موانع رسیدن هوش معنوی
(هوش معنوی 3)
در طی دهه اخیر، نظریه پردازان و صاحب نظران در باب یادگیری و هوش به این نتیجه رسیده اند كه علاوه بر دو هوش كلی(IQ) و هوش هیجانی (EQ) جنبه دیگری از هوش هم وجود دارد كه كاملا منحصر به فرد و انسانی است. در واقع امروز گفته می شود كه IQ و EQ پاسخگوی همه چیز نبوده و واقعا موثر نیستند. بلكه انسان به عامل دیگری نیازمند است كه هوش معنوی یا به اختصار SQ نامیده می شود (چریر ، 2004). در سالهای پایانی قرن بیستم مجموعه ای از مدارك و شواهد از علوم روانشناسی، عصب شناسی، انسان شناسی و علوم شناختی پا به عرصه وجود گذاشتند كه نشان می دهند هوش سومی هم به نام هوش معنوی مطرح است. گویلن (2004) در این ارتباط از هوش معنوی سخن می گوید: «وقتی به دنیا نگاه می كنی آیا تنها فضا و زمان، توده و اثر، منطق و دلیل می بینی؟ یا اینكه علاوه بر آن پیوستگی (ارتباط) و طراحی، هدف و معنی، ایمان و رمز و راز اسرار را هم می بینی؟
نعمت هوش
در سوره نحل (سوره نعمتها)، یکی از نعمتهای خداوند را نعمت عقل و هوش معرفی میکند.(وَ الْأَفْئِدَةَ)
خداوند به هنگام آفرینش انسان، استعدادهاى قابل ملاحظهاى به او داده و مواهب بىشمارى در اختیار او گذاشت، از جمله استعداد مطالعه اسرار آفرینش و شناخت پروردگار بوسیله آنها و همچنین عقل و هوش و ادراكى كه بوسیله آن پیامبرانش را بشناسد و دستورهاى آنها را بكار بندد- خداوند با دادن این استعدادها" عملا" از آنها پیمان گرفته كه این استعدادها را عاطل و باطل نگذارند و از آن در مسیر صحیح بهره گیرند و افراد انسان نیز" به زبان حال و استعداد" فریاد بر آوردهاند كه سَمِعْنا وَ أَطَعْنا: "شنیدیم و به كار بستیم".
قرآن در مورد علت اصلى بدبختى دوزخیان مىگوید: از یك سو خداوند گوش شنوا عقل و هوش داده، و از سوى دیگر پیامبرانش را با دلائل روشن فرستاده، اگر این دو با هم ضمیمه شوند سعادت انسان تامین است. در غیر این صورت استفاده نکردن از هر دو اینها و حتی استفاده از یکی به تنهایی عامل جهنمی شدن میشود.(تفسیر نمونه، ج24، ص 329)
قرآن در مورد علت اصلى بدبختى دوزخیان مىگوید: از یك سو خداوند گوش شنوا عقل و هوش داده، و از سوى دیگر پیامبرانش را با دلائل روشن فرستاده، اگر این دو با هم ضمیمه شوند سعادت انسان تامین است. در غیر این صورت استفاده نکردن از هر دو اینها و حتی استفاده از یکی به تنهایی عامل جهنمی شدن میشود.
نماد هوش معنوی
یکی از نمادهایی که معمولا در توضیح این هوش به کار گرفته می شود، نماد گل نیلوفر است، که در آن با تلفیق سنت و عقاید موجود در شرق و غرب و با استعانت از مسائل علمی، مدلی قابل لمس و زیبا برای SQ ارائه داد.
همان طور که اشاره شد هوش معنوی یکی از توانایی های ذاتی و فطری در انسان است، که همانند سایر هوش ها چنانچه مورد توجه قرار گیرد می تواند پرورش یافته و توسعه یابد.
به عبارتی SQ قابل توصیف و توضیح و اندازه گیری است. برای اندازه گیری این هوش می توان به سنجش مهارت ها و توانایی هایی که ناشی از این هوش است بپردازیم.
موانع اصلی هوش
1- تعصبهاى كوركورانه جاهلى
2- فرو رفتن در منافع مادى
3- پیروى از هوا و هوسها
4- غرور و خود خواهی
نمونه آن ابلیس، كه غرق غرور و خودخواهى خویش بود، آن چنان كه عقل و هوش او را پوشانده بود، گستاخانه در برابر پرسش پروردگار به پاسخ پرداخت و" گفت: من هرگز براى بشرى كه او را از خاك خشكیدهاى كه از گل بدبویى گرفته شده است، آفریدهاى، سجده نخواهم كرد" (قالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ).سوره الحجر(28)
5- غفلت و بی خبری
6- غرور و مستی از ثروت
غرور و مستى ناشى از ثروت به انسان اجازه نمىدهد كه نصیحت اندرزگویان را بشنود و سخن خیرخواهان را به كار بندد. این مغروران بیخبر، خود را از همه دانشمندتر و آگاهتر مىدانند، و به گمان اینكه ثروتشان كه گاه از طریق غصب حقوق دیگران به دست آمده است، دلیل بر عقل و هوش و درایت آنها است، همه را نادان و خود را دانا مىپندارند! حتى كارشان به جایى مىرسد كه در برابر پروردگار اظهار وجود مىكنند و دم از استقلال مىزنند و مىگویند: آنچه را پیدا كردهایم به ابتكار و هوش سرشار و خلاقیت و استعداد و اطلاعات بىنظیر خودمان بوده است. تفسیر نمونه ج16 ص 171
7- پر خوری
امام علی علیه السلام: پرخوری، حكمت را تباه می كند و شكم بارگی، هوش و ذكاوت را می برد . (میزان الحكمه، ج3، ص 184 )
در سالهای پایانی قرن بیستم مجموعه ای از مدارك و شواهد از علوم روانشناسی، عصب شناسی، انسان شناسی و علوم شناختی پا به عرصه وجود گذاشتند كه نشان می دهند هوش سومی هم به نام هوش معنوی مطرح است
8- شرابخوار
شخص شرابخوار هم سرمایه مادى خود را از دست مىدهد، و هم سرمایه معنوى را، چه سفاهتى از این بالاتر كه انسان پول بدهد و عقل و هوش خود را نیز بدهد و دیوانگى خریدارى كند، قواى مختلف بدنى را نیز بر سر این كار بگذارد و زیانهاى اجتماعى فراوانى ببار آورد؟! در روایتى تمام افرادى كه به جهتى از جهات قابل اعتماد نیستند" سفیه" نامیده شدهاند، و از سپردن اموال (شخصى و عمومى) به آنها نهى شده است:" یونس بن یعقوب" میگوید: از امام جعفر صادق ع تفسیر آیه " وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ" را پرسیدم فرمود: من لا تثق به" سفیه كسى است كه مورد اعتماد نباشد".(تفسیر نمونه، ج3، ص 268)
9- ماندن در گمراهی
10- نیرنگ زدن
وَ كَذلِكَ جَعَلْنا فِی كُلِّ قَرْیَةٍ أَكابِرَ مُجْرِمِیها لِیَمْكُرُوا فِیها وَ ما یَمْكُرُونَ إِلاَّ بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما یَشْعُرُونَ. (سوره الأنعام/123)
آنها جز به خودشان نیرنگ نمىزنند ولى نمىفهمند و متوجه نیستند" (وَ ما یَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما یَشْعُرُونَ).
چه نیرنگ و فریبى از این بالاتر كه سرمایههاى وجود خود اعم از فكر و هوش و ابتكار و عمر و وقت و مال خویش را در مسیرى به كار مىگیرند كه نه تنها سودى به حال آنها ندارد بلكه پشتشان را از بار مسئولیت و گناه سنگین مىسازد، در حالى كه فكر مىكنند به پیروزیهایى رسیدهاند! ضمنا از این آیه به خوبى استفاده مىشود كه مفاسد و بدبختیهایى كه دامن اجتماعات را مىگیرد از بزرگترها و سردمداران اقوام سرچشمه مىگیرد و آنها هستند كه با انواع حیله و نیرنگها راه خدا را دگرگون ساخته و چهره حق را بر مردم مىپوشانند
11- کفران نعمت
اما اینكه شیطان، كفران نعمتهاى پروردگار را كرد روشن است، زیرا خداوند نیرو و توان و هوش و استعداد فوق العادهاى به او داده بود، و او اینهمه نیروها را در غیر موردش یعنى در طریق اغوا و گمراهى مردم صرف كرد.
سخن پایانی
افرادی که هوش معنوی دارند اشخاصی هستند که در زندگی خود برای اکثر آنچه در اطرافش اتفاق میافتد معنایی پیدا میکنند، و این نکته را درک میکنند که هیچ چیز بی معنی در این عالم وجود ندارد و همه اتفاقات دنیا بر گرفته از حکمتی خاص و والا ایجاد شده است.
نوشته داریوش عشقی – گروه دین و اندیشه تبیان