تبیان، دستیار زندگی
نکاتی در باب تواضع و جلوه هایی از فروتنی در سیره علما و بزرگان
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

در نیستی کوفت تا هست شد

جلوه هایی از فروتنی در سیره علما و بزرگان

قطره آب

بسم الله الرحمن الرحیم

خاكساری و فروتنی علاوه بر اینكه زیبنده هر انسانی است و سبب برتری مقام او در نزد دیگران می گردد، شخص متواضع را در زمره بندگان خاصّ پروردگار قرار می دهد.

این صفت وقتی ظهور و زیبایی بیشتری پیدا می‏کند كه شخص دارای علم، قدرت، مقام و یا ثروت باشد امّا در برابر دیگران اظهار برتری ننماید.

امیرمؤمنان (علیه السلام) در نهج البلاغه کلامی بدین مضمون دارند که: «اگر خداوند، تكبّر را برای بندگانش اذن می‏داد و بدان راضی بود، پیامبران و اولیاءش سزاوارتر بودند و در این امر به آن‏ها رخصت می داد؛ ولی خدای متعال خود بزرگ بینی را برای آنان نمی‏پسندد و تنها به فروتنی آنان راضی است. در نتیجه آنان هم، از روی فروتنی رخسارهای خود را در برابر او بر زمین گذاردند و چهره هایشان را در خاك مالیدند و بالهای مهر و محبّت خود را برای مؤمنان گسترانیدند.» (1)

از سوی دیگر، علم و حكمت تنها در سایه تواضع و فروتنی است كه افزایش یافته با بركت می شود. حضرت عیسی (علیه السلام) به حواریون فرمودند: «بالتّواضِعُ تُعْمَرُ الحِكْمَهُ لابالّتكبّر و كذلِكَ فی السّهل نیبتُ الزّرع لا فی الجیل»؛ علم و حكمت تنها در سایه تواضع بركت و افزایش می یابد نه به‏وسیله تكبّر و فخر فروشی، همان‏طور كه زراعت در زمین نرم و هموار رشد می‏كند و می‏روید نه در كوهستان و سنگ‏زار. (2)

داستانی کوتاه با مضامین بزرگ

شاید خیلی‏ها به این نکته رسیده باشیم که در صورتی می‏توانیم شایستگی عنایات الهی را پیدا کنیم که خود را چیزی ندانیم و برای خود شأنیتی قائل نباشیم. اما هنگام مواجهه با مسائل کوچک و بزرگ زندگی معلوم می‏شود که چقدر خودبینی و تکبر و... در وجود ماست؛ هرچند به خیلی از این عبرت‏های زندگی توجه نداریم و درس نمی‏گیریم.

این داستان را بخوانیم و قضاوت کنیم اگر ما جای آن عالم ربانی بودیم، چه عکس‏العملی نشان می‏دادیم؛ و نظر کنیم از این واقعه چه درس‏هایی می‏توان گرفت؟

آفرین سید محمد سعید!

یک روز استاد بزرگ اخلاق، آخوند ملا حسینقلی همدانی، (3) سر کلاس چند بار پشت سر هم تکرار می‏کند: « آفرین سید محمد سعید، آفرین سید محمد سعید» (4) به طوری که حاضران تعجب می‏کنند که [علی‏رغم غایب بودن سید محمد سعید] این چه حرفی بود؟!

بعدا که از سید محمد سعید حبوبی سؤال می‏کنند که تو در آن روز کجا بودی؟ جواب می‏دهد:

«در قایق نشسته بودم و از کوفه به کربلا می‏آمدم؛ در کنار من مرد عربی خوابیده بود و سرش را به کتف من گذاشته بود و خُرخُرکنان آب دهانش را روی من می‏ریخت، ولی من دلم نیامد که او را بیدار کنم. آن وضع را تا کربلا تحمل کردم ولی او را بیدار نکردم» و تحسین آخوند نسبت به سید محمد سعید، به خاطر همین امر بود. (5)

از ماجرای بالا چه درس‏هایی می‏توان گرفت؟ برخی را می‏نویسم، اما شما فکر کنید که چه نکاتی در این رفتار بوده است که شاگرد لیاقت این توجه خاص را از چنان استادی پیدا کرده است.

درس مهم، رحم و محبت نسبت به بندگان خداست؛ چنان که خود سید محمد سعید می‏گوید: «من دلم نیامد که او را بیدار کنم». به هر حال خداوند بندگانش را دوست دارد و به ما گفته شده که «کسی که رحم نکند، به او رحم نخواهد شد.»

یک درس، همان تواضع است. اگر این مرد، در ذاتش تکبر داشت؛ اصلا ادامه این وضعیت را تحمل نمی‏کرد و حتما او را بیدار می‏نمود زیرا دیگران را افراد حقیر و پست می‏دید و ناراحت بود که چرا به عنوان بالش زیر سر و تکیه گاه او برای استراحت شده است. علاوه بر این که از ریختن آب دهان چنان فرد حقیری بر روی لباس مبارکش حالش به هم می‏خورد.

نکته دیگر، گذشت و فداکاری نسبت به دیگران است؛ و ترجیح دادن راحتی دیگران به راحتی خود.

درس دیگر احترام و تکریم بندگان خدا، خصوصا کسانی است که محبت اهل بیت نبوت (علیهم السلام) را در دل دارند. چه بسا آن فرد زائر امام حسین علیه السلام بوده است.

خواستم او را امتحان کنم

پس از آن که مرحوم ملا مهدی نراقی کتاب جامع السعادات را نوشت و نسخه هایی از آن منتشر شد، یک نسخه هم به دست مرحوم سید مهدی بحرالعلوم رسید.

همه خواهان دیدار او بودند، مرحوم نراقی عازم عراق شد، تمام علما و بزرگان به دیدار او آمدند امام مرحوم بحرالعلوم نیامد. چند روز گذشت تا این که مرحوم نراقی خودش به دیدار بحرالعلوم رفت اما او بی اعتنایی کرد.

چند روز دیگر مجددا به دیدار بحرالعلوم رفت و او باز بی توجه بود. از این رو بسیاری مرحوم نراقی را سرزنش می کردند که نباید بروی. هنگامی که وی می خواست به شهر خود برگردد بار دیگر به دیدار بحرالعلوم رفت. اما این بار او را خوب تحویل گرفت و...

پس از این واقعه عده ای از مرحوم بحر العلوم پرسیدند: چرا با مرحوم نراقی این گونه برخورد کردید؟ و در پاسخ گفت: من کتاب او را خواندم و باعث تعجبم شد، خواستم او را امتحان کنم و ببینم آیا چیزهایی را که نوشته خودش نیز به آنها عمل می کند یا خیر... !؟ (6)

تواضع آخوند خراسانى

علامه شهید مطهرى نقل کرده است: مرحوم آقا سید محمدباقر قزوینى که یکى از علماى قم بوده است، مى‌گفت: ما در درس مرحوم آخوند خراسانى بودیم که در حوزه درسش ۱۲۰۰ نفرشرکت مى‌کردند که شاید ۵۰۰ نفرشان مجتهد بودند و مرحوم آخوند صداى رسایى داشت که بدون بلندگو فضاى مسجد را پر مى‌کرد، یک شاگرد اگر مى‌خواست اعتراض (و اشکال) کند بلند مى‌شد تا بتواند حرفش را به استاد برساند.

یک‌وقت مرحوم آیةاللّه بروجردى بلند شد و به حرف استاد اعتراض کرد، مرحوم آخوند گفت: یک‌بار دیگر بگو، بار دیگر گفت، آخوند فهمید که درست مى‌گوید و ایرادش وارد است، گفت: الحمدللّه نمردم و از شاگرد خودم استفاده کردم. (7)

سعي کن آدم شوي!

فردي نزد آيت الله سيد رضا بهاءالديني (ره)رفت و در خواست نصيحت کرد. آيت الله بهاءالديني گفت: «سعي کنيد در زندگي مشرک نباشيد. اگر توانستيد به اين مرحله برسيد همه کارهاي شما اصلاح مي شود. اين بهترين نصيحتي است که مي توانم بکنم.» آن شخص گفت: «آقا! دعا کنيد.» آقاي بهاءالديني فرمودند: «آدم شو تا دعا در حق تو تأثير کند و گرنه دعا بدون ايجاد قابليت، فايده اي ندارد.» او گفت: «امسال مکه بودم. براي شما هم طواف کردم». آقا فرمود: «ان شاءالله! ولي سعي کن آدم شوي تا طواف براي خودت و ديگران منشأ اثر باشد.» در اين‏جا يکي از همراهان آن شخص که گمان کرد آقا او را نمي شناسد، گفت:«حاج آقا! ايشان فلاني هستند که در فلان شهر مسؤوليت دارند و خدمات ارزشمندي انجام داده اند.» مرحوم بهاء الديني فرمودند: «چرا متوجه نيستيد چه عرض مي کنم؟ بايد آدم شود تا اي‏نها براي او نافع باشد؛ دست از هوي و هوس بردارد، خود را همه کاره نداند بايد تکبر را زير پاگذاشت و تواضع پيشه کرد.» (8)

پی نوشت ها:

(1) نهح البلاغه، خطبه قاصعه (192)-صفحه/ 290- تحقیق و تصحیح: صبحی صالح، قم، انتشارات هجرت / 1395 هـ. ق.

(2) الاصول من الكافی (دو جلدی)، ج1، ص29

(3) مرحوم ملاحسینقلی همدانی، مرد بزرگ اخلاق و استاد بسیاری از بزرگان بوده است از جمله: آقا سیخ محمد بهاری همدانی، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، سید احمد کربلایی طهرانی، سید محمد سعید حبوبی، سید عبدالحسین موسوی لاری، سید جمال الدین اسدآبادی، سید حسن صدر الدین عاملی، ، شیخ محمد باقر نجم‏آبادی، آقا سید کمال دولت آبادی، سید علی همدانی، سید ابوالقاسم اصفهانی، سید محمد تقی اصفهانی، شیخ آقا رضا تبریزی، حاج شیخ علی قمی، سید محمد تقی شاه عبدالعظیمی، سید محمود طالقانی نجفی، شیخ موسی شراره عاملی، سید عبدالغفار مازندرانی، شیخ باقر قاموسی نجفی، ، سید محسن امین عاملی، سید مهدی حکیم نجفی، میرزا باقر قاضی طباطبایی، سید مرتضی کشمیری، آقا سید علی عرب و بسیاری از بزرگان دیگر. به نقل از سایت فطرت

(4) سید محمد سعید حبوبی، متوفی 1333ه.ق. از شاگردان ارشد آخوند ملا حسینقلی همدانی است. او علاوه بر مقام شامخ در عرفان، در عراق با استعمار پیر انگلیس مبارزه کرد و در بصره رهبری نودهزار مسلمان را در جنگ علیه انگلیسی‏ها بر عهده داشت.

(5) کرامات علما، ص72 به نقل از تذکرة المتقین، ص22

(6) داستان های روح افزا، ص 41

(7) مردان علم در میدان عمل

(8) نشريه ضميمه آيه، آبان ماه 88


رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان