تبیان، دستیار زندگی
تبرّى مى‏جویم، / از سنگ جاهلى / که نرخ مروارید محمدى را شکست / از پولادى که در کوفه / برج آفتاب را به دو نیمه کرد / و در عاشورا بوسه‏گاه نبى را درنوردید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیامک های ناب عاشورایی

عاشورا

گودال قتلگاه، پر از بوی سیب بود

تنها تر از مسیح، كسی بر صلیب بود

نفس مده که نفس پای این علم بزنم

نفس بده که فقط از حسین دم یزنم

در مشك تشنه، جرعه ی آبی هنوز هست

اما به خیمه ها برسد با كدام دست؟

از شرق نیزه، مهر درخشان بر آمده ست

وز حلق تشنه، سوره ی قرآن بر  آمده ست

کشتی شکست خورده طوفان کربلا

در خاک و خون تپیده میدان کربلا

سر بى تن كه شنیده است به لب آیه كهف

یا كى دیده است به مشكوه تنور، آیه نور

پیشانی تمامی‌شان داغ سجده داشت

آنان که خیمه‌گاه مرا تیر می‌زدند

اصغر از زخم گلویت بیشتر ما را مسوزان

صبر كن مرحم گذار زخم پیكان خواهد آمد

و با سه شعله‌

گلوگاه راه شیری شکافت‌

و آرام آرام‌

از کارگاه پلکی روشن‌تراش‌

سرنوشت مجهول آسمان‌

آفتابی شد...

تبرّى مى‏جویم، / از سنگ جاهلى / که نرخ مروارید محمدى را شکست / از پولادى که در کوفه / برج آفتاب را به دو نیمه کرد / و در عاشورا بوسه‏گاه نبى را درنوردید.

سلام بر حسین (علیه السلام) روزی که در آغوش پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به مباهله رفت (نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ ...) و روزی که به خاکِ گرمِ نینوا ...آیا ندیدند مظلومِ کربلا را در آغوش محمد مصطفی؟

عاشورا

السلام علی المجرع بکأسات الرماح

سلام بر آن کسی که جرعه نوش جام نیزه ها گردید

فرازی از" ناحیه مقدسه"

رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند

تا به جائیكه كفن از بوریا دارد حسین

نـه تنهـا تیر و تیغ و سنگ بوده

سر پیـــراهــــن تـــو جنگ بوده

ولی شرمنده زینب دیر فهمید

که انگشتر به دستت تنگ بوده

ما را چه شده؟ چرا همه خاموشیم؟

با آل یــــزیـــد دست در آغــوشیم

حالا که نمی رویم همراه حسین(ع)

شمشیر به دشمنان او نفروشیم

عالم همه محو گل رخسار حسین است

ذرات وجود در عجب از کار حسین است

دانی که چرا خانه حق گشته سیـه پوش

یعنی که خداوند عـزادار حسین است

فرصت دهید گریه کند بی صدا فرات

با تشنگان بگوید از آن ماجرا، فرات

بوی بهشت می وزد از کربــــــــــلای تو

ای کشته ایی که جان دو عالم فدای تو

مامور قبض روح خدا دور ما نگرد

ما کربلا ندیده به تو جان نمی دهیم

شأن تو عزا نیست رثای تو حماسه است

ای کاسته  شأن تو از این معرکه گیران !

حسین آئینه نور خدائی است

وجودش عین مصباح‌الهدایی است

عاشورا

اگر قرآن ناطق مرتضی بود

حسین ایجاز آن در نینوا بود

صد شکر خدا را که عزادار حسینیم

دائم به فغان هستیم و در شیون و شینیم

آواره میان دو حرم مانده ایم آخر

ما عاشق و دیوانه بین الحرمینیم

بر روی قبر سنگ من اینگونه حک کنید

این خانه زاد روضه و مجنون کربلاست

مادرش فرموده بود

مَثل امام، مَثل کعبه است

مردم به سمت او می روند نه او به سمت مردم…

این کعبه ی عاشق اما

یک بار به سمت مردم رفت…

پیراهنش را هم غارت کردند

مادرش کنار قتلگاه واحسینا می گفت ...

فرمود: می دانی تیغ بر گلوی که نهاده ای؟

گفت: آری! نیک می شناسم هم خودت را هم پدرت را

آنگاه این آیه بر زبان خورشید تراوید:

یعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ ینْكِرُونَهَا وَأَكْثَرُهُمُ الْكَافِرُونَ(النحل/83)

نعمت (ولایت) خدا را می‌شناسند؛ سپس آن  را انکار می‌کنند؛ و بیشترشان کافرند!

یک روز دست علی بر ارتفاع غدیر... روز دگر علی علی روی نی ...تازه می فهمم از چه روی دست مصطفی می لرزید

گردآورنده:  شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.