به مناسبت درگذشت شمس آل احمد
کاش بیشتر نوشته بود... خبرها گاه سنگدل میشوند و میگویند از پرواز بزرگانی که دوستشان داریم. مثل همان روزی که همه خواندیم: «شمس آل احمد درگذشت».
آثاری که از وی به جای مانده گرچه اندک و انگشت شمارند، اما آنچه که به نگارش درآورده از لحاظ مضمون و محتوا عمیق و در خور توجه است، چنانچه اغلب نویسندگانی که قلم، بیان و شیوهای بکر دارند بیش میخوانند و کم مینویسند. عرصه کمتر شناخته شده توانایی او، پس از پیروزی انقلاب، قدرت سخنوری، قوت استدلال و بیان گرم و گیرا، و تاثیرگذار او بود.
گزارشهای هنرمندانه و شیوای شمس که از خاطرات و سفرهایش نگاشته است شیرین و جذاب است و میتوان گفت از دیگر نقاط قوت نوشتههایی است که از این نویسنده به جای مانده است، چرا که شیوه دقیق گزارش نویسیاش همراه شده با نثری پخته و پیراسته و قلمی شیوا و جذاب که مخاطبان خود را در مسیر آنچه بیان میکند میکشاند.
شمسالدین سادات آلاحمد، فرزند آیتالله سید احمد طالقانی و برادر مرحوم جلال آلاحمد، در تیرماه 1308 هـ.ش در تهران به دنیا آمد. پس از اتمام دوره متوسطه در رشتههای ادبیات، فلسفه و علوم تربیتی موفق به اخذ مدرک لیسانس از دانشگاه تهران شد. وی همچنین دارای مدرک دیپلم فیلمبرداری از دانشگاه سیراکیوز آمریکاست. شمس پس از پیروزی انقلاب اسلامی مدتی در روزنامههای اطلاعات و کیهان و مدتی نیز در شورای سرپرستی صدا و سیما فعالیت داشته و در سال 1359 طی فرمان حضرت امام خمینی(ره) به عضویت در شورای انقلاب فرهنگی منصوب شد و تاکنون نیز به کار نویسندگی و پژوهش اشتغال داشته است تا اینکه در سن 81 سالگی در گذشت. کار شاخص و برجسته شمس آلاحمد در زمینه تصحیح متون که میتوان از آن بهعنوان الگویی موفق از پژوهش و تصحیح آثار خطی گذشتگان نام برد، «طوطینامه» یا «جواهر الاسمار» است که 31 سال پیش منتشر شد. طنز پنهان در آثارش، جاذبهای دارد که خواننده را با خود همدل میکند و همراه میبرد. این ویژگیها بهویژه در آثار سالهای اخیر وی، بیشتر نمایان است. در کارنامه نه چندان بلند وی نام آثاری چون «گاهواره»، «عتیقه»، «مجموعه قصه قدمایی»، «سیر و سلوک»، «از چشم برادر» و «حدیث انقلاب» به چشم میخورد. «سیر و سلوک»، «از چشم برادر» و «حدیث انقلاب» در زمره مهم ترین آثار به جا مانده از وی به حساب میآیند، کتاب «حدیث انقلاب» که دربردارنده مجموعه مقالات و سخنرانیهای شمس آل احمد است از سوی انتشارات سوره مهر تجدید چاپ خواهد شد. این کتاب مجموعهای دو جلدی است از تولیدات دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری بوده نخستین بار سال 1372 منتشر شده بود و هم اکنون در مراحل پایانی انتشار چاپ دوم به سر میبرد. نویسنده کتاب، که از شخصیتهای مطرح انقلاب اسلامی ایران است در این کتاب خاطرات و نظریات خود را در خصوص رخدادهای انقلاب اسلامی بیان میکند. از چشم برادر، کتابی است خوشپرداخت، جذاب، پروپیمان و در 11 بخش با 78 عکس و طرح و سند و در معرفی هرآنچه به نوعی به زندگی و مرگ زنده یاد جلال آل احمد مربوط میشود. از خاندان و خانواده تا تولد و نشو و نما، آثار و آرا، سیر و سلوک، القاب، پاتوقها و نیز نظریاتی در باره شیوه نویسندگی جلال و سرانجام، مزار و وصیت آن عزیز. شمس، کتاب خویش را از مرگ جلال آغاز کرده است، آیا به این خاطر که مرگ آن بزرگ سر آغاز زندگی و تولد دوباره او در ذهن و زبان همه مردم ایران بود؟ یا به این جهت که مرگ جلال را مشکوک یافته و با توجه به مشاهدات خود و روایاتی که از دیگران شنیده، به این نتیجه رسیده که عوامل رژیم با نقشهای حساب شده جلال را به اسالم کشانده و با طرح توطئهای، او را کشتهاند. فرضیهای که دیگران برای ابطالش، دلیلی ندارند.
بخش دهم کتاب «پراکندهها»، به پنج مصاحبه نویسنده با نشریاتی چون: امید ایران، جوانان، میزان، کیهان فرهنگی، کیهان هوایی و سوره در سالهای 58 تا 68 اختصاص یافته است. «سیر و سلوک» نیز، سفرنامه شمس آل احمد به آلمان و اسپانیا در شهریور و مهر 1364 است. نویسنده در مقدمه کتاب شرح میدهد که این سفرنامه، جلد دوم و سومی هم دارد که به ترتیب به نیکاراگوا و کوبا اختصاص یافته است؛ اما این هر دو اثر را در بازار کتاب و کتابخانهها و حتی نزد نویسنده نیز نیافتیم! کتاب از سه بخش مجزا تشکیل شده است: ایران، آلمان و اسپانیا. شمس آل احمد در این اثر، 80 صفحه از مطالب کتاب را به ایران، 80 صفحه به آلمان و 234 صفحه باقیمانده را به گزارش اسپانیا اختصاص داده است.
دور از فضاهای شبه روشنفکری
جواد محقق درباره وی میگوید: شمس آلاحمد از چهرههای ادبی روزگار خودش بود و پس از انقلاب هم با دور شدن از فضاهای شبه روشنفکری و همگامی با مردم، هممسیری خودش را با جلال نشان داد و نشان داد کسی است که جرات تصمیمگیریهای برخلاف جریان شبهروشنفکری را دارد و لااقل این درس را از جلال آموخته است.
وی بیان میکند: آثار وی در زیر نام و سایه جلال مورد غفلت و بیتوجهی قرار گرفته است و جا دارد که این آثار بهطور مجزا مورد تامل قرار گیرد گرچه دوستدارانش انتظار داشتند آثار بیشتری تالیف میکرد.
محقق درباره گفتوگویی که سالها پیش با شمس آل احمد انجام داده بود توضیح میدهد: در سالهای آخر دهه گذشته مصاحبهای از زاویه مرور سابقه معلمیاش در مدارس کشور با وی داشتم که در زمان سردبیریام در «رشد معلم» منتشر شد و در آنجا زندگینامه کاملی از زبان خودش همراه با خاطراتی از زندگیش آورده شده است که آن گفتوگو بعدها همراه با چند گفتوگوی دیگر توسط انتشارات مدرسه در قالب مجموعه «یاد ماندگار» به چاپ رسید. وی در پایان میگوید: البته شاید با وقوع انقلاب دیگر ضرورتی برای نگارش آثار بیشتر ندید ولی بهتر بود که دست به نگارش آثار جدیدتر میزد. به راستی که کاش شمس بیشتر نوشته بود تا قلم پرقوت وی آثار بیشتری را برای ما به جا میگذاشت. نویسندگی یادگار جلال بود و حالا نیز چشم ما....
یادگار جلال
محمدعلی گودینی درباره وی میگوید: گرچه شمس آل احمد نیز در ادبیات ایران جایگاه خود را دارد ولی همواره تحت تاثیر نام جلال و در سایه او بوده است. از آنجا که بیشتر نگاهها به آثار شمس اینگونه بود که انتظار داشتند آثاری در حد برادرش خلق کند به همین دلیل آثار وی بهطور مستقل و آنگونه که باید و شاید نمود پیدا نکرد و شاید اگر او برادر جلال آل احمد نبود آثارش به تنهایی جایگاه بهتری مییافت.
وی با بیان اینکه شمس یادگاری بود که ما را به یاد جلال میاندازد توضیح میدهد: او خودش را از لحاظ قیافه به جلال نزدیک میدانست و میگفت: اگر جلال هم سن و سال امروز من بود قیافهاش شبیه من بود. او خودش هم تحت تاثیر جلال بود و این مسئله در صحبتهایش مشخص بود.
زینب مرتضاییفرد
تهیه و تنظیم: مهسا رضایی- ادبیات تبیان