تبیان، دستیار زندگی
نکاتی درباره آداب اخلاقی و عرفانی روضه خوانی و ذکر مصیبت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آداب روضه خوانی

تعزیه گروه اصفهان شبیه خوانی کربلا عاشورا محرم

نکاتی درباره آداب اخلاقی و عرفانی روضه خوانی و ذکر مصیبت

بسم الله الرحمن الرحیم

مرثیه خوانی و بیان مصیبت اهل بیت علیهم السلام، تنها یک وظیفه تبلیغی وادب دینی نیست؛ بلکه برقراری ارتباط با اهل بیت علیهم السلام و امری مقدس و عرفانی است.

مداحی و روضه خوانی، نباید امری کوچک پنداشته شود، بلکه باید به آن نگاهی عاشقانه و عارفانه داشت تا از طریق آن بتوان معارف دینی، مکارم اخلاقی، فضایل ائمه علیهم السلام و مناقب و مراثی آنان را به مردم رساند. از این رو بایسته است که شخص مرثیه خوان نهایت دقت و ادب را در آن مبذول داشته و به شرایط وآداب عرفانی آن از قبیل اخلاص، صدق و راستگویی، ارتباط قلبی با اهل بیت علیهم السلام، توکل بر خدا و ... مقید باشد.

1 - رعایت حال مردم

روضه خوان باید متناسب با روحیه و حالات مردم روضه بخواند، احترام اهل بیت علیهم السلام را نگه دارد و مصیبت های بسیار فجیع و دردآور را بر زبان جاری نسازد.

مرحوم محدث قمی رحمه الله میگوید:

«سزاوار است (به ویژه در غیر ایام عاشورا) حالت های روحی مردم را مراعات کند. به اندازه ای ذکر مصیبت نماید که دل ها رمیده نشود و گفته ها سست نگردد، مثلا مصیبت های بسیار فجیع و دلخراش را بر زبان نیاورد.

محدث فاضل، مورخ متبحر، میرزا هادی خراسانی نجفی - ایده الله - برایم نقل کرد:

در عالم خواب دیدم، گویا در یکی از حجره های صحن امیرالمؤمنین علیه السلام هستم و همه امامان معصوم علیهم السلام، یا بیشتر آنان در آن جا نشسته اند و مردی از بالای منبر برای آنان روضه می خواند، تا گفتارش به این جا رسید که شمر به سکینه گفت: «ای دختر خارجی!»، دیدم حضرت امیرعلیه السلام از این سخن ناراحت شد و به سختی روی درهم کشید و رنگ چهره آن حضرت تغییر کرد. چون چنین دیدم، به آن مرد روضه خوان اشاره کردم و گفتم: بس کن! حال امیرالمؤمنین علیه السلام را نمی بینی؟

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: آن سخن هم که دیروز خودت گفتی، کمتر از این نبود. به یادم آمد که من دیروز مصیبت آویختن سر ابوالفضل علیه السلام از سینه اسب را خوانده بودم. عذر خواستم و توبه کردم.» (1)

2 - راست گویی

بایسته است که روضه خوانان و مداحان اهل بیت علیهم السلام همواره راست گویی را رعایت کنند و از خواندن مراثی و مصیبت های دروغ و ضعیف بپرهیزند. ذکر مصیبت ها را از منابع معتبر و موثق نقل کنند و اعتمادی به سخنان شفاهی دیگران نداشته باشند.

علامه نوری طبرسی رحمه الله، در کتاب شریف «لؤلؤ و مرجان» مینویسد:

«روضه خوانان از طایفه ای [هستند] که اعانت می کنند مؤمنین را بر نیکی و پرهیزکاری و ... پس به مقتضای اخبار بسیاری، در ثواب با همه شنوندگان و گریه کنندگان و خدمت گزاران، شریک و سهیم خواهند بود؛ بلکه از خادمان خاص و چاکران سرافراز آن حضرت (سیدالشهداء علیه السلام) شمرده می شوند و به این منصب عظیم و مقام جلیل فایز و معزز و مکرم اند، لکن رسیدن به این رتبه جلیله و درآمدن در سلک آن طوایف مذکوره، مشروط است به شروطی که عمده آن ها دو شرط است که با نبودن هر یک از آن ها، زحمت ها بی فایده و رنج ها بی ثمر و مشقت ها بی نتیجه خواهد بود...

آن دو شرط یکی اخلاص است و دیگری صدق که به جای دو پله منبری است که بر آن بالا می رود که اگر دو یا یکی از آن دو صحیح و بی عیب نباشد، به رو خواهد افتاد و از فیوضات عرشیه منبر، بالمره (به طور کلی ) محروم خواهد ماند.» (2)

آیت حق، سید زین الدین طباطبایی خطاب به اهل منبر میگوید:

«در مرثیه خوانی غیر از مقاتل معتبره، از جایی دیگر نقل ننمایید.» (3)

عارف ربانی، آقای ملکی تبریزی نیز از برگزار کنندگان مراسم عزاداری خواسته است که افرادی با تقوا و راستگو را برای خواندن مصیبت دعوت کنند:

«[برگزار کننده مجلس حسینی] باید تلاش کند عمل خود را از هر جهت صحیح انجام دهد؛ به این ترتیب که کسی را برای خواندن مصیبت دعوت کند که باتقوا و در خواندن مصیبت راستگو باشد.» (4)

نقل شده است که:

«وقتی یکی از فضلای با دیانت اهل منبر، در محضر عالم بزرگوار حاجی کلباسی، در ضمن ذکر مصیبت، از قول امام حسین علیه السلام خطاب به حضرت زینب علیها السلام گفت: امام فرمود: یا زینب! یا زینب!» آن فقیه با ورع، بی درنگ بلند شد و در حضور جمعیت، با آواز بلند فرمود: خدا دهنت را بشکند، امام دو دفعه «یا زینب » نفرمود؛ بلکه یک دفعه فرمود.» (5)

درباره مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی و بیانات و سخنان ایشان درباره وقایع کربلا آمده است:

«گوینده ای بصیر و سخنوری مطلع و در عین حال پرهیزگار و مطیع اهل بیت علیهم السلام بود که معلوماتش را منحصر به چند کتاب مقتل مخدوش نساخته بود؛ بلکه حقایق تاریخ صدر اسلام و واقعیت نهضت حسینی با استناد به مآخذ و مدارکی که خود، آن ها را از میان منابع گوناگون استخراج کرده بود، باز می گفت.» (6)

3 - اخلاص و جلب رضایت الهی

یکی از ارکان مهم روضه خوانی و ذکر مصیبت ائمه علیهم السلام داشتن اخلاص کامل و دوری از ریا و ظاهر سازی و عدم توجه به مسائل مادی است. مرثیه گوی آگاه و بصیر، همواره اخلاص را پیشه خود ساخته، در صدد جلب رضایت و خشنودی خداو پیشوایان معصوم علیهم السلام بر می آید. ذکر مصیبت اگر خالصانه نباشد، هیچ تاثیری در قلوب بر جای نخواهد گذاشت و ثواب و بهره ای نخواهد داشت.

علامه نوری طبرسی ضمن تأکید فراوان بر این مسأله، می نویسد:

«البته (مرثیه خوانان و روضه خوانان) باید بدانند و ملتفت شوند که این عبادت، مانند سایر عبادات است و این عمل، آن گاه عبادت شود که در هنگام به جای آوردن آن، جز رضای خداوند و خشنودی رسول و ائمه هدی علیهم السلام غرض و مقصدی نداشته باشد و اگر دارد، همان مجرد یافتن ثواب های موعوده و پاک شدن از گناهان مهلکه باشد که با اخلاص در عمل منافاتی ندارد. چه عمل باز برای فرمان برداری [از] فرمان حضرت باری تعالی است که به وسیله آن، به آن ثواب هابرسد و از شر گناهانش ایمن شود.

این به منزله پله اول منبر است که چون پا بر آن گذارد، بایستد و غیر از ذات مقدس حضرت احدیت و خلفای راشدینش (امامان معصوم علیهم السلام)، همه را فراموش کند. کسی را نبیند، کسی را نجوید؛ چه رسد به آن که برای جذب قلبش، یا جذب مالش، به آن جا بالا رود و سخن گوید و از مصائب برشمرد و خلق را بگریاند.» (7)

ریا و تظاهر در ذکر مصیبت، عوارض و آفاتی دارد که علامه نوری طبرسی به آن ها اشاره کرده است:

«اگر شیطان، او را از این پله بلغزاند و هوای نفس، او را در دام دامن ملوث دنیا کشاند و برای تحصیل مال، یا فریفتن بال (خودفریبی) یا نشر فضل و کمال، در اقطار و امصار (شهرها) و بلاد و رسیدن محاسن گفتارش در اسماع عباد، بر منبر برآید و سخن بگوید و روضه بخواند، خود را به مهالک عظیمه انداخته که امید نجات در آن نیست، خود را از فیوضات و ثواب های موعود که برای این طایفه مهیا نموده اند، محروم می کند ...؛ داخل شود در آن جایی که آل محمد صلی الله علیه وآله را سرمایه تجارت خود کرده و به آن شب می کنند و معایش خود را می گذرانند ...؛ داخل شود در آن جماعت که آخرت خود را فروختند به دنیا...؛ داخل شود در صنفی از آیات و اخبار که در آن ها تهدید شده برای آن که بگوید برای دیگران از مطالب حقه ... ولی گوینده [عمل] نکند به آن ها. پس به حرمت ابدی گرفتار شود.» (8)

4 - رعایت ادب و احترام به اهل بیت علیهم السلام

ادب در گفتار، دقت در به کار بردن کلمات احترام آمیز، پرهیز از بکارگیری عبارات خارج از شان ائمه علیهم السلام، دوری از هتاکی و درشت گویی و ... از بایسته های دیگر ذکر مصیبت خاندان وحی است.

آیت حق، سید زین الدین طباطبایی نوشته است:

«در مصیبت خوانی و نوحه سرایی، هتاکی ننمایند؛ اگر چه مقاتل همه نوشته باشند؛ بلکه با کمال ادب و ... اشارات بزرگانه، مردم را مستفیض فرمایید، چه این که اشخاصی را دیدم و می بینم که در منابر، بی پرده و هتاک وار، روضه می خوانند؛ همه به بیچارگی و نکبت گرفتار و در انظار، بی وقر و اعتبارند.» (9)

سوگمندانه باید گفت: برخی از مداحان و ذاکران اهل بیت علیهم السلام، از روی بی توجهی و یا عشق و علاقه زیاد، عبارات و کلماتی رابر زبان جاری می سازند که نوعی تحقیر و کوچک شمردن ایثارگران کربلا و نشانگر ضعف و ناتوانی آنان است. آنان به جای آن که به حماسه و قهرمانی شجاعان عاشورا بپردازند، به بیان داستان ها و وقایعی می پردازند که ضعف و ناتوانی آن ها را می رساند.

شهید مطهری رحمه الله در این باره می نویسد:

«مرثیه همیشه باید مخلوط با حماسه باشد. این که گفته اند رثای حسین بن علی علیهما السلام، باید همیشه زنده بماند، حقیقتی است و از خود پیغمبر گرفته اند و ائمه اطهار نیز به آن توصیه کرده اند. این رثا و مصیبت نباید فراموش بشود... اما در رثای یک قهرمان . پس اول باید قهرمان بودنش برای شما مشخص بشود و بعد در رثای قهرمان بگریید.» (10)

مرحوم محدث قمی نوشته است:

«مطلبی را که ذلت امام حسین علیه السلام و اهل بیت گران مقامش را برساند، نگوید؛ زیرا آن جناب، آقا و بزرگ سرافرازان و غیرت مداران بود. جان دادن زیر شمشیر را برخواری و ذلت برگزید و با ندای بلند روز عاشورا فریاد کرد:

ألا و ان الدّعی و ابن الدّعی قدر کزنی بین اثنین: بین السلة و الذلة و هیهات منا الذلة، یأبی الله ذلک لنا و رسله و للمؤمنین؛ (11) ناپاک و پسر ناپاک! مرا بر سر دو راهی نگه داشته است: مرگ یا ذلت! هرگز تن به ذلت نمی دهم.هیهات که زبونی را قبول کنم. خدا آن را برای ما و پیامبرانش و برای مردان با ایمان ابا دارد.»

استاد محدث متبحر، حاج میرزا حسین نوری - خدا مرقدش را نورباران کند- در دارالسلام حکایتی دارد که گزیده آن این است:

«یکی از بزرگان اهل منبر در خواب دید، رستاخیز بر پا شده است. مردم وحشت زده اند و هر کس به احوال خویش مشغول است. کارگزاران و موکلان حساب، مردم را به پای حساب بردند. در آن جا منبری بود بسیار بلند و پر پله. سیدالمرسلین صلی الله علیه وآله بر بالای آن منبر نشسته و علی علیه السلام بر پله اول بود و مردم را حساب می رسید.

همه در برابر او صف کشیده بودند، نوبت به من رسید، با عتاب به من فرمود:چرا فرزند عزیزم حسین را به خواری نام بردی و او را به خواری نسبت دادی؟

من در جواب آن حضرت حیران شدم و چاره ای جز انکار ندیدم. ناگاه در بازوی خود دردی احساس کردم. گویا میخی بر آن فرو کردند. چون به پهلوی خود نگاه کردم، دیدم مردی طوماری به من داد. طومار را گشودم. تمام صورت مجلس ها و منابر من در آن به طور مفصل ثبت شده بود. آن چه از من پرسش شد و من منکر گشتم، در آن درج شده بود. آن خواب سبب گردید که آن سید منبر و موعظه را رها کند.» (12)

5 - شرکت در تمامی مجالس حسینی

یکی دیگر از شرایط مرثیه خوانی و ذکر مصیبت این است که ذاکران و مداحان اهل بیت علیهم السلام، بدون تبعیض و تکبر، در مجالس و محافل عزاداری شرکت کنند و به هر کجا که دعوت شدند، پاسخ مثبت بدهند و بین فقیر و غنی و پیر و جوان فرقی نگذارند.

مرحوم سید زین الدین طباطبایی گفته است:

«در مرثیه خوانی ...تکبر ننمایند. هر جا که وعده خواهی می نمایند، تشریف ببرید؛ ولو خانه پیرزنی و بینوایی و بی مستمعی باشد. » (13)

مرحوم راشد در احوال پدر وارسته اش، آخوند ملاعباس تربتی نوشته است:

«پدرم را هر کس به هر مجلس روضه ای که دعوت میکرد؛ خواه آن کس خان ولایت بود و مجلس باشکوهی داشت یا پیرزن فقیری که در کلبه خودش مجلس کرده بود؛ همه را می پذیرفت و مانند نماز خواندن بر خود واجب می دانست که برود و تا حدی که میتواند، آنها را موعظه کند و مسائل دینی آنها را برایشان بگوید و روضه ای در آن مجلس بخواند.» (14)

درباره حالات آیت الله معصومی همدانی آمده است:

به مناسبت میلاد سرور آزادگان، حسین بن علی علیهما السلام، از طرف واعظان همدان و جامعه اهل منبر در مسجد محله حاجی، مجلسی برپا بود.

مرحوم آیت الله آخوند ملاعلی معصومی همدانی، بعد از اتمام مجلس درسشان با عدهای از شاگردان در آن محفل شرکت کردند. آقای آخوند وقتی که وارد شد، در محلی که روحانیون نشسته بودند، جلوس فرمود.

عدهای از آقایان منبریها، جلوی درب مسجد ایستاده بودند... یکی از وعاظ هم درباره میلاد سیدالشهداء (علیه السلام) صحبت میکرد. در آخر منبر همه آقایان دور هم جمع شدند و شروع کردند به خواندن اشعار مشهور ملارضای رشتی:

ان فی الجنة نهرا من لبن
لعلی و لزهرا و حسین و حسن

آرام آرام مردم شروع به گریستن کردند. مرحوم آیت الله آخوند یک مرتبه از جای خودش حرکت کرد و در ردیف منبری ها نشست.

آقایان می خواندند و آقای آخوند گریه میکرد و میفرمود: «دوست دارم که اسمم در ردیف نوکران امام حسین علیه السلام نوشته شود.» (15)

6 - عدم توجه به مسائل مادی

عالم وارسته، سید زین الدین طباطبایی نوشته است:

«در مرثیه خوانی ... نظر به وجوهات ابدا نداشته باشید. هر که هر چه داده، داده و نداده، نداده.

شما نظر به مولای خود داشته [باشید]؛ خودش درست می کند، ان شاء الله.» (16)

عبدالله بن حسن بن علی، معروف به عبدالله محض، تحت تاثیر شعرها و مراثی کمیت قرار گرفت؛ به عنوان صله آن ابیات جاندار و مراثی اهل بیت، سند مزرعه خود را به کمیت داد.

کمیت گفت: محال است بگیرم. من مرثیه خوان سیدالشهداء علیه السلام هستم و برای خدا مرثیه گفته ام.

عبدالله اصرار فوق العاده کرد و بالاخره کمیت گرفت. او بعد از مدتی نزد عبدالله بن حسن آمده و گفت: من از تو خواهشی دارم، آیا قبول می کنی؟ گفت: البته قبول می کنم؛ اما نمی دانم که خواهش تو چیست. گفت: اول باید قول بدهی که عمل کنی، بعد من می گویم. قول داد و شاید قسم هم خورد. کمیت سند را پس داد و گفت: من نمی توانم این را بگیرم! (17)

7 - گریه خالصانه و عاشقانه

عارف بالله شیخ عباس تهرانی، در حد مرجعیت بود ولی هرگز خود را مطرح نکرد، به منبر میرفت و با سوز و گداز مصیبت میخواند و گریه میکرد.

آیت الله خسروشاهی در این باره نگاشته اند:

«مجلسی به نام دعای ندبه در منزل یک نفر کسبه جزء، به راه انداخته شد که بنده گاهی شرکت میکردم. افراد آن بیش از چهار یا پنج نفر نبودند و یکی از آنان، مرحوم آیت الله سید احمد خوانساری بود. حاج شیخ عباس تهرانی، می خواندند و می گریستند و واقعا منبرها و یا جلساتی که به وسیله ایشان اقامه میشد، بسیار موثر بود، تا جایی که ما چند نفر جوان، با آن همه تنگدستی، به فکر طلبگی افتادیم... در برخی جلسات که مرحوم علامه طباطبایی رحمه الله نیز حضور داشتند، با شروع مصیبت، حضرت علامه طباطبائی عبا به سر کشیده، می گریست.» (18)

درباره عالم وارسته حاج آخوند ملاعباس تربتی آمده است:

«وی محبت زاید الوصفی نسبت به خاندان رسالت داشت؛ به طوری که هر گاه نام پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله یا هر یک از ائمه اطهارعلیهم السلام بر زبانش جاری میشد، اشکش جاری می گشت.

او در منبر - خواه به هنگام موعظه یا به هنگام ذکر مصائب اولیای دین - خودش بیش از همه مستمعمان می گریست و چون بسیار محتاط بود، غالبا هنگام موعظه، یا گفتن مسائل دینی یا ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام، از روی کتاب هایی که آن ها را معتبر می دانست، می خواند.» (19)

پی نوشت ها:

(1) مجله حوزه، ش 47، ص 90 و 91.

(2) لؤلؤ و مرجان، ص 10.

(3) برنامه سلوک، ص 244.

(4) المراقبات، ص 54.

(5) فوائد الرضویه، ص 11.

(6) ناصح صالح، ص 191.

(7) لؤلؤ و مرجان، ص 14.

(8) همان، ص 14 و 15

(9) برنامه سلوک، ص 242; ولایة المتقبل، پایان کتاب.

(10) حماسه حسینی، ج 1، ص 127.

(11) لهوف، ص 86.

(12) دارالسلام نوری، ج 2، ص 234.

(13) برنامه سلوک، ص 244.

(14) فضیلت های فراموش شده.

(15) همچو سلمان، ص 88.

(16) برنامه سلوک ، ص 244.

(17) ده گفتار شهید مطهری، ص 252.

(18) دو عارف سالک، ص 78.

(19) فضیلت های فراموش شده، ص 100.


نویسنده: رحیم کارگر

منبع: مبلغان، شماره27


تنظیم: گروه حوزه علمیه تبیان