سرش بر نی نوای عشق سر داد
چند شعر عاشورایی از زنده یاد قیصر امین پور
خوشا از دل نم اشکی فشاندن |
به آبی آتش دل را نشاندن |
خوشا زان عشقبازان یاد کردن |
زبان را زخمه فریاد کردن |
خوشا از نی، خوشا از سر سرودن |
خوشا نینامهای دیگر سرودن |
نوای نی، نوایی آتشین است |
بگو از سر بگیرد، دلنشین است |
نوای نی نوای بینواییست |
هوای نالههایش نینواییست |
نوای نی دوای هر دل تنگ |
شفای خواب گل، بیماری سنگ |
قلم تصویر جانکاهیست از نی |
علم تمثیل کوتاهیست از نی |
خدا چون دست بر لوح و قلم زد |
سرِ او را به خط نی رقم زد |
دل نی نالهها دارد از آن روز |
از آن روز است نی را ناله پرسوز |
چه رفت آن روز در اندیشه نی |
که اینسان شد پریشان بیشه نی؟ |
سری سرمست شور و بیقراری |
چو مجنون در هوای نیسواری |
پر از عشق نیستان سینه او |
غم غربت غم دیرینه او |
غم نی بند بند پیکر اوست |
هوای آن نیستان در سر اوست |
دلش را با غریبی، آشناییست |
به هم اعضای او، وصل از جداییست |
سرش بر نی، تنش در قعر گودال |
ادب را گه الف گردیده، گه دال |
ره نی پیچ و خم بسیار دارد |
نوایش زیر و بم بسیار دارد |
سری بر نیزهای، منزل به منزل |
به همراهش هزاران کاروان دل |
چگونه پا ز گل بردارد اشتر |
که با خود باری از سر دارد اشتر؟ |
گران باری به محمل بود بر نی |
نه از سر، باری از دل بود بر نی |
چو از جان پیش پای عشق سر داد |
سرش بر نی نوای عشق سر داد |
به روی نیزه و شیرین زبانی! |
عجب نبود ز نی شکر فشانی |
اگر نی پردهای دیگر بخواند |
نیستان را به آتش میکشاند |
سزد گر چشمها در خون نشینند |
چو دریا را به روی نیزه بینند |
شگفتا بیسر و سامانی عشق! |
به روی نیزه سرگردانی عشق! |
ز دست عشق در عالم هیاهوست |
تمام فتنهها زیر سر اوست |
*****************************************************************************************
این خاک به خون عاشقان آذین است |
این است در این قبیله آیین ، این است |
زاین روست که بی سوار برمی گردد |
اسب تو که زین و یال آن خونین است |
*****************************************************************************************
خود را چو ز نسل نور می نامیدند |
رفتند و به کوی دوست آرامیدند |
سیراب شدند زآن که در اوج عطش |
آن حادثه را به شوق آشامیدند |
*****************************************************************************************
راستی آیا
کودکان کربلا
تکلیفشان تنها
دائماً تکرار مشق ِ آب ! آب !
مشق ِ بابا آب بود ؟
تهیه و تنظیم: مهسا رضایی- ادبیات تبیان