تبیان، دستیار زندگی
نگاهی به شعر آیینی؛ شعر و ادبیات آیینی، بخشی از جریان پرشور ادبیات کشور ماست.نمی‌توان رودخانه‌ای جدا از جریان شعر معاصر کشید و گفت آب این رودخانه با رودهایی دیگر به دریای ادبیات امروز می‌ریزند مخلوط نشود. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی به شعر آیینی

واژه‌هایی سرخ در دفتر مظلومیت

واژه‌هایی سرخ در دفتر مظلومیت

شعر و ادبیات آیینی، بخشی از جریان پرشور ادبیات کشور ماست.نمی‌توان رودخانه‌ای جدا از جریان شعر معاصر کشید و گفت آب این رودخانه با رودهایی دیگر به دریای ادبیات امروز می‌ریزند مخلوط نشود. در این میان باید این نکته مهم را به خاطر داشت که شعر آیینی بخشی از کلیت بزرگ‌تری به نام شعر معاصر ایران است و اگر می‌خواهد سرزنده و پیش رونده باقی بماند، باید تجربه‌های شعر معاصر را بیازماید و البته از آسیب‌هایی که جریان کلی شعر ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد برحذر باشد. نمی‌توان به شاعر آیینی حکم کرد که فلان تجربه برای تو ممنوع است؛ چرا که شعر آیینی می‌گویی، روح شعر و ذات شاعر، این فضاهای تازه را می‌جوید و لمس می‌کند اگر چه ممکن است میزان و بسامد این نوآوری‌ها در گونه‌ها و گرایش‌های مختلف شعری کم و زیاد شود که این بحثی دیگر است.

شعر آیینی جریان جدا از روند کلی شعر معاصر نیست و اینکه مثلا نسل امروز ما رویکردی به شعر داشتند در حقیقت جزو ظرفیت‌های خود زبان فارسی است و جزو ضرورت‌های تاریخی ما به شمار می‌آید و در حقیقت این حرکت به سمت دین‌مداری را در همه جهان مشاهده می‌کنیم و خوشبختانه در ایران هم عنایتی که به روند شعر امروز شده و دیدارهای سالانه‌ای که در رابطه با شعر توسط رهبر معظم انقلاب انجام می‌شود باعث شده است که شعر امروز روند پویایی را طی کند. اما به‌طور کلی می‌توان درباره شعر آیینی این چنین گفت که: شعر آیینی بی‌مدد عنایت حق سروده نمی‌شود و حوزه‌ای که به فرهنگ آیینی خدمت می‌کند تحت ظل ولایت هستند و کسانی که شعر آیینی می‌گویند ولایت‌مدار هستند.

شعر آیینی باید با همان شاخصه‌های نقد معاصر و فنی شعر امروز مقایسه شود. دیگر اینکه در شعر آیینی شاعر باید تعهد داشته باشد. صحت رباعیات و شأنی که ممدوحین دارند کار را دشوار می‌کند؛ حوزه مخاطب شعر آیینی وسیع است و مختص مخاطب‌ خاصی نیست. به‌طور مثال شعری که برای امام حسین (ع) سروده می‌شود ممکن است بخش اعظمی از فرهیختگان به آن توجه خاص‌تری نشان دهند اما شعر متعلق به عموم مردم است و همه با آن سر و کار دارند.

لذا شعر آیینی باید به گونه‌ای باشد که هم مخاطب جدی و هم مخاطب عام را در بر گیرد و مردم عادی را در مواجهه با آن دست خالی بازنگرداند.

شاعر همچنین باید با مطالعه و دقت نظر دنبال شعر آیینی برود و همه موارد شعر و شاعری را در آن رعایت کند. در مجموع می‌توان گفت حوزه شعر آیینی یک حوزه خطیری است و تجربه ثابت کرده است که تنها یک شاعر خوب می‌تواند یک شعر خوب آیینی بگوید.

حوزه شعر آیینی یک حوزه خطیری است و تجربه ثابت کرده است که تنها یک شاعر خوب می‌تواند یک شعر خوب آیینی بگوید.

شعر آیینی در گذر زمان

می‌توان زمان را به دو بخش قبل و بعد از انقلاب تقسیم کرد. در سه دهه اخیر در حوزه شعر آیینی علاوه بر جنبه‌های مصیبت که مصائب اهل‌بیت را شامل می‌شود به یکسری از مسائل معنوی و آرمانی هم توجه خاص نشان داده شده است. البته باید قبول کنیم که در این بین یکسری آزمون و خطا هم وجود دارد، به‌طور مثال حجم وسیعی از کارهایی که سروده شده بعضا ماندگار نبوده‌اند اما با این حال در بین آن‌ها می‌توانیم آثار قابل تامل نیز پیدا کنیم. به‌طور کلی نگاه من به روند شعر آیینی یک روند مثبتی است و هدف این است که حوزه مخاطب فرهیخته را به سمت شعر آیینی جلب کنیم و از سوی دیگر مخاطبان‌مان را گسترش دهیم و ذائقه و سلیقه آن‌ها را ارتقا دهیم و بالا ببریم.

شاعران آیینی

اگر چه نام بردن کار محقق و منتقد است و ساحت منتقد با ساحت شاعر فرق می‌کند. نظر شاعر بیشتر احساسی و شهودی است و بطن کار را بیان می‌کند، با این وجود در شعر معاصر می‌توان از حاج علی انسانی، دکتر علی موسوی گرمارودی، حاج‌ غلامرضا سازگار، مرحوم سیدحسن حسینی، یوسف‌علی میرشکاک، قادر طهماسبی، زکریا اخلاقی و محسن حسن‌زاده لولاکوهی به عنوان کسانی که خوب کار کردند نام برد. شاعران بسیاری نیز هستند که ممکن است از قلم افتاده باشند مثل جواد زمانی و دیگر شاعران نسل جوان که آثار قابل توجهی در حوزه شعر آیینی ارائه کرده‌اند اما دلیل ماندگاری آن‌هامتفاوت است. طبیعتا هر یک از این آثار ویژگی خاص خود را دارد، آقای انسانی اولین کسی بود که در حوزه شخصیت یگانه حضرت زهرا (س) به‌گونه‌ای عاطفی به مدح آن بزرگوار پرداختند و جنبه‌های زندگی ایشان را با نگاهی عاطفی دیدند و کار ایشان در حوزه ادبیات فاطمی یک کار بنیادین است و در حقیقت ایشان حق بزرگی به گردن شعر آیینی دارند.

آقای گرمارودی نیز ویژگی‌ شعر سپید و توانمندی‌های شعری وزن را در برخورد با آثارشان در خدمت مضامین آیینی آوردند.

همچنین فعالیت‌های استاد سازگار نیز قابل توجه است، ایشان قسمت عظیمی از رباعیات شیعه را که پیش از ایشان در ادبیات فارسی جای نداشت وارد ادبیات آیینی کردند و بسیاری از رباعیات را به ساحت شعر رساندند.

حالا ممکن است شاعری ویژگی‌های نو داشته باشد و در حقیقت بداعت در زبانش بیشتر متجلی باشد و دیگری ممکن است پیکره شعرش همان ساختمان کهن باشد، به هر حال شعر یک امر باطنی است و فقط اهل نظر می‌توانند شاعر واقعی را بشناسند.

پرداختن به عاشورا با زبان شعر، هم توصیه امامان شیعه بوده است، هم مورد ستایش و تقدیر و تشویق آنان. فضیلت‌هایی که برای سرودن شعر برای حادثه عاشورا و احیای آن واقعه با زبان شعر بیان شده، انگیزه بسیاری از شاعران شیعی و علاقه مندان به اهل بیت برای سرودن «مراثی عاشورا» گشته است.

شعر عاشورایی

جایگاه «شعر عاشورا» در میان شعر شیعی، همچون نگینی درخشان در حلقه ادبیات مکتبی است. ورود حماسه کربلا به حیطه شعر و ادب، یکی از عوامل ماندگاری و پایایی آن نهضت است؛ چرا که قالب تاثیر‌گذار و نافذ شعر و مرثیه، میان دلها و عاطفه‌ها از یک سو و حادثه عاشورا و شخصیت‌های کربلا از سوی دیگر، پیوند زده و احساس‌های شیفتگان را به آن ماجرای خونین و حماسی، وصل کرده است.

ادبیات عاشورایی، از غنی ترین ذخیره‌های فکری و احساسی شیعه است. از سوی دیگر، حماسه کربلا هم در زبان شعری شاعران تاثیر نهاده و ادبیات رثایی و سوگ سروده‌های مذهبی را غنا و اعتلایی ویژه بخشیده است. برخی از شاعران نیز ماندگاری نام خویش را مدیون پرداختن به توصیف و ترسیم قیام کربلایند و گاهی با یک شعر عاشورایی، شهره و جاوید گشته‌اند، همچون محتشم کاشانی و ترکیب بند ماندگار او ‌(باز این چه شورش است که در خلقِ عالَم است...).

پرداختن به عاشورا با زبان شعر، هم توصیه امامان شیعه بوده است، هم مورد ستایش و تقدیر و تشویق آنان. فضیلت‌هایی که برای سرودن شعر برای حادثه عاشورا و احیای آن واقعه با زبان شعر بیان شده، انگیزه بسیاری از شاعران شیعی و علاقه مندان به اهل بیت برای سرودن «مراثی عاشورا» گشته است.شعر عاشورا، سبک‌های گوناگونی دارد. برخی با سرودن سوزناک‌ترین مرثیه‌ها، عواطف را برانگیخته و بیشتر به جنبه عاطفی و روحی آن پرداخته‌اند و به صورت مقتل نگاری منظوم عمل کرده اند. برخی هم - بخصوص شاعران متاخر و معاصر، چه عرب زبان یا فارسی زبان - نگاهی منتقدانه نسبت به برخورد صرفا سوگوارانه و اندوهناک با حماسه کربلا داشته‌اند و بیشتر از زاویه حماسه و انقلاب و شور ستم ستیزی به آن واقعه نگریسته‌اند و عاشورا را در سروده‌های خود به عنوان مکتب مبارزه با ظلم و تبعیض و دیکتاتوری و مردم فریبی و کتمان حقایق جلوه داده‌اند و از عاشورا، اهرمی برای گسترش بیداری و شور مبارزه با خفقان و بیداد ساخته اند.

به عبارت دیگر، برخی در سروده‌های عاشورایی خویش به بیان «چه شد؟» و نقل وقایع پرداخته‌اند و گروه دیگر به ترسیم اینکه «چرا شد؟» و پرداختن به فلسفه قیام و درس‌ها و پیام‌های آن واقعه. و هردو به جای خویش نیکو عمل کرده اند؛ چرا که پرداختن به «چرا» هم جز با آگاهی از «چگونه»، میسّر نیست. با این حساب، سزاوار است که شاعران عاشورایی، در پدید آوردن آثار عاشورایی به نکاتی از قبیل محتوای عالی و معتبر و آرمان گرا، قوّت ادبی و استواری زبان ادبی، پرهیز از زبون نمایی عاشورائیان، اجتناب از نشر خرافات به نام مذهب و عاشورا، شناختن و شناساندن چهره‌های تابان و الهام بخش قهرمانان کربلا و انتقال «پیام‌های عاشورا» به نسل امروز و فردائیان تاریخ، توجه داشته باشند.


سیدمهدی موسوی تبار

تهیه و تنظیم: مهسا رضایی- ادبیات تبیان