تبیان، دستیار زندگی
صورتش را با دستكش هایش مى پوشاند، با لجبازى اداى لال ها را درمى آورد، یك كلمه هم حرف نمى زند، انگار كر است و صداى پدر و مادرش را نمى شنود كه او را تشویق مى كنند: «برو جلو عزیزم، بچه خوبى باش و بگو سلام...» آیا این كودك واقعا...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

او نمى خواهد سلام كند


صورتش را با دستكش هایش مى پوشاند، با  لجبازى  اداى لال ها را درمى آورد، یك كلمه هم حرف نمى زند، انگار كر است و صداى پدر و مادرش را نمى شنود كه او را تشویق مى كنند: «برو جلو عزیزم، بچه خوبى باش و بگو سلام...» آیا این كودك واقعاً خجالتى است یا دوباره نوبت ما پدر و مادرهاست كه یكى دیگر از خوان هاى تعلیم و تربیت كودكمان را پشت سر بگذاریم؟

« متشكرم»، «سلام»، «خداحافظ»... ما به تدریج و كم كم این چیزها را به كودك یاد مى دهیم . این كه موقع غذاخوردن روى میز لم ندهد، از دستمال و چنگال استفاده كند، مرتب وسط حرف دیگران نپرد، اگر به دیگران تنه زد معذرت خواهى كند، حرف هاى زشت نزند و... بله درست است. این قوانین نشانه ادب هستند ولى این قوانین مانند قراردادهایى بین بزرگترها وضع شده اند ولى براى كودك هنوز مفهوم زیادى ندارند. كودك در این سن دوره خودمحورى را مى گذراند كه دوره اى كاملاً طبیعى و نرمال است، بنابراین ابتدا او باید از دوره خودمحورى خارج شود تا بتواند شخصیت افراد دیگر را نیز مورد توجه قرار دهد.

قوانین ادب یك روزه به دست نمى آیند، تنها روشى كه مى توان به كودك آموخت كه با ادب باشد این است: كودك كم كم به حرف شما گوش مى دهد و در برابر خواسته شما تسلیم خواهد شد، او این كار را مى كند چون مى خواهد دنباله رو شما باشد و شما را خوشحال كند، بنابراین، فراموش نكنید كه براى این كار به او تبریك بگویید.


ادب به سادگى یك كلمه است: سلام

آیا صحیح است كه بگوییم این روش گذشتگان بوده كه در باره ادب كودك سخت مى گرفتند؟ آیا با ادب بودن دیگر قدیمى شده است؟ نه به هیچ وجه. با ادب بودن حتى در نظر تعداد زیادى از پدر و مادرها به عنوان یك «سیستم ارزشى» استنباط مى شود كه باعث شرف و بزرگى خانواده مى شود. آنها ادب را در نزد كودك خود بیشتر از یك كلمه ساده مى دانند. با ادب بودن از نظر دیگران نشانه یك تربیت خوب است. (باید قبول كنیم كه وقتى خانم همسایه درباره بچه ما مى گوید «این بچه چقدر باتربیت است!» واقعاً براى ما دلپذیر است...) همچنین با ادب بودن مثل دانستن رمز قفل دلهاست و البته رمز جا بازكردن در اجتماعات و وارد شدن در گروه دوستان (مثلاً اگر یك دختر كوچولو با لجبازى بخواهد خود را به مادر دوستش خشن نشان بدهد، مسلم است كه این مادر دیگر دختر كوچولو را به خانه شان دعوت نخواهد كرد.) و بالاخره این مسئله از همه مهمتر به نظر مى رسد كه ادب روشى است كه به دیگرى نشان دهیم كه برایش احترام قائلیم. بنابراین ادب یك ارزش بسیار مهم است كه همه دوست دارند به كودكانشان یاد بدهند.


آیا سن مشخصى براى با ادب شدن وجود دارد؟

به یك بچه سه یا پنج ساله چه نوع از قوانین ادب را مى توان آموخت؟ به صورت تئورى در كتاب ها نوشته شده كه در این سنین كودك قادر است سلام كند، با افراد ناشناس دست بدهد، پدربزرگ و مادربزرگش را بغل كند و... ولى در عمل طور دیگرى است! باید گفت كه این دوره براى كودك دوره دشوارى است. او در وجود خود توفان هاى داخلى مانند بحران تضاد، و بحران وابستگى شدید به پدر و مادر را دارد كه موجب مى شود رفتارهاى عجیبى از خود بروز دهد. او گاهى پرخاشگر و گاهى مثل «یك شیشه عسل» است، گاهى برون گرا  و مهربان، گاهى متواضع و خجالتى است. براى كودك به این سادگى ها هم نیست كه همیشه آن طور كه پدر و مادرش مى خواهند، باادب باشد. مثلاً ممكن است خوددارى او از سلام كردن، روشى براى تقویت اقتدار درونى باشد. این نوع مخالفت را در این دوره از سن كودك، اراده مخرب مى گوییم. مثلاً میترا دختر كوچولوى چهار ساله خجالتى و گوشه گیر، یك روز با گفتن یك حرف بسیار زشت همه اطرافیانش را تعجب زده كرد؛ وقتى همسایه پدربزرگش به خانه آنها آمده بود رو كرد به آقاى همسایه و گفت: «سلام آقاى اهى!»

با ادب بودن از نظر دیگران نشانه یك تربیت خوب است. همچنین با ادب بودن مثل دانستن رمز قفل دلهاست و البته رمز جا بازكردن در اجتماعات و واردشدن در گروه دوستان و بالاخره این مسئله از همه مهمتر به نظر مى رسد كه ادب روشى است كه به دیگرى نشان دهیم كه برایش احترام قائلیم.


رعایت ادب كم كم آموخته مى شود...

واقعیت این است كه طرز رفتار كودكان ما درست برعكس رفتارهاى ماست. مثلاً ما وقتى طرف مقابل خود را مى بینیم، حتى اگر از او خجالت بكشیم و یا او به نظرمان خیلى مهربان نیاید، تقریباً به طور غیر ارادى و بلافاصله به او سلام مى كنیم. ولى كودكان بلافاصله با دیگران ارتباط برقرار نمى كنند، مگر این كه مدتى زمان بگذرد، او را نگاه كنند و سپس به محض این كه احساس اعتماد كنند، رابطه برقرار مى كنند. و در این موقع است كه كودكان سلام مى كنند، ولى به روش خودشان و به خصوص با استفاده از كلماتى غیر از كلمات معمول و مرسوم. آنها چنین شروع مى كنند: «من، من كفش نو دارم» و یا «خواهر كوچولوى من همه اش گریه مى كند» و یا ممكن است اسباب بازى كه در دست دارند را به طرف مقابل نشان دهند و یا حتى نقاشى خود را كه در خانه كشیده اند به او هدیه بدهند... بنابراین هیچ فایده اى ندارد كه كودك را مجبور كنیم كه مثل یك آدم بزرگ بگوید: «سلام». اگر او را مجبور كنیم مثل این است كه با اسلحه او را نشانه گرفته ایم و مى خواهیم با او بجنگیم، در حالى كه اصلاً نیازى به جنگ نیست. وقتى كودك از سلام كردن به آشنایان شما خوددارى مى كند، این مسئله را خیلى بزرگ نكنید، در عوض به او چنین بگویید: عزیزم این دفعه من به جاى تو سلام مى كنم، ولى دفعه بعد تو باید خودت سعى کنی كه سلام كنى. و یا وقتى مى خواهید با هم به مهمانى بروید از قبل او را آماده كنید: «داریم مى رویم به منزل خانم احمدی؛ من خیلى دوست دارم تو به او سلام كنى چون این كار تو او را واقعاً خوشحال مى كند...»

قوانین ادب یك روزه به دست نمى آیند، تنها روشى كه مى توان به كودك آموخت كه با ادب باشد این است: كودك كم كم به حرف شما گوش مى دهد و در برابر خواسته شما تسلیم خواهد شد، او این كار را مى كند چون مى خواهد دنباله رو شما باشد و شما را خوشحال كند، بنابراین فراموش نكنید كه براى این كار به او تبریك بگویید...

ترجمه: شادى جمشیدى


مطالب مرتبط

اجتماعی كردن فرزندان

راه حل های خوب برای رفتارهای بد بچه ها ( قسمت اول )، ( قسمت دوم ) ، ( قسمت سوم )

چگونه عملی خوب را در كودكان تقویت كنیم؟

هفت پیشنهاد مفید و كارساز در تربیت صحیح كودكان

آیا می دانید محبت كردن بهترین راه تربیت است؟

لحظه های موفق در تربیت فرزند

نکته ها و توصیه های تربیتی ( قسمت اول ) ، ( قسمت دوم )، ( قسمت سوم ) ، ( قسمت چهارم ) ، ( قسمت پنجم  )

کتاب های « روان شناسی » ، « خانواده » ، « کودکان » و « متفرقه » در فروشگاه اینترنتی تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.