تبیان، دستیار زندگی
آری ماجرای میدان کاج را می گویم جوان خون آلود شاید چند قدمی بیشتر با بیمارستان مدرس فاصله نداشت، اما مرد مهاجم چاقویی روی سینه اش گذاشت و او را تهدید کرد اگر کسی بخواهد قربانی اش را جابه جا کند، خودش را خواهد کشت!مرد جوان التماس می کرد و مامور پلیس نگاه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اعدام قاتل در میدان کاج
میدان کاج

بخش حقوق- صحنه یك جنایت دلخراش چقدر شما را ناراحت می کند؟ مخصوصا دیدن صحنه ای از یک قتل آن هم در ملا عام ؟یک لحظه تصور کنید جلوی چشمان شما جوانی را به قتل میرسانند ، مردی دیوانه وار فریاد میزند «خودم را خواهم کشت!» در چند قدمی اش مردی روی شکم به زمین افتاده و نای ایستادن ندارد با دیدن این صحنه چه حالی به شما دست می دهد ؟ بدتر از دیدن این صحنه وقتی است که ببینید ضابط دادگستری ، مامور پلیس را می گویم کسی که باید مدافع جان و مال و ناموس مردم باشد او هم  مانند مردم عادی تماشاچی یکی از هولناکترین صحنه های جنایی باشد و اقدامی نکند  .

آری ماجرای میدان کاج را می گویم  جوان خون آلود شاید چند قدمی بیشتر با بیمارستان مدرس فاصله نداشت، اما مرد مهاجم چاقویی روی سینه اش گذاشت و  او را تهدید کرد اگر کسی بخواهد قربانی اش را جابه جا کند، خودش را خواهد کشت!مرد جوان التماس می کرد و مامور پلیس نگاه . مرد انگار دیوانه شده است به سمت پسر جوان حمله کرده و لگدی به سرش میزند، همه ایستاده اند، فریادهای زنی شنیده میشود که از مرد چاقو به دست میخواهد دست از سر آن پسر بردارد، مرد فریاد میزند:

همه زندگی ام رو از من گرفته، میدونید چه بلایی سرم آورده، باید بمیره

انگار کسی دل و جراتی برای نجات جان جوان زخمی ندارد، او هنوز سرحال است و حرف میزند، رو به تماشاچی ها کرده و التماس کنان میگوید:

تو رو خدا اورژانس رو خبر کنید. من دارم میمیرم.

زمان به سرعت می گذرد شاید هم  تندتر از همیشه میگذرند و مرد مهاجم هنوز قدرتنمایی میکند، همه امیدوارند پلیس وارد ماجرا شود و امنیت را به همراه خود بیاورد. اما پلیس حتی به خود زحمت نمی دهد به سمت قاتلی که فقط یک چاقو در دست دارد بروند و او را دستگیر کنند تا جوان مضروب به بیمارستان منتقل شود و از مرگ نجات یابد!

همه میبینند ماموران کاری نمی کنند حتی دریغ از اینکه با اسلحه  مرد جانی را نشانه رفته و وی را بترسانند. مرد مهاجم میخواهد مرگ کسی را که رقیب عشقی اش است به چشم خود ببیند، محمدرضا هنوز التماس میکند.

ماموران هم با بیسیم لحظه به لحظه مرگ پسر جوان را مخابره میکنند. ثانیه ها از نیمه ساعت حادثه نیز گذشته اند و از اورژانس هم خبری نیست.

صدای التماسهای «محمدرضا» ضعیفتر می شود شاید پذیرفته در برابر بی تفاوتی جمعیت باید مرگ را در آغوش بکشد.45 دقیقه گذشت و از جوان خون آلود دیگر صدایی شنیده نشد، از ماموران یگان ویژه و حتی آمبولانس اورژانس نیز اثری نبود، مرد مهاجم آرام می شود  حتما تصور کرده که «محمدرضا » کشته شده است.

وقتی پرسنل بیمارستان مدرس خارج از وظایف خود با برانکاردی خود را به محل حادثه رساندند، قاتل میخندد، انگار میداند کار از کار گذشته است و محمدرضا هیچگاه نمیتواند چشم باز کند.همزمان با انتقال جسد «محمدرضا» به بیمارستان مدرس، ماموری به مرد جانی نزدیک می شود، وی هنوز تهدید به خودکشی میکند همه میدانستند جرات چنین کاری را ندارد و مشخص نبود چرا به جای نجات جان «محمدرضا» بی تفاوت به تماشا نشسته بودند.

عامل قتل خیلی زود چاقو را کنار گذاشت و تسلیم پلیس شد.راستی پلیس نمی توانست زودتر این کار را انجام دهد تا خون یک انسان نقش بر زمین نشود .

این اخباری بود که هفته های گذشته به کررات آن را شنیده بودید و تیتر اول بسیاری از روزنامه ها بود ششم آبان ماه 1389 مردی در میدان کاج سعادت آباد با ضربات چاقو رقیب عشقی اش را مجروح میکند و با تهدید به خودکشی مانع از  کمک رسانی به مجروح می شود .

وقتی ضابط دادگستری مجرم باشد!

میدان کاج

در این جرم مجازات قاتل که کاملا مشخص است و همانطور که رئیس شعبه 71 دادگاه کیفری تهران بیان کرده است به احتمال زیاد قاتل پرونده در میدان کاج به دار آویخته می شود. اما در این ماجرا ماموران نیروی انتظامی که سهل انگاری و عدم مهارت آنها در خلع سلاح جانی که نتیجتا مانع از انجام وظیفه و برقراری نظم و امنیت برای امداد رسانی به مجروح شد  نقش اساسی در جان باختن مجروح داشت.

در این مسئله نباید مسئولیت فرمانده این نیرو ها را نادیده گرفت و مسئولیت را صرفا متوجه این دو مامور کرد.عدم فرستادن یگان ویژه  مناسب برای مقابله با این نوع جنایت به محل جنایت مسئله مهمی بود که متاسفانه فرماندهی این نیروها به آن توجهی نداشته است.

1-به لحاظ حقوقی این نوع ترک فعل و عدم انجام وظیفه در خلع سلاح جانی و عدم جلوگیری از جرم مشهود، جرم تلقی میشود و مستوجب کیفر معینه در قانون میباشد.

2-طبق ماده 18 و 19 قانون آیین دادرسی کیفری تکالیف ضابطین تا مرحله تحویل به مقامات قضایی کاملا روشن است و در صورت اثبات کوتاهی، باید پیگرد و کیفر شوند.

3- خودداری ماموران انتظامی در حادثه‌ سعادت‌آباد مشمول بند 3 ماده 53 و 54 قانون مجازات جرایم نیروهای انتظامی است و کسانی که نسبت به امر آموزش ماموران مسوولیت دارند باید نسبت به این رویه پاسخگو باشند.

واقعا عجیب است یعنی این‌ها واژه دفاع مشروع را بلد نبودند؟یعنی نمی‌دانستند اگر تیراندازی می‌کردند از دیگری دفاع کرده بودند ؟ آیا کفه آموزش‌های نظامی پلیس از آموزش حقوقی بیشتر است؟

طبق ماده 54  هر نظامی‌ای که با اقدام خود برخلاف شئون نظامی موجبات بدبینی مردم نسبت به نیروهای مسلح را

فراهم سازد به حبس از دو ماه تا یک سال محکوم خواهد شد. که این‌ها همه به مساله فقدان آموزش، حساس نبودن به قضیه بر می‌گردد و نیروهایی که در سال هزینه‌های بالایی دارند و جز این وظیفه‌ای ندارد این چنین حوادثی بسیار به آن صدمه می‌زند و دشمنان هم از آن صد برابر استفاده می‌کنند.

4-برابر بند 3 از ماده 3 قانون بكارگیری سلاح مصوب 18/1/1373 كه اشعار می‌دارد در صورتی كه ماموران مشاهده كنند یكی یا چند نفر مورد حمله واقع شده حق بكارگیری سلاح را دارند پس بنا به استناد و استدلال قانون مذكور ماموران حق استفاده از سلاح را داشتند و از آن استفاده ای نکردند و از طرفی مستند به مواد 61 و 62 از قانون مجازات اسلامی كه در متن خود تبیین داشته اولا دفاع با تجاوز و خطر باید متناسب باشد كه در این مقوله ماموران نیازی به تیراندازی نداشتند حتی اگر با اسلحه وی را می ترساندند کفایت میکرد از طرفی وفق ماده 18 آئین دادرسی كیفری مصوب 1378 كه چهار وظیفه را برای ضابطان دادگستری به محض اطلاع از وقوع جرم در جرائم مشهود احصاء نموده كه عبارتند از:

الف-حفظ آلالت و ادوات‏،آثار و علائم جرم

ب- جلوگیری از فرار متهم یا تبانی

ج- تحقیقات محلی

د- اطلاع رسانی به مقام قضایی كه دیده می شود این موارد از سوی ماموران حاضر در صحنه جرم رعایت نشده است و ماموری که در مقابل چنین اتفاقی بی تفاوت عمل می کند قطعا اگر متهم فرار هم می کرد احساس مسئولیت نمی کرد.

نتیجه

شاید اگر آن دو مامور به جای اینکه تماشاچی این تهدیدات باشند  نیم ساعت زودتر از آنکه کار از کار بگذرد وارد عمل می شدند و  به عملیات و اقدامی دست میزدند، مرد جوان هنوز زنده بود، خانواده ای عزادار نمیشدند و امتیاز منفی روی عملکرد پلیس ثبت نمیشد .

در آخر فقط میتوانم آرزو کنم، نیروی انتظامی همانطور که نسبت به جرایم ارشادی و پیش پا افتاده حساس ، فعال و آماده عمل میکند ، در خصوص مبارزه با اینگونه جرایم حساسیت بر انگیز در جامعه نیز آماده وارد عمل شود تا دیگر شاهد چنین صحنه هایی که موجب مخدوش شدن چهره پلیس در جامعه میشود نباشیم.

ندا سادات پاک نهاد/ وکیل پایه یک دادگستری

گروه جامعه و ارتباطات