معرفی رستگار حقیقی!
فوز، رستگاری، پیروزی
آیاتی در قرآن بیان شده که مسأله ی فوز ورستگاری را به روشنی بیان می کند ؛
«وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظیماً ؛ كسی كه از خدا و رسول اطاعت و پیروی كند به فوز عظیم دست پیدا می کند. » 1
قرآن می فرماید: «إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ ؛ در روز قیامت به افرادی به خاطر پشتکارو صبر دربرابر مشکلات و مصیبت ها پاداش می دهیم و اینان فائزون هستند» 2
دیدگاه متفاوت ما و قرآن
در نگاه ما انسانها ، کسی کامل و فائز و پیروز است که بهترین زندگی مادی و شرایط رفاهی را داشته باشد اما قرآن کریم انسان های کامل و رستگار حقیقی را مؤمنان و هجرت کنندگان می داند .
معامله ای که خدشه ای ندارد
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِكُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ » 3
در این آیه ، یک معامله ی بسیار قطعی و حتمی را بیان می کند که سند آن از هر سندی گویاتر و دقیق تر می باشد .
می فرماید : « إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى ؛ خدا مشتری است .»
اصولاً دنیا بازار است. « الدُّنْیَا سُوقٌ ؛ دنیا بازار است »4 و همه ی مردم ، در حال فروش جان و مالشان هستند ؛ اما آنچه مهم است ، انتخاب مشتری است .
بهترین مشتری کیست؟
برخی اجناسشان را به خدا می فروشند ، برخی به خلق خدا. بدرستیكه خداوند مشتری است . بهایی که خداوند در برابر این کالاهای خریداری شده می دهد ، بهترین بها ، وآن بهشت است .
در ادامه می فرماید : مهم نیست كشته شوید یا از دنیا به مرگ طبیعی بروید ، مهم این است كه « فی سَبیلِ اللَّهِ » باشید.
در راه خدا طلبه مبتدی یا طلبه خارج فقه ، كاسب جزء یا كمپانی و تاجر فرقی نمی کند . خدا به کمیّت های ما کاری ندارد ، آنچه برای اومهم است کیفیت و نیت اعمال است .
سند این حرف و سخن ها در کجا آمده است؟
«وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ وَ الْقُرْآنِ ».5 سند های قطعی که جای هیچ چون و چرایی ندارد ، سند های الهی است که همه از یک منبع صادر شده اند ؛ تورات ،انجیل ، قرآن .
خداوند این وعده را بر خودش الزام كرده كه عملی كند ؛« حَقًّا ؛ شك ندارد .»
کسی که به انجام تعهدهایش وفادارترین باشد ، سراغ دارید؟
« مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ» ؛ در ادامه می فرماید : از خداوند وفادارترین به عهدش کسی نیست ، یعنی اگر خداوند وعده ای داده است ، قطعاً به وعدهاش وفا خواهد کرد .
بشارت باد بر شما!
« فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِكُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ»5
خداوند به انجام این معامله بشارت می دهد و می فرماید : بشارت باد بر شما که عمرتان و مالتان را به خداوند فروختید.
ای كسانی كه برای خدا كار كردید ، ای كسانی كه کالای حلال اندک دنیا را بر اسباب پر زرق و برق حرام دنیوی ترجیح داده اید ، ای كسانی كه زندگی زاهدانه را بر زندگی اشرافی حرام ترجیح داده اید ، ای كسانی كه به وظیفهتان عمل كردید ؛ « فَاسْتَبْشِرُوا » بر شما بشارت باد.
چه کسی بازنده است؟
« خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِكَ ؛ آنهایی كه با غیرخدا معامله كردند ، باختند . » 6
فائز چه کسی است؟
1- «التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنین : « التَّائِبُونَ » توبه می کنند . « الْعابِدُونَ » عبادتهای حقیقی و خوبی دارند . « الْحامِدُونَ » حمد و ستایش دارند. «السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ : امر به معروف می كنند ، نهی از منكر می كنند ، حافظ حدود خدا هستند ، مرز خدا را حفظ می كنند و نمی گذارند افكار متقاطی وارد مكتب اسلام بشود.»7
در جای دیگر می فرماید :
2- «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللَّهَ وَ یَتَّقْهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ ؛ فائز كسی است كه مطیع خدا و رسول خدا باشد ،از خدا بترسد ، تقوا پیشه کند . » 8
3- «الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ ؛ كسانی كه ایمان دارند و برای خدا و در راه او مال و جان داده اند ، در بالاترین درجه در نزد پروردگار ، رستگار می باشند .»9
فرآوری: زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیان
پی نوشت ها :
1- احزاب / 71
2- مؤمنون / 111
3- توبه /111
4- بحار الانوار / ج 75 / ص 366
5- توبه / 111
6- اقبال الاعمال / ص 643
7- توبه / 112
8- نور / 52
9- همان / 20