تبیان، دستیار زندگی
در داستان دیوارگذر یک کارمند ساده ناگهان درمی‌یابد که استعداد منحصربه‌فردی دارد و می‌تواند از دیوارها بگذرد. قهرمان داستان در ابتدا با میانه‌روی و اعتدال از این استعداد بهره می‌گیرد ولی با گذشت زمان بهره‌جویی‌اش با یک انتقام ساده آغاز می‌شود و به سرقت ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مروری بر مجموعه داستان دیوارگذر اثر مارسل امه به ترجمه‌ی اصغر نوری

مردی در گذر از دیوار

مردی در گذر از دیوار

مارسل امه یکی از مهمترین نویسندگان داستان کوتاه است و داستان‌های او جزو بهترین داستان‌های ادبیات مدرن فرانسه هستند. به‌واسطه‌ی همین داستان‌هاست که وی جایگاه مهمی در تاریخ ادبیات فرانسه دارد.

آثار مارسل امه از تنوع بسیاری برخوردارند. آثار او گاهی واقع‌گرا، گاهی هجوآمیز و گاهی فانتزی هستند. گاهی اوقات هم نویسنده در اثری واحد از سبکی به سبک دیگر می‌لغزد و در عین حال، لحن اثر را ثابت نگه می‌دارد. او نقاش ماهری است و محیط روستا، شهرهای کوچک و پاریس را استادانه به تصویر می‌کشد. اما از شاخصه‌های کلی و مشهور آثار مارسل امه (به‌ویژه داستان‌های کوتاهش) طنزِ سیاه و حس طعنه‌آمیزِ قدرتمندی‌ست که به همراه تخیلی منحصربه‌فرد و بی‌پروا به نویسنده اجازه می‌دهد عادت‌های اجتماعی و ادا و اطوارهای روشنفکرانه را به باد انتقاد بگیرد.

مارسل امه نگاه بدبینانه‌ای نسبت به جهان دارد، ولی این نگاه به جای منتهی شدن به یأس و پوچی، به طنزی سیاه می‌رسد که عصیانی در خود دارد. او با شلاق طنز به همه‌ی حماقت‌های جمعی حمله می‌کند و با هیچکدام از رسم‌های ساختگی آدم‌ها که با گذشت زمان وجهه‌ای ارزشمند پیدا کرده‌اند، کنار نمی‌آید. با همه‌ی اینها مارسل امه اهل موعظه و پند دادن نیست؛ قبل از هرچیز می‌خواهد سرگرم‌مان کند و با درآمیختن واقعیت و خیال، ما را از فشار روزمرگی‌ها برهاند.

مارسل امه یک نویسنده‌ی بنیادین است که به نظر می‌رسد در طی گذشت زمان نسبت به درستی و نیکوکاری بشر ناامید است ولی با این همه می‌توان ریشه‌های تلخ‌نگری و بشردوستی را همزمان به موازات هم در آثارش دید.

در سال 1967 ژان لویس دومونت[1] تخیل را در آثار کلاسیک مارسل امه مورد مطالعه و کاوش قرار داد. نتیجه‌ی مطالعات دومونت در اثری به نام «تخیل در آثار کلاسیک مارسل امه» یک سال قبل از مرگ وی منتشر شد. در مطالعات دومونت پیوند طنز و طعنه عناصری جدایی ناپذیر هستند. دومونت تخیل کارهای امه را به پنج دسته طبقه‌بندی می‌کند: دگردیسی[2]، دنیای پریان، اعوجاج زمان، استعدادهای شگفت‌آور و طنز سیاه. این عناصر تخیلی امه را به‌وضوح در بخش‌هایی از ادبیات قرن بیستم هم می‌توانیم ببینیم. نمایشنامه‌ی Ondine اثر ژان ژیرودو با عناصری از دنیای پریان، نمایشنامه  Les Jeux sont faits اثر ژان پل سارتر با شاخصه‌ی اعوجاج زمان و استعدادهای شگفت‌آور و  کرگدن Rhinoceros اوژن یونسکو که از دگردیسی به شکلی نمایان بهره برده است.

امروزه مارسل امه به دلیل داستان‌های کوتاه و بی‌نظیرش از شهرتی جهانی برخوردار است و اغلب منتقدین معترفند که داستان‌های امه از جمله بهترین داستان‌های دهه‌ی بیستم فرانسه بوده‌اند. کمتر کسی در فرانسه است که قصه‌های گرگم به هوا را نشنیده باشد و شخصیت‌های منحصربه‌فرد داستان‌های او مثل گروـ گرو، سابین و کارمندی که از دیوارها می‌گذرد را نشناسد. بسیاری از داستان‌ها و رمان‌های او بارها در تلویزیون و سینما مورد اقتباس قرار گرفته‌اند و او را به نویسنده‌ای برای تمام نسل‌ها بدل کرده‌اند.

هر چند می‌توان بسیاری از داستان‌های امه را برای کودکان مورد خوانش قرار داد اما منتقدین آنها را پیچیده‌تر می‌دانند و سطوح بالاتری از مفاهیم اجتماعی و کنایه‌های سیاسی را در آنها بررسی کرده‌اند. اغلب منتقدین مارسل امه را یک مورالیست و فیلسوفی اخلاق گرا نظیر رابله[3] و ولتر[4] می‌دانند. مارسل امه یک نویسنده‌ی بنیادین است که به نظر می‌رسد در طی گذشت زمان نسبت به درستی و نیکوکاری بشر ناامید است ولی با این همه می‌توان ریشه‌های تلخ‌نگری و بشردوستی را همزمان به موازات هم در آثارش دید.

مجموعه داستان دیوارگذر[5] یکی از آثار شناخته شده ی مارسل امه است. امه این مجموعه داستان را در طول جنگ جهانی دوم و در زمان اشغال فرانسه نوشت. به این خاطر است که بیشتر داستان‌ها از موضوع جنگ و حواشی مربوط به آن بهره می‌برند. اغلب داستان‌های این مجموعه تِم غریب و نامتعارفی دارند. در داستان دیوارگذر یک کارمند ساده ناگهان درمی‌یابد که استعداد منحصربه‌فردی دارد و می‌تواند از دیوارها بگذرد. قهرمان داستان در ابتدا با میانه‌روی و اعتدال از این استعداد بهره می‌گیرد ولی با گذشت زمان بهره‌جویی‌اش با یک انتقام ساده آغاز می‌شود و به سرقت بانک منجر می‌شود. اگرچه دیوارگذر حس‌های کمیکی را القا می‌کند ولی این اثر یک اثر فلسفی‌ست که نوشته‌های کافکا را به ذهن تداعی می‌کند. کارمندی که دو بخش متفاوت از زندگی را تجربه می‌کند. یک زندگی ساده‌ی کارمندی و یک زندگی جنجال‌برانگیز و هیجان‌آلود. قهرمانِ داستان دیوار‌گذر از دو چهره‌ی پارادوکسیکالِ هم زاده شده است. چهره‌هایی که در دو طرف جام شیشه مقابل هم قرار گرفته‌اند و مانند دو تکه‌ی غریب و نامرتبط به هم خیره شده‌اند. و قهرمان میانِ این دو بخش از زندگی غوطه می‌خورد که این غوطه خوردن پایان خوبی را برای قهرمان رغم نمی‌زند. پایان طنزآلود و در عین حال تراژیکی که قهرمان را برای همیشه در دل دیوار محبوس می‌کند.

داستان کارت[6] یکی دیگر از داستان‌های این مجموعه است. این داستان که در غالب یادداشت‌های روزانه‌ی قهرمان داستان نوشته شده، سیستمی از یک تمدید زندگی مجدد را به نمایش می‌گذارد. راوی و افرادی که محکوم به نوعی مرگ نسبی هستند ناچارند کارت زمان تهیه کنند و بدین ترتیب مدت زندگی خود را طولانی‌تر کنند. امه در این داستان تمام موقعیت‌های طنزآمیز را مورد کاوش قرار می‌دهد. پیشرفت بازار سیاه در تهیه‌ی کارت‌های جیره‌بندی‌شده، تلاش راوی برای پیداکردن شغلی مفید، بی‌اعتنایی و خونسردی افرادی که به مرگی نسبی محکوم نشده‌اند، اعوجاج زمان و به‌هم ریختن روابط متقابل آدم‌ها با یکدیگر... همه و همه مواردی‌ست که مارسل امه با زیرکی تمام همراه با داستان جلو می‌برد.

مارسل امه

شاید بتوان گفت از واقع‌گراترین داستان‌های این مجموعه داستان‌های ضرب‌المثل[7] و چکمه‌های هفت‌فرسخی[8] هستند. اما آن حس کنایه‌آلودِ خاص امه باز هم در طول داستان‌ها دنبال می‌شود. داستان چکمه‌های هفت‌فرسخی را نیز می‌توان یک داستان واقع‌گرا محسوب کرد به جز دو پاراگراف آخر که مجدداً تخیل در آن به کار گرفته می‌شود. در صورتی که این داستان به لحاظ واقع‌گرایی تقریباً یک داستان دیکنزی[9] است. همان حس نوستالژیک فقر و اندوه و نابرابری طبقات اجتماعی که قهرمان ساده‌ی داستان را غمگین و سرخورده می‌سازد و در پایان داستان، امه برای نجات قهرمان از اندوه دست به دامان تخیل می‌شود.

امه در 14 اکتبر 1967، بی‌آنکه نشان افتخاری داشته باشد، درگذشت. در آن زمان نویسنده‌ی بسیار معروفی بود. آنتوان بلوندن، دوست و شاگرد امه، می‌نویسد:

  1. «خانه‌ی او بر بالای تپه‌ی مونمارتر، مثل یک فانوس دریایی بی‌افول بود. نیروی بی‌صدای او بلاها را از بین می‌برد. مرگش ما را در دنیایی رها کرد که در آن کوتوله‌ها دیگر قد نمی‌کشند، گورکن‌ها دیگر شاعر نیستند و مأموران اجرا دیگر خیرات نمی‌دهند. به رغم تمام مصیبت‌ها، نمی‌توانم به قبر او که کنار قبر سلین، استفان اکه و روژه نیمیه است عادت کنم. برای کسانی که او را مثل یک قیم، مثل یک برادر و گاهی مثل یک بچه دوست داشتند و حالا به زیارت مجسمه‌اش می روند، مارسل یک باغ بود.»


پانوشت:

[1] . Jean- Louis Dumont

[2] . Metamorphosis

[3] . Robelais

[4] . Voltaire

[5] . Le Passe - muraille

[6] . La Carte

[7] . Le proverbe

[8] . The Seven League Boots

[9] . Dickensian


منابع:

1. دیوار گذر، مارسل امه، اصغر نوری، نشر ماهی، 1388

2.The Newsletter of The Council for the Literature of the Fantastic, Volume1, Number 5, Kenneth H.Rogers, 1998


نورا موسوی‌نیا

تهیه و تنظیم: مهسا رضایی- ادبیات تبیان