تبیان، دستیار زندگی
جامعه ای که بر اساس علم مدرن سامان یافته نیز به ناچار خصلت نظام مندی و سامان یافتگی را به ارث خواهد برد. دولت مدرن نیز همه چیز را به کنترل خواهد کشید، از آنجایی که معمولا دولتهای مدرن، ماهیتی سکولار یافته اند، شهروندان آزادی های فردی بسیاری خواهند یافت و
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شیخ مفید از کجا دکترا گرفته بود؟!

 مدرنیته و میل افسار گسیخته به نظم

مدرک تحصیلی

بخش اجتماعی-1. پیامبر اکرم (ص) ازجایی عبور می کردند، چند جوان می خواستند ببینند که چه کسی زورش بیشتر است و بر سر اینکه چه کسی می تواند این سنگ را بردارد رقابت می کردند. با بقیه ماجرا و استفاده اخلاقی و انسانی پیامبر که به قول معروف "دوار بطبه" بود یعنی همه جا به معالجه روحی انسانها اشتغال داشت فعلا کار ندارم. از شما سوال دارم: وزن این سنگ چقدر بود؟ جنسش چه بود؟ رکوردهای ثبت شده در طول تاریخ برای جابجایی این سنگ چه بوده است؟ شاید بگویید این سوالها خنده دار است؟ پس چرا الان خنده دار نیست؟ رشته های ورزشی را درنظر بگیرید... همه چیز این رشته ها منظم و مشخص است مواد امتحانی، زمانها، وزنه ها، جنس وزنه ها، نوع لباسها، نوع کفشها.... این نظم آهنین از کجا آمده است؟ تکواندو یا کاراته که در زمره رشته های رزمی است را در نظر بگیرید، نظام مند شده اند کمربند سفید بعد نارنجی بعد بنفش و آخر کار سیاه، کمربندها رتبه بندی هم دارند: دان یک، دان دو. به نظر شما پوریای ولی دان چند داشته؟ کمربند رستم دستان سیاه بوده یا بنفش؟

2. حوزه های علمیه قدیم سطح بندی های رایج امروزی در مدارس و دانشگاه ها را نداشت، چندتایی کتاب مقدماتی بود؛ اول امثله، بعد صرف میر، عوامل جرجانی، کتاب الکبرا فی المنطق و... پیش استاد اینها را می خواندی معمولا استاد طلبه ای بود که چند سال زودتر آمده بود. بعد کم کم وارد درس های جدی تر و کتب فقهی می شدی. در برخی حوزه ها به خصوص قبل از آنکه دارالفنون باز شود و این علوم از حوزه ها بیگانه شود؛ ریاضی، نجوم، طب، کیمیا و .... نیز تدریس می شد. به معنای امروزی درجه بندی نبود که این حجت الاسلام است یا آیت الله یا آیت الله العظمی. به عمل کار بر آید به سخندانی نیست. در عمل کسی که از خود نبوغ و ذکاوتی نشان می داد از طرف مردم لقب می گرفت. ممکن بود یکی مثل علامه حلی در سنین پیش از بلوغ اجتهاد بگیرد، برخی ها هم تا آخر عمر درس خارج فقه بروند و بازهم بروند و استاد تشخیص ندهد که در حد و اندازه های یک مجتهد شده اند. اجازه اجتهاد هم رسمی نبود. مهر دانشگاه و امضای رییس و تاییدیه اداره آموزش نمی خواست. یک دست خط بود از طرف استاد که فلان کس اجازه نقل روایت دارد. ممکن بود به فراخور بزرگی و عظمت شخص جملاتی هم در تمجید باشد یا نباشد. راستی به نظر شما شیخ انصاری استادیار بوده یا دانشیار؟ شیخ مفید اصلا دکترا داشته؟ شیخ صدوق فوق لیسانسش را از کدام دانشگاه گرفته بود؟

3. در یک روند طبیعی از وقتی که بچه به دنیا می آمد آرام آرام با اسب و الاغ و استر خو می گرفت و سوار می شد و کم کم سوارکار می شد. جایی یا مرکزی برای صدور مجوز کالسکه رانی یا اسب سواری نبود. به نظر شما کالسکه رانهای پادشاه گواهینامه پایه یک داشتند یا دو؟ اگه یه جوان زیر 18سال-مثلا 17 ساله- در حال سوارکاری، یک فردی را زیر می گرفت و او بر اثر لگد اسب می مرد با جوانی که 18 سال تمام داشت و همین بزه را مرتکب شده بود، پیش قاضی القضات می بردند، چه دستور می داد؟ آیا فرقی قائل میشد؟ راستی مجازات داروغه برای جوانانی که بدون کسب گواهینامه و مجوز لازم اقدام به سوارکاری می کردند چه بود؟ میزان مبلغ دریافتی بلدیه برای صدور گواهینامه درشکه های باری با مسافری و اسب و الاغ با احتساب نرخ تورم در مقایسه با ماشینهای سنگین، مسافربری و شخصی چه تغییری کرده است؟

دانشگاه

4. قدیمترها هرکسی که سواد خواندن و نوشتن داشت و درکی از قرآن و گلستان سعدی داشت، می شد مربی مکتب خانه. مادربزرگ خدابیامرزم را یادم هست عجیب بود که سواد خواندن و نوشتن چندانی نداشت، حتی اسمش را به سختی و مشقت می نوشت اما قرآن را به راحتی از رو می خواند. دختربچه های محله در خانه او جمع می شدند و به آنها قرآن می آموخت. کسی به او مجوز آموزش قرآن نداده بود، اصلا مجوزی نیاز نبود، هر کسی هرچه می دانست به بقیه یاد می داد. اما امروزه زدن یک کلاس قرآن به کسب مجوز نیاز دارد. حافظان قرآن در مدارس غیر رسمی اما با ساختار رسمی آموزش می بیند و مدرک می گیرند. راستی حافظ شیرازی که قرآن را به چهارده روایت و از حفظ می خواند، از کدام مرجع ذیصلاح مجوز گرفته بود؟

مدرنیته فرق مهمی با سنت دارد. میل افسارگسیخته مدرنیته برای به نظم کشیدن، سامان دادن، دسته بندی کردن در دنیای سنت دست کم اگر نبوده باشد، کمرنگ است.

انسان مدرن به تبع گفتمان یا اپیستمه معرفتی حاکم بر عصر و زمانش می خواهد همه چیز را به مهمیز بکشد و در کنترل و تسخیر درآورد. اگر زمانی فرعون فریاد می زد: انا ربکم الاعلی، در نهاد هر انسان مدرنی، رب اعلایی نهفته که بر تخت کبریایی تکیه زده و می کوشد دنیا را به کنترل درآورد. جنس تخت کبریایی او از علم است. علمی که خصلت تجاوزگری و تسخیر در ذات او نهادینه شده و با تبلور تام یافتن در پوزیتویسم جایگزین معرفت یا دانش باستانی شده است. از همین روست که علم مدرن به دستاوردهایی دست یافته که تمدنهای پیشین بشری علی رغم تمام نبوغ و استعدادی که به خرج داده اند، نرسیده اند: تکنولوژی را می گویم. ماشین، نقش برده برای انسان مدرن را بردوش می کشد و به راستی اگر جایگزین برده شده باشد، -دست کم در این مقال- چه خوب جایگزینی است.

به راستی اگر علم مدرن همه چیز را ثبت نکند و با مقایسه حاصل از نظم بخشیدن، به تعمیم سازی دست نیازد، تکنولوژی پدید می آمد؟

جامعه ای که بر اساس علم مدرن سامان یافته نیز به ناچار خصلت نظام مندی و سامان یافتگی را به ارث خواهد برد. دولت مدرن نیز همه چیز را به کنترل خواهد کشید، از آنجایی که معمولا دولتهای مدرن، ماهیتی سکولار یافته اند، شهروندان آزادی های فردی بسیاری خواهند یافت و از قید سنتهای دینی و عرفی رهایی می یابند اما در عوض در حیطه های اداری و سیاسی ناچار به تبعیت از اصول نظام مندی علم مدرن خواهند بود. کسی که آموزشهای لازم را ندیده نمی تواند کسب جدیدی راه بیندازد، چرا که به اصول علم مدرن آگاه نیست، پس بناچار انواع گواهینامه ها و مدرکها توجیه وجودی خواهد یافت. مدرنیته میل افسارگسیخته ای برای به افسار کشیدن همه چیز دارد... می کوشد همه چیز را به نظم کشد.

دکتر حمید نساج

گروه جامعه و ارتباطات

تنظیم:سمیه حدادی