تحول در حوزه 2
اگر مقاله قبلي در رابطه با همين موضوع را مطالعه نکرديد، اينجا را بخوانيد. به دنبال بحث تحول در حوزه از ديدگاه مقام معظم رهبري، به بخش دوم سخنان ايشان اشاره ميکنيم.
تبيين و تعريف صحيح از اصطلاح تحول در حوزه به صورت کامل و دقيق در کلام ايشان، بيان شده است. اما به راستي چه کسي متولي اين مساله مهم و حياتي در حوزه است.
به نظر ميرسد مهمترين اشخاصي که در اين حوزه، اثر گذارند، مسئولين و متوليان امر در امور حوزوي هستند. خودتان بخوانيد در اين رابطه قضاوت کنيد.
امروز حوزه نبايد در صحنههاى متعدد فلسفى و فقهى و كلامى در دنيا غائب باشد. اين همه سؤال در دنيا و در مسائل گوناگون مطرح است؛ پاسخ حوزه چيست؟ نه بايد غائب باشد، نه بايد منفعل باشد؛ هر دو ضرر دارد. فكر نو لازم است، پاسخ به نيازهاى نوبهنو لازم است كه دارد مثل سيل در دنيا مطرح ميشود؛ بايد شما برايش جواب فراهم كنيد. جواب شما بايد ناظر باشد به اين نياز، و نيز ناظر باشد به پاسخهائى كه مكاتب و فرقههاى گوناگون ميدهند. اگر از جوابهاى آنها غافل باشيد، پاسخ شما نميتواند كار خودش را انجام دهد. بايد پاسخ قوى، منطقى و قانع كننده بياوريد وسط. بايد پاسخها در دنيا مطرح شود. دائم بايستى صادرات قم - همان طور كه عرض كرديم، اين قلب معرفتى دنياى اسلام - پمپاژ بشود. امروز خوشبختانه وسائل ارتباطىِ سريع در اختيار همه هست. شما ميتوانيد اينجا اقدامى بكنيد، در آن طرف دنيا در همان ساعت از شما بشنوند و استفاده كنند.
اين همه سؤال در دنيا و در مسائل گوناگون مطرح است؛ پاسخ حوزه چيست؟ نه بايد غائب باشد، نه بايد منفعل باشد؛ هر دو ضرر دارد. فكر نو لازم است
در زمينههاى گوناگون، امروز نياز وجود دارد؛ هم براى نظام اسلامى، هم در سطح كشور، هم در سطح جهان. تبيين معرفتشناسى اسلام، تفكر اقتصادى و سياسى اسلام، مفاهيم فقهى و حقوقىاى كه پايههاى آن تفكر اقتصادى و سياسى را تشكيل ميدهد، نظام تعليم و تربيت، مفاهيم اخلاقى و معنوى، غيره، غيره، همهى اينها بايد دقيق، علمى، قانع كننده و ناظر به انديشههاى رائج جهان آماده و فراهم شود؛ اين كار حوزههاست. با اجتهاد، اين كار عملى است. اگر ما اين كار را نكنيم، به دست خودمان كمك كردهايم به حذف دين از صحنهى زندگى بشر؛ به دست خودمان كمك كردهايم به انزواى روحانيت. اين، معنى تحول است. اين حركت نوبهنوى اجتهادى، اساس تحول است.
جواب شما بايد ناظر باشد به اين نياز، و نيز ناظر باشد به پاسخهائى كه مكاتب و فرقههاى گوناگون ميدهند. اگر از جوابهاى آنها غافل باشيد، پاسخ شما نميتواند كار خودش را انجام دهد. بايد پاسخ قوى، منطقى و قانع كننده بياوريد وسط.
حالا در زمينههاى ديگر هم من عرض خواهم كرد آن چيزى كه تحول هست، آن چيزى كه تحول نيست؛ يا به تعبير بهتر، آن تحولى كه صحيح است، آن تحولى كه غلط است. عرض من هميشه اين بوده و هست - قبلاً هم در جلسات متعدد با فضلاى حوزه اين را مطرح كردهايم - كه تحول و دگرگونى يك امر قهرى است؛ پيش مىآيد. امروز در اطراف مجموعههاى گوناگون صنفى و ملى و غيره در و دروازه و حصار وجود ندارد؛ منتها اين تحول و تغيير را يا مديريت ميكنيم، آن را هدايت ميكنيم، يا نه، رها ميكنيم. اگر رها كرديم، باختهايم. بزرگان حوزه، مراجع تقليد، انديشمندان، دانشمندان و فضلا بايد دامنها را به كمر بزنند، همت كنند، اين تحول را برنامهريزى كنند، هدايت كنند، مديريت كنند. بنابراين معناى اساسى تحول اين است: حركت نوبهنوى محتوائى.
ممكن است يك معناى غلطى از تحول اراده بشود و فهم بشود، كه حتماً بايد از آن پرهيز كرد. تحول به معناى رها كردن شيوههاى سنتىِ بسيار كارآمد حوزه در تعليم و تعلم و تبديل اين شيوهها به شيوههاى رائج دانشگاهىِ امروز نيست؛ اينچنين تحول و تغيير و دگرگونىاى غلط اندر غلط است؛ اين عقبگرد است.
بنابراين معناى اساسى تحول اين است: حركت نوبهنوى محتوائى.
امروز شيوههاى گوناگون سنتىِ قديمى ما دارد در دنيا شناخته ميشود؛ بعضى يا از روى تقليد يا از روى ابتكار دارند همين شيوهها را رائج ميكنند. ما شيوههاى دانشگاهى خودمان را كه برگرفته و نسخهنويسىشدهى از شيوههاى قديمى غربى است، بياوريم در حوزه حاكم كنيم؛ نه، ما اين را تحول نميدانيم. اگر چنين دگرگونىاى رخ بدهد، قطعاً ارتجاع و عقبگرد است؛ اين را قبول نداريم.
ما در حوزهى علميه شيوههاى بسيار خوبى رائج داريم، از قديم معمول بوده؛ شيوهى انتخاب آزادانهى استاد به وسيلهى طلبه. طلبه وارد حوزه كه ميشد و ميشود، ميگردد استاد مورد قبول و مورد علاقهى خودش را پيدا ميكند، به درس او ميرود. اساس كار طلبگى، فكر كردن و دقت كردن و مطالعه كردن است، نه حفظ كردن. حفظمحورى، همان چيزى است كه امروز بلاى تعليم و تربيت جديد ماست و ما مدتهاست كه داريم با آن مقابله و مبارزه ميكنيم و هنوز هم روبهراه نشده است و بايد روبهراه شود. در حوزه، اساس سنتى ما بر پايهى فكر كردن است. طلبه درس را كه ميخواند، اولاً قبلاً پيشمطالعه ميكند، ذهنش را آماده ميكند تا از استاد حرف نو بشنود. بعد از درس، آن درس را با يك زميلى، رفيقى مباحثه ميكند؛ يك بار به او درس ميگويد، يك بار او به انسان درس ميگويد؛ لذا در ذهن جايگزين ميشود.
تحول به معناى رها كردن شيوههاى سنتىِ بسيار كارآمد حوزه در تعليم و تعلم و تبديل اين شيوهها به شيوههاى رائج دانشگاهىِ امروز نيست؛ اينچنين تحول و تغيير و دگرگونىاى غلط اندر غلط است؛ اين عقبگرد است.
در بعضى از حوزهها مثل نجف، تقرير درس استاد معمول بود - در قم كمتر وجود داشت يا نداشت و خيلى بندرت بود - طلبهى فاضلى بعد از درس استاد مىنشست، همان درسى را كه استاد گفته بود، براى بعضى از طلابى كه احتياج داشتند، دوباره ميگفت. ببينيد اين كار چقدر در عمق بخشيدن به علم و سواد و معلومات محصل و طالب علم تأثير ميگذارد. اين سنتها را نبايد از دست داد؛ اينها حيف است.
منبع:
بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با طلاب.
تهيه و فرآوري: محمد حسين امين - گروه حوزه علميه تبيان