌یابیم..

"جان سویتون"، سردبیر روزنامه "نیویورك تایمز" هنگام خداحافظی با این روزنامه در نطقی اظهار کرد: مطبوعات آزاد وجود ندارد. شما، دوستان من این را خوب می‌دانید و من هم می‌دانم. هیچ یك از شما این جرئت را نخواهد یافت كه نظر شخصی‌اش را به گونه‌ای علنی بیان کند. ما ابزار و نوكران قدرت‌های مالی بزرگ هستیم كه پشت سرمان قرار گرفته‌اند".

به سوی دولتی جهانی

عبارت "نظام نوین جهانی" برای نخستین بار توسط رومی‌ها بكار گرفته شد و این عبارت را بر روی اسكناس‌های یك دلاری در زیر "هرم فراماسون"ها می‌یابیم. "نظام نوین جهانی" عبارتی ساده نیست و دنیایی مخفی و اسرارآمیز را درخود پنهان دارد.

درباره اسكناس یك دلاری نیز بسیار می‌توان گفت: خالقان این اسكناس فراماسون‌ها هستند و بسیاری ازنظریه پردازان توطئه بر این باورند كه آنها درپس توطئه نظام نوین جهانی قراردارند. آنها نقشی حائزاهمیت در تمام انقلاب‌های جهان از جمله انقلاب فرانسه ایفا كرده‌اند. شناخت فراماسونری بسیار دشوار است، چون جامعه‌ای مرموز و مخفی است.

نظام نوین جهانی جنگی فیزیكی نیست، بلكه روانی است كه "دیوید آیك" انگلیسی، خبرنگار ورزشی "بی بی سی" آن را "كودتایی علیه روح انسانی" توصیف می‌كند..

اما اندیشه دولت جهانی به عهد عتیق بازمی‌گردد. یونانیان و رومی‌ها بسیار مجذوب آن بوده‌اند و طی قرون گذشته این اندیشه موضوع بحث‌های بسیاری از شخصیت‌های تاریخی مانند دانته، امانوئل كانت، ویكتور هوگو،آلبرت اینشتین، وینستون چرچیل، برتراند راسل و ماهاتما گاندی قرارگرفته است. اما دو دهه نخست پس از جنگ جهانی دوم عصر طلایی جنبش طرفداران استقرار دولت جهانی محسوب می‌شود. در این جنگ 72 میلیون نفر جان باختند كه 47 میلیون نفر آنها را غیرنظامیان تشكیل می‌دادند. در برابر این جنایت بسیاری از مردم چشم امید به ایجاد نهادی بین المللی و به اندازه كافی قدرتمند دوخته شده بود كه بتواند مانع از جنگیدن كشورها با یكدیگر شود و همین عاملی شد تا به جنبش فدرالیست جهانی سوق داده شوند. اتحادیه اروپا نیز در همین زمان شكل گرفت.

دولت جهانی یا نظام نوین جهانی طرح اتحاد جهان تحت حكومتی جهانی را مطرح می‌کند، به عبارت دیگر دولت جهانی همان جهانی سازی است، اما نه در شكل اقتصادی آن مثلا به سبك سازمان تجارت جهانی و نه در قالب امنیت جهانی از نوع سازمان ملل یا ناتو، بلكه یك جهانی سازی سیاسی با خصوصیاتی اقتصادی و فرهنگی كه در آن تمامی كشورهای جهان نه یك شراكت، بلكه فدراسیونی را تشكیل خواهند داد كه "اربابان قدرت" گردانندگان آن خواهند بود.

دولت جهانی همچنین نقشه‌ای است كه جوامع مخفی و زیرزمینی از سال‌ها پیش سعی در تحقق آن دارند. برخی جوامع مخفی به سبك فراماسون‌ها برنامه واحدی دارند كه آن را "نظام نوین جهانی" نام نهاده اند..

نظام نوین جهانی جنگی فیزیكی نیست، بلكه روانی است كه "دیوید آیك" انگلیسی، خبرنگار ورزشی "بی بی سی" آن را "كودتایی علیه روح انسانی" توصیف می‌كند..

هدف این نظام نوین جهانی بهره برداری از مردم، تمركز آنها در شهرها با هدف نابودی محیط زیست و خوراندن محصولاتی كه ژنتیك آنها تغییر یافته به انسان‌هاست... به عبارت دیگر برده داری نوین در قالب دموكراسی! و البته نیل به این مقصود جنگ ها، جنایات، خشونت، اغتشاش و بی‌نظمی رامی‌طلبد.

برنامه چیست؟

برخی جوامع مخفی مایلند تنها یك دولت جهانی حكم براند و یك ارتش جهانی نیز در اختیار داشته باشد. آنها همچنین آموزشی جهانی، مذهبی جهانی و پلیسی جهانی می‌خواهند و معتقدند مردم باید به تراشه‌های الكترونیك متصل به یك رایانه برتر مجهز شوند و البته تمامی اینها تحت لوای یك دیكتاتوری صورت می‌گیرد! این دیكتاتوری بی‌شك لامذهب خواهد بود، علم و عقل در آن حكمروایی خواهد داشت، مالكیت خصوصی در آن از بین خواهد رفت و حقی نیز برای انتقاد از آن وجود نخواهد داشت.

اصول پایه كدامند؟

دامن زدن به منازعات، حمایت از كلیه جناح‌های درگیر و استفاده از نهادی خیرخواه كه احتمالا به منازعه پایان خواهد داد!.

روش‌های كنترل افراد و جوامع نیز متعدد و گوناگون‌اند، از جمله القای پیام به كمك انواع فیلم، موسیقی، نوشتار و... شست وشوی مغزی افراد از طریق بمباران اطلاعاتی، بازتاب امواج كوتاه با فركانس‌های بسیار بالا با هدف ایجاد برخی رفتارها، دامن زدن به جنگ‌ها در راستای كمك به كاهش جمعیت، دستكاری افكار، استفاده از سلاح‌های میكروبی

اطلاعات زدایی و تحریف اطلاعاتی، راه اندازی كودتاهای نظامی و یا جنگ‌های داخلی از طریق دستاویز قرار دادن جنبش‌های تروریستی، بدهكار كردن هرچه بیشتر كشورها با هدف تضعیف آنها و وادار ساختن‌شان به خصوصی سازی، سلب قدرت از كشورها و هرگونه امكان كنترل آنها بر اقتصاد، جامعه یا شركت‌ها و كارخانجات، راه اندازی جنگ بدون جنگ از طریق پدید آوردن فجایعی به ظاهر طبیعی (میكروبی، اجتماعی، آب و هوایی،...) به منظور مداخله در امور كشورها در قالب یك ناجی، ایجاد جو وحشت به هر نحو ممكن به كمك برنامه‌های تبلیغاتی بسیار پیشرفته ... از دیگر اصول اعتقادی اربابان قدرت به شمار می رود.

چه كسانی تأمین كنندگان مالی‌اند؟

شركت‌های چندملیتی و نهادهای مالی بین المللی مسئولیت تغذیه نهاد عالی اداره كننده مجموع جوامع مخفی شناخته شده و ناشناخته را برعهده دارند. این نهاد عالی دولت جهانی نامرئی است كه فرای گرایشات دینی، فلسفی و ایدئولوژیك كره زمین را می گرداند و مردم عادی را در نشاطی كاذب یا خشونتی كنترل شده فرو می برد.

نظام كنترل افراد و جوامع

از دید اربابان قدرت بكارگیری هر شیوه در راستای كنترل افراد و جوامع كاملا مجاز است. به عبارت دیگر برای دوام یك زندان بدون دیوار باید افراد جامعه را به بردگانی تبدیل کرد كه از وضعیت خود رضایت كامل دارند! بنابراین نظام نوین باید ظاهری دموكراتیك به خود بگیرد و ارزش‌های رسمی آن نیز آزادی، دموكراسی، عدالت، مشورت و گفت وگو با مردم، اولویت بخشیدن به منافع عمومی، دفاع از حقوق بشر، احترام به افراد بشر، زندگی، محیط زیست و... باشد.

روش‌های كنترل افراد و جوامع نیز متعدد و گوناگون‌اند، از جمله القای پیام به كمك انواع فیلم، موسیقی، نوشتار و... شست وشوی مغزی افراد از طریق بمباران اطلاعاتی، بازتاب امواج كوتاه با فركانس‌های بسیار بالا با هدف ایجاد برخی رفتارها، دامن زدن به جنگ‌ها در راستای كمك به كاهش جمعیت، دستكاری افكار، استفاده از سلاح‌های میكروبی. "ساندی تایمز" در نوامبر 1997 فاش می‌کند، اسرائیل بر روی سلاحی میكروبی كار می‌كند كه بر ژنتیك افراد تأثیر می‌گذارد و قصد دارد این سلاح را علیه اعراب بكار گیرد.

مواد مخدر

از دیگر سلاح‌های قابل توجه اربابان خود خوانده تصاویر جاسوسی فضایی است. در واقع تكنیك كسب اطلاعات از طریق ماهواره‌های مصنوعی به درجه‌ای از كمال دست یافته كه از تصور خارج است . تانك‌های تهاجمی لیزری نیز سلاح‌های مخوف و مرگبارند، چون اشعه لیزر قادر است به راحتی از بدن انسان، بدنه هواپیما و جداره‌های نازك فولادی عبور كند .

سلاح‌های مخوف دیگری نیز وجود دارند كه با افزایش فشار خون، مرگی بسیار سریع را به همراه می‌آورند. بدین ترتیب، انتشار پرتوهای گاما و ایكس با فشار قوی، سبب مرگ براثر پرتوهای الكترومغناطیسی می‌گردد، بی آن كه پیامدهای اشعه رادیو اكتیو را به دنبال داشته باشد و البته باید به سلاح‌های آب و هوایی مانند استفاده از باران، تگرگ، توفان و... نیز اشاره كرد.

استفاده از انواع موادمخدر ، بازی با حافظه افراد ، استفاده از ابزار جاسوسی متعدد و بسیاری از دیگر روش ها در شمار ابزاری قرار دارند كه اربابان قدرت به منظور كنترل مردم و افكار آنها را بكار می‌گیرند.

اختلافات و گرایشات

به رغم تمامی اینها اربابان خودخوانده مجموعه ای منسجم و یكپارچه را تشكیل نمی‌دهند، اگرچه خواستار دولتی جهانی‌اند. این مجموعه كه توده‌ای درهم و مبهم متشكل از اتاق‌های فكر، باشگاه‌های تعمق، سازمان‌های اجرایی چند جانبه، لابی‌ها  و جوامع مخفی می‌باشند، به همان اندازه غیرشفاف می‌نمایند كه قدرت كمونیستی در اتحاد شوروی مبهم بود.

می‌توان سه گرایش را در حكومت جهانی مشاهده كرد، نخستین گرایش از "ند جانبه گرایان" شكل می‌گیرد كه غالباً اروپایی و طرفدار وحدت جهان از طریق وابستگی اقتصادی متقابل و یك همكاری تقویت شده میان كشورها بوده و هدفشان همگرایی به سوی  جامعه "یك شكل" است.

گرایش دوم به نومحافظه كاران تعلق دارد كه عمدتاً آمریكایی هستند. آنها جهانی متحد را خواهانند كه به كمك قدرت نظامی و تحت نظارت آمریكا بدست آید. این نومحافظه كاران در سال‌های پایانی دهه 1990 بخت را با خود یار یافتند و سپس به لطف انتخابات دستكاری شده جرج بوش پسر قدرت را در آمریكا بدست گرفتند. گرایش مزبور به هنگام اشغال عراق به همان اندازه عضو چندجانبه‌گرا در خود داشت كه در جمع مخالفان جنگ دیده می‌شد. این چند دستگی سرانجام به بروز اختلافات و در نهایت تضعیف نومحافظه كاران در دولت جهانی انجامید و در رسانه ها نیز منعكس شد.

گرایش سوم نیز اگرچه هنوز در اقلیت قرار دارد، اما بحران مالی و شكست نومحافظه كاران را بسیار تقویت كرده است. این گرایش از "ترقی خواهانی" تشكیل می‌شود كه كاملاً درك كرده‌اند، نظام كنونی در دراز مدت دوام نخواهد داشت، بنابراین جهان باید به سوی عدالت اجتماعی بیشتر و تعادل بهتری با محیط زیست گام بردارد. انتخاب باراك اوباما به ریاست جمهوری آمریكا حاصل اتحاد میان ترقی خواهان و چند جانبه گرایان علیه نومحافظه كاران است.

قدر مسلم آن كه ترقی خواهان بدان اندازه كه انتظار می‌رود قاطعانه عمل نمی‌كنند. اما در حال حاضر به نظر می‌رسد كه شهروندان غرب در برابر قدرت جهانی قادر به سازماندهی خود، اتحاد با یكدیگر، تعیین اهداف و خواسته‌های مورد نظر و اقدام مؤثر و كارآمد نیستند. "ضدقدرت‌های" متعارف امروز به نیروهایی كاملاً غیرمؤثر تبدیل شده‌اند و نظام چندان سنگین و برتری طلب شده كه سرنگونی آن از طریق جنبشی مردمی تقریباً امكان ناپذیر به نظر می‌رسد. وضعیتی كه یك بار دیگر می‌توان آن را با اوضاع شوروی سابق مقایسه کرد.

در تاریخ وقوع انقلاب‌های موفق اغلب حاصل همگرایی مردم و جناحی روشنفكر از بین بزرگان و نخبگان بوده است. بنابراین این كه مردم غرب بدانند چه كسانی در دوایر قدرت بیشتر دوست هستند تا دشمن بسیار حائز اهمیت است و كافی است كه حاضر نشوند، آنگونه كه اربابان قدرت دوست دارند، فكر و عمل كنند.

قبس زعفرانی

تنظیم برای تبیان/سمیه حدادی