تبیان، دستیار زندگی
واقعیت یکی نیست،واقعیت های زیادی وجود داره. دنیا های زیادی که به موازات همدیگه جریان دارن،دنیا ها و ضد دنیا ها، دنیا ها و سایه ی دنیا ها، هر دنیایی ساخته ی یه ذهنه ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مرد در تاریکی

مروری بر رمان مرد در تاریکی پل استر / ترجمه الاهه دهنوی

مرد در تاریکی

واقعیت های  متعدد:

« واقعیت یکی نیست،واقعیت های زیادی وجود داره. دنیا های زیادی که به موازات همدیگه جریان دارن،دنیا ها و ضد دنیا ها، دنیا ها و سایه ی دنیا ها، هر دنیایی ساخته ی یه ذهنه»(ص80)

این سخنان " فریسک " یکی از شخصیت های کتاب " مرد در تاریکی "  پل آستر فرا داستان نویس ترین نویسنده امریکا است؛ نویسنده ای که با کتاب " سه گانه نیویورک " به شهرت جهانی رسید.آستر نویسنده نام آشنای ادبیات پسامدرن که همواره با نگاهی فلسفی به زندگی و ذات بشر قلم زده است؛این بار به جای هویت یابی فردی و پرداخت به وضعیت شخصی به وضعیت سیاسی جامعه آمریکا و رنجی که انسان ها در شرایط نابسامان  امریکا تحمل می کنند، می پردازد.

خلاصه داستان:

رمان " مرد در تاریکی " ماجرای "آگوست بریک " 72 ساله منزوی است که همراه تنها دختر و نوه اش در تنهایی و بی خوابی به سر می برد، او برای فرار از بی خوابی هایش به تخیل رو می آورد و شخصیت "اون بریک" را خلق می کند ؛و سپس او را درون گودالی  در زمان جنگ داخلی امریکا قرار می دهد. در امریکای جدید که جنگ عراق و 11 سپتامبر را به خود ندیده ،از بریک شعبده باز خواسته می شود تا عضو نیرو های مسلح ایالت خود مختار امریکا گردد و پیرمرد نویسنده - آگوست - را که بانی جنگ است ،بکشد. ولی بریل که فکر می کند اگر از شدت جنگ کم کند به کاتیا و نامزد کشته شده ی او  خیانت و توهین کرده است ، قبل از اینکه بریک از دنیای ذهنی به دنیای عینی راه یابد او را در حمله ای هوایی از بین می برد.اما ذهنیت بی خواب راوی همچنان بیدار است و اینبار متوجه افرادی می شود که در جنگ به نوعی نیست و نابود شده اند .آگوست قصه افرادی چون معلم ژان لوک و یا فرانسوا را در ذهن مرور می کند تا اینکه کاتیا وارد اتاقش می شود و او را به یاد گذشته های دور و نزدیک  می اندازد . پیر مرد قصه و نحوه آشنایی اش با همسرش (مادر بزرگ کاتیا)، چگونگی خیانت نسبت به او ،دوری و طلاق همسر و ازدواج مجددش را بازگو می کند. صبح وقتی کاتیا چشم بر هم می گذارد راوی از اینکه توانسته ارتباط بهتری با نوه اش برقرار کند از دخترش می خواهد که صبحانه را به بیرون منتقل نماید.

کالبد شکافی درون مایه اثر:

اگر معتقد باشیم که داستان و رمان بر پایه داده های اجتماعی شکل می گیرد و ایجاد هر مکتب ،رویکرد و نگرشی بر اساس مسائل اقتصادی – اجتماعی و سیاسی دوران خود پایه ریزی می شود ،می توان نتیجه گرفت که رمان یا داستان تصویرگر اوضاع و احوال اجتماعی خاص دوران خود است .نویسنده پست مدرن نویسی چون آستر نیز از این امر جدا نیست. نویسنده  کتاب های " دیوانه ای در بروکلین" ، " شب پیشگویی" ، " مون پالاس"  در دوازدهمین رمانش متاثر از جنگ های امریکا ،حضور و تهاجم بی دلیلش در اقصی نقاط جهان ، به جنگ داخلی امریکا ،جنگ بین 16 ایالت امریکا و جدایی شان از دولت فدرال اشاره می کند " مرد در تاریکی " با ادغام  وجوه عاشقانه ، سیاسی ، فلسفی و معمایی که خود یکی از ویژگی های داستان های پست مدرن است درصدد نقد جامعه امریکایی است که به سوی صنعتی شدن و سپس جنگ گام بر می دارد. جنگ هایی که بانی افول معنویت و هبوط رفتار انسانی، یاس و سرخوردگی و تنهایی انسان بعد از جنگ در امریکا است. پل آستر در " مرد در تاریکی " با نگاهی انتقادی از جنگ هایی که انسان و انسانیت را به نابودی و نیستی می کشاند، سخن می گوید؛ جنگ هایی که تنها خشونت و سپس افسردگی برای زنانی چون کاتیا به همراه دارند،از مرگ معلم جوان " ژان لوک " از گم شدن شوهر "فرانسوا " و مرگ " تیتوس " قربانی جنگ ، می گوید؛از منتقد - نویسنده ای که با حسی نوستالژیک به گذشته برای رهایی از مشکلات به فیلم و تخیلات روی می آورد تا از بی خوابی هایی که گریبان گیر او و خانواده اش شده نجات یابد .رمان از دیدگاه سیاسی- اجتماعی نه تنها به نقد گفتمان غالب و سیاست حاکم بر جامعه امریکا می پردازد ، بلکه به نقد زندگی به اصطلاح "خانواده خوشبخت امریکایی " توجه می کند. رمان از جدایی های خانوادگی ، از ازدواج های ناموفق ، بحرانهای خانوادگی و نقض زندگی راحت آمریکاییان ،از پایه های سست خانوادگی افرادی چون میریام ، آگوست، سونیا و اونا مک نالی پرده بر می دارد.آستر در این دیدگاه انتقادی به نقد نظام آموزش در دانشگاه های امریکا نیز اشاره می کند،به آموزش های سطحی که به  افرادی چون تیتوس عاشق نویسندگی ارائه می شود،فردی که بعد از اتمام کالج تنها توانسته « روز ها توی  دفتر بنشیند و تلفن های یه دلال ادبی را جواب بدهد»(ص185) و یا کاتیایی که دانشکده سینمایی را به راحتی ترک می کند و قصد بازگشت به آن را ندارد. و این ها تمام برگرفته از  اوضاع اقتصادی- اجتماعی است که نویسنده در آن زندگی می کند . " آستر " نویسنده ای  که می تواند منعکس کننده شرایط جامعه خود باشد، این بار با استفاده از رویکرد غالب و رایج زمانه ی خود یعنی " رویکرد پست مدرنیسم " دست به نگارش مرد در تاریکی می زند که با وجوه پست مدرن هماهنگ است.

پیرنگ و  اشکالات ساختاری اثر :

اما از اشکال متنی به عنوان فرم - نه محتوا-  باید از نحوه چینش رخ داد ها و طرح داستانی به لحاظ ساختاری  یعنی عنصر مرتبط کننده اجزاء ،ایراد گرفت. همان طور که گفته شد ، رمان در ابتدا به دلیل بیان موازی زندگی بریل و  بریک و امکان ادغام این دو دنیای ذهنی و عینی از تعلیق بسیار خوب متنی بهره مند و با ساختار یک به یک روایت می شود؛ اما این ساختار به علت مرگ بریک و بیان زندگی های متفاوت از افرادی که در جنگ به نوعی سر به نیست شده اند از علت مندی ساختاری جدا می شود و روبه خاطره داستانی می گذارد که به شیوه دیالوگ نویسی ادامه می یابد. این تغییر ساختاری در متن شاید از لحاظ مضمونی  این گونه توجیه شود که جنگ با وجود و عدم وجود یک فرد آغاز و به اتمام نمی رسد ؛ چیزی نیست که تمامی داشته باشد و همه زمانی و همه مکانی است ؛و از لحاظ مضمونی  از سوی دیگر توسط آگوست بریل این گونه توجیه شود که « اگر از شدتش کم کنم ،به تیتوس و کاتیا توهین کرده ام. صلح روی زمین، برای همه خیر دارد.»؛ ولی به لحاظ ساختاری  این تغییر علت مند نیست ؛چراکه این شیوه روایت تنها اطناب و از هم گسیختگی متنی  را با خود به همراه دارد و برای لحظاتی باعث گنگی و سردرگمی خواننده به جهت یافتن خط مشی کلی اثر می گردد. براستی اگر تعداد خرده روایت ها - بیان مکرر فیلم ها و سرگذشت ها- اندکی کمتر می بود، خواننده به تنهایی آدم های مدرن و خشونت جنگ پی نمی برد؟ به اعتقاد نگارنده راوی از همه چیز هایی که شنیده و دیده ، سخن به میان می آورد و همین امر مجبورش می کند از زندگی تک تک شخصیت ها فرعی سخن به میان آورد که این خود بانی اطناب  متنی است.

رمان اگر چه  از دو شیوه برای بیان روایت سود می جوید که گهگاه علت مند به نظر نمی رسد ، ولی از تعلیق و کشش قابل ملاحظه برخوردار است. کشمکش های فردی و درونی حاصله از دو دنیای عین و ذهن ،در ذهنیت پریشان  نویسنده راوی، بیان کشمکش های فرد با فرد  بین بریک و فریسک ،فرد با جامعه و گروه قدرتمند، کشمکش های  جهانی و در گیری ایالت ها، از محاسن اثر به شمار می آید. متن  برعکس داستان های پست مدرن اولیه( مانند آثار  ریچارد براتیگان که قصه مشخصی ندارد) دارای قصه مشخصی است که بانی خوانش راحت متنی و لذت بخشی خواننده می شود. خواننده مدام در انتظار آن است که بداند بعد چه خواهد شد؟آیا  دیداری بین بریل و بریک  رخ خواهد داد و بریک به دنیای عینی راه می یابد؟ البته نا گفته نماند این تعلیق در قسمت اولیه بیشتر از قسمت دوم که به دیالوگ های بین نویسنده و دخترش ختم می شود، وجود دارد.نثر ساده و روان نویسنده ( و سپس مترجم )نیز به این خوانش کمک کرده و بانی سهل الوصول تر شدن درک متن شده است.

از سوی دیگر باید یاد آور شد که متن با مقدمه ای اندک  -  که حسن اثر محسوب می شود- خیلی سریع به گره اصلی و تنهایی شخصیت اشاره می کند. گره ای که در انتها تقریبا گشوده می شود. چراکه بریل با صحبت کردن و کنکاش درگذشته ها بار سنگین گناهان ش را اندکی سبک کرده و به آینده با نگاه خوش بینانه تری می نگرد؛ به همین دلیل خواهان صرف صبحانه در بیرون از منزل است.پس می توان گفت گره اصلی همان تنهایی راوی است که در صفحه اول بارها تکرار شده و راوی فعال ما برای از بین بردن آن نه تنها متوسل به خیال می شود ، بلکه با صحبت کردن با نوه اش سعی در بر طرف کردن آن دارد؛گرچه می داند " دنیای عجیب همچنان درحال گذر است "

شیوه و سبک نگارش نویسنده:

پل بنجامین آستر ، در این رمان نیز مانند رمان های دیگرش از ویژگی های رویکرد پست مدرنی چون ترکیب زاویه دید - استفاده از دیدگاه اول شخص در کنار دانای محدود - ؛ ترکیب ژانری خانوادگی، اجتماعی ،سیاسی؛عدم قطعیت ها و نشان دادن چند دنیای متفاوت در کنار هم و حتی خصوصیت های متفاوت  از یک شخصیت با اعمال متفاوت  ؛ از بین بردن مرز بین واقعیت و خیال در ابتدای داستان برای شخصیت بریک و سپس خواننده؛خودآگاه و تصنعی بودن متن، مشارکت و مخاطب قرار دادن خواننده در متن « داریم به راهمان ادامه می دهیم عزیزان نازنینم»(ص100) و دشواری نوشتن و تاکید بر نوشته شدن متن و حضور نویسنده در اثر که به گفته آگوست باعث واقع نمایی کار می شود« با قرار دادن خودم درون داستان است که داستان واقعی می شود.»( ص116)؛ روایت داستان در داستان- حضور 9 داستان کوچک فرعی در کنار دو داستان اصلی- تبدیل کلان روایت به خرده روایت؛  پایان باز و گشوده داستان-  عبارت دنیای عجیب همچنان در جریان است - ؛ استفاده از افراد مشهور و تاریخی چون هاثورن و بوش  چخوف و کالوینو در متن ؛ حضور رخ داد های تاریخی چون 11 سپتامبر ، فرو ریختن دیوار برلین و سقوط اتحاد جماهیر شوروی؛ تاثیر رسانه ها ی سینما و تلویزیون بر انسان هایی چون کاتیا و آگوست که با دیدن فیلم به آرامش می رسند و لحظه هایی از این زندگی نکبتی جدا می شوند؛دخالت و تفسیر نویسنده در متن  و حضورش در روایت و بیان داستان بودن و جعلی بودن آن چه که می خوانید (ص115)، استفاده از کولاژ و آوردن قطعاتی با فونت ریزتر و...استفاده کرده است.

بدین گونه آستر بیان می کند که دیگر حاکمیت  خود مختار فردی نویسنده به عنوان دانای کل به پایان رسیده است.همه چیز در تکثر گرایی و نسبیت  شکل می گیرد. او به بی ثباتی و عدم قطعیت  در متن می پردازد؛ اصولی که اساس فلسفی رویکرد پست مدرن است. رویکردی که شاید اساس آن تنها بیان مسائل اجتماعی – اقتصادی و سیاسی جامعه ای است که نویسنده از آن الهام می گیرد و اساس کار خود قرار می دهد.

ویژگی های کاری نویسنده:

از ویژگی های دیگر آستر خلق شخصیت های تنها و مضطرب است که در نا امنی به سر می برند،شخصیت هایی مشکل دار که در شناخت و بحران هویت فردی دست و پا می زنند ،مدام در تنهایی و ترس به سر می برند،اغلب با شکست و ناکامی دست به گریبان هستند و برای نجات روح خود امیدوارانه به صبح چشم می دوزند.به همین دلیل است که می توان گفت دیدگاه فلسفی اثر نشان از جبر اجتماعی و نگاهی تقدیر گرایانه نسبت به زندگی دارد ،همان طور که آگوست به زندگی افرادی در زمان جنگ اشاره می کند که بدون کوچکترین گناهی به طرز فجیع کشته می شوند ،افرادی چون تیتوس و یا معلم ژان لوک که گویی تقدیرشان این چنین است.« او در زمان نامناسب و رد جای نامناسب مرد» (175) اما این بدان معنی نیست که او مرگ طلب و مرگ خواه باشد؛ بلکه شخصیتهای داستانی آستر مدام به دنبال امید هستند و امید خواه اند. به همین دلیل است که آگوست به میریام پیشنهاد یک صبحانه مفصل بیرون از خانه را می دهد.

پل آستر،به غیر از نثر روان ، اهمیت دادن به محتوا وهم چنین تعلیق و کشش قوی داستانی ؛باید به فضا سازی آثار او و اهمیت فراوانش به محیط و جغرافیای امریکا اشاره کرد. در سه گانه او شهر نیویورک به خوبی ترسیم می شود و شهر یکی از ارکان مهم داستانی به شمار می آید. در "شب پیشگویی " و یا " دیوانه ای در بروکلین " او به ساخت فضای بروکلین  و ایستگاه های مسافر بری می پردازد. پل آستر همچنین به زندگی روزمره‌ آدم‌ها علاقه‌ بسیاری دارد و در جای جای داستان‌هایش تصویر زندگی روزمره را نشان داده است.اشاره به «تنهایی» آدم‌ها، ترس از وقوع حادثه‌ای هولناک، از دست دادن توانایی فهم و درک، شکست عاطفی و مرگ پدر و همسر در دنیای داستان‌های آستر چشمگیر است.ویژگی مهم دیگر کار او تصنعی و خود آگاه بودن متن و حضورش در اثر است.او به هویت یابی که از طریق نوشتن حاصل می شود در بیشتر داستان هایش اشاره می کند. نوشتنی که بانی هویت فردی و آرامش انسانی است. همان طور که در این رمان آگوست با سفرهای ذهنی و نوشتار در ذهن می تواند نه تنها به آرامش روحی برسد  بلکه به شناخت بهتری از خود و پیرامونش برسد. آگوست با زیر و رو کردن خاطراتش و ساخت دنیای خیالی در واقع به ناخود آگاهش امکان بروز می دهد. همان طور که " زیگموند فروید " می گوید نویسنده با نوشتن ناخودآگاه خود را آشکار می کند. « خیالپردازی و داستان را می توان فوران های کنترل شده و دستکاری شده امر سرکوب شده دانست»( کیت گرین ، 1383:230)

رمان " مرد در تاریکی" از دیدگاه نقد روانشناسانه:

آگوست بریل، رخ دادی چون خیانت به همسر را به اون بریک  نسبت می دهد تا بدین گونه با فرافکنی در عیوب، گناه خیانتش را به فراموشی بسپارد « به چشم تجربه بهش نگاه می کردم.می شه گفت درس گرفتم.» (ص164)آگوست ، بریک را عاشق دختری می سازد به نام ویرجینیا که خود در نوجوانی عاشق دل خسته اش بوده است و خیانتی را برایش در نبود فلورا ترتیب می دهد که خود در نبود سونیا انجام داده است.« اولین باری است که بعد از ازدواج با فلورا، با زن دیگری ست، ولی بریک اکنون سربازی بیش نیست ، مردی گرفتار در جنگ...  شاید تا فردا مرده باشد»(ص127) او بریک را وارد جنگی می کند که از تجربیا ت گذشته اش سرچشمه گرفته و در ناخود آگاهش مانند یک تصویر ماندگار حک شده است.« تصویر ماندگاری است که بعد از این همه سال محو نشده است.... جنگ من همان بود.»(ص95) راوی همچنین در صفحه 56 کتاب به قسمتی از وجود انسان که فروید آن را " نهاد " می نامد،اشاره می کند« کاش می فهمید کار های کثیفی که انسان ها در حق همدیگر انجام می دهند فقط لغزش نیست،بلکه بخشی از ذات و وجود مان است» از نشانه های دیگر این ناخود آگاهی می توان به منتقد و نویسنده بودن آگوست اشاره کرد که خواننده را به یاد دوران اولیه کاری آستر می اندازد که نقد های قابل توجه ای از خود به جا گذاشته است؛که این نیز بیانگر داستان در داستانی دیگر است که به ادغام ناخود آگاهی بریل و آستر می انجامد و گفته فروید را تکرار می کند ؛که نویسندگان معمولا تجربه زیستی خود را همراه با تخیل بیان می کنند.پل آستر نیز در این رمان  با توجه به آنچه که او را رنج داده و بانی نگارش رمانش شده است در جواب مصاحبه کننده که می پرسد: آیا اتفاق خاصی باعث شد  که جرقه نوشتن این رمان در ذهن تان زده شود؟ می گوید: « شما " دیوید گروسمان " را می شناسید ؟ او یک نویسنده بزرگ و یکی از دوستان من است؛ من او را خیلی تحسین می کنم. پسر 20 ساله اش  "  یوری " دو سال پیش در جریان جنگ لبنان و اسرائیل کشته شد. من این پسر را می شناختم. این یک اتفاق وحشتناک بود. یک رنج و عذاب واقعا  وحشتناک که دیوید و خانواده اش داشتند تجربه می کردند. داستانی که درباره " تیتوس " در این کتاب آورده ام به نظرم از احساس درد و رنجی که برای دیوید داشتم، به وجود آمده است. من این کتاب را به آنها تقدیم کرده ام. »2 و این خود گویای تاثیر متقابل جامعه بر متن و متن بر جامعه است.به گفته فروید نویسنده ها خواسته یا ناخواسته نشانه هایی از زندگی خود در متن می گنجاند چراکه آن ها تنها از طریق نوشتن است که آرامش می یابند و  مجالی برای امکان حضور ناخود آگاه می یابند.

نکته قابل ذکر:

البته لازم به تذکر است وجود و تاثیر رسانه ها در دنیای جدید که بودریار آن را به بمباران تصاویر و ایماژ ها تشبیه کرده و معتقد است « عصر پست مدرن ، عصر سیطره ایماژها است؛ما در سیطره ایماژها زندگی می کنیم و توسط آن ها بمباران می شویم.دنیای تصویری، دنیای مجازی ایجاد کرده و جای دنیای واقعی را گرفته است» در اثر قابل چشم پوشی نیست. تا جایی  که راوی نیز به این پیوند فتنه انگیز که باعث آرامش روحی لحظه ای و فراموشی زندگی نکبت بار فعلی می شود اذعان دارد و می گوید« مثل دو لوکوموتیو که پت پت کنان از دنیای نفرت انگیز و غیر قابل تحمل دور می شوند...بدون هیچ تامل یا تاسفی. این مصاحبت اهمیت دارد، این پیوند فتنه آمیز، این اتحاد نکبت لعنت شده»3(ص85) و "مولی" از اینکه آن را در امریکای جدید از دست داده، ناراحت نیست « بدون تلویزیون!- ولی یه جورایی بهش عادت می کنی و بعد از یکی دو سال هم کم کم خوشت می آد.منظورم آرامشه. دیگه بیست و چهار ساعت صداهای مختلف سرت هوار نمی شن» (ص62) رسانه ها و فیلم هایی که به گفته " ژیژک" ما را به خود می خوانند و خواسته هایمان را به ما گوشزد می کنند.دنیایی از تصاویر و اشیاء که به جای انسان حرف می زنند و میل های مان را به ما یادآوری می کنند  ،چه این عمل در فیلم " گابین" با شستن ظرف ها که نشان غیبت مرد است، صورت گیرد(ص26)؛ چه به وسیله لباس ساری زن "آپو" بیانگر عشق بعد از ازدواج باشد (ص24) و چه در انبوهی از ملافه ها ی " دزد دوچرخه " فلاکت انبوهی از مردم را نشان دهد. از همین جهت است که کاتیا- نسخه دیگر آستر در عرصه کارگردانی و سینما- می گوید «اشیاء بی جان ابزاری برای بیان احساسات انسان اند. زبان فیلم اینه.»(ص24)

از تقابل های متنی که خواننده را برای یافتن محور معنایی اثر یاری می رساند، باید به تقابل هایی چون : جنگ - صلح ؛ مرگ- زندگی ؛ ملال- سرزندگی ؛ عشق- بی عشقی ؛ تنهایی فردی و جمع گرایی اشاره کرد .با اندکی دقت خواننده هوشمند به راحتی می تواند در رمان به تکرار چند باره کلمه " تنها و تنهایی " در پاراگراف اول برسد که موجب لحن اندوه بار و حس نوستالژیک راوی تا انتهای رمان است.

در انتها باید گفت در کنار نثر خوش خوان آستر ترجمه سلیس و روان الاهه دهنوی نیز در خوانش سریع متنی کمک فراوانی به خواننده و متن کرده است . " مرد در تاریکی " پل آستر به دلیل نگاه جدید او به مقوله جنگ ،تخیل ناب و نقد مسائل سیاسی  اجتماعی حاکم بر جامعه آمریکا؛کاری در خور، خواندنی  و جذاب است و خواندن آن را به دوستداران آثار پست مدرنیستی پیشنهاد می کنیم.


منابع:

1- زندگینامه پل آستر،بر گرفته از کتاب هفته ،شماره 210، شنبه 14 آذر 1388، ص13

2-  گریفین، آنالیسه ؛منتقدان نسبت به من خشن بوده اند؛ مجله نیویورک؛ ترجمه فرشید عطایی ،آگوست2008

3- آستر،پل؛ مرد در تاریکی؛ الاهه دهنوی، چ1، تهران: انتشارات مروارید،1388

4- گرین،کیت؛ جیل لیبهان؛ درسنامه نظریه و نقد ادبی؛ حسن پاینده؛چ1، تهران: نشر روز نگار1383


فرحناز علیزاده

تهیه و تنظیم: مهسا رضایی- ادبیات تبیان