تبیان، دستیار زندگی
براى اهل تحقیق درک دقیق‌ترین دانش‌ها و مشکل‌ترین مسایل، آسان است. هرچند که همین ذهن دقیق اهل تحقیق، گاهى از درک لطافت‌هاى ادبى و زیبایى‌هاى گفتارى، ناتوان مى‌ماند. و این در‌حالى است که ذهن یک فقیه باید مستعد درک همه این امور باشد، زیرا فقه تمام این اقسام
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وصیتی برای طلبه ها
علامه شعرانی

قسمت اول را اینجا بخوانید

علومى هستند که در همه رشته‌ها، بدان‌ها نیاز هست، مانند: 1. زبان عربى؛ 2. علم قرائت؛ هر چند اگر به قرائت یکى از قراء هم اکتفا کند؛ زیرا حفظ کلمات و الفاظ قرآن از واجبات است و این هم وظیفه اهل علم مى‌باشد، و از همین رهگذر است که معجزه بودن قرآن پایدار مى‌ماند؛ 3. سیره؛ 4. حدیث؛ باید از احادیث پیامبر صلى‌اللّه‌علیه‌وآله و اهل‌بیت علیهم‌‌السلام نمونه‌هاى خوب و شایسته‌اى را بداند، زیرا با نگریستن در آن احادیث است که ایمان در قلب آدمى، استقرار مى‌یابد، و بر راستى آنان در نبوت و امامت، یقین حاصل مى‌شود؛ 5. اصول اعتقادات؛ واجب است بر طالب علم که بر اصول مذهب و آن‌چه که به اعتقادات وابسته است، معرفت داشته باشد، زیرا هر عالمى، احتیاج به بحث و تقریر و تعلیم دارد و این امور جز از رهگذر علم تفصیلى امکان‌پذیر نیست. برخلاف عوام مردم، که نوعا به دانستن مختصر و اجمالى، اکتفا مى‌کنند.

و نباید در فراگیرى علمى قدم پیش گذارد، مگر آن‌که مقدمات آن‌را تکمیل کند، مثلا براى پرداختن به تفسیر و حدیث باید ابتدا در ادبیات عرب به حد کمال رسد و بخشى از فقه و کلام را نیز آموخته باشد.

یا مثلا زمانى به علم کلام روى آورد که علم منطق را فرا گرفته و در تشخیص ادله مهارت یافته باشد.

مشکل‌ترین علوم، علم فقه است. یکى به دلیل زیاد بودن مقدمات آن و دیگرى آنکه: یک فقیه امکان ندارد در رشته خود مهارت کافى به‌دست آورد، مگر آن‌که از استعداد جامع بهره‌مند باشد که این کم‌تر براى کسى اتفاق مى‌افتد.

براى اهل تحقیق درک دقیق‌ترین دانش‌ها و مشکل‌ترین مسایل، آسان است. هرچند که همین ذهن دقیق اهل تحقیق، گاهى از درک لطافت‌هاى ادبى و زیبایى‌هاى گفتارى، ناتوان مى‌ماند. و این در‌حالى است که ذهن یک فقیه باید مستعد درک همه این امور باشد، زیرا فقه تمام این اقسام را دربر مى‌گیرد، برخلاف فلسفه و ریاضى و نحو و غیره که هر کدام نیاز به یک نوع استعداد خاص خود دارد.

و هم‌چنین چون موضوع فقه، پیرامون «افعال مکلفین» که مشتمل بر تمام کارها و وابسته به همه موجودات است مى‌باشد، پس باید ذهن فقیه به گونه‌اى باشد که درک امور ذیل بر او آسان جلوه کند:

؟ اعداد و مساحت‌ها و حساب، ؟ تاریخ‌ها و سیره‌ها ؟ اخلاق مردم، و عادت‌هاى آنان در نقل اتفاقات، و نیز چگونگى تأثیر این عادات در تغییر وقایع ؟ امراض نفسانى و خلوص نیت در عبادات، ؟ نحو، صرف، محسنات گفتار و لغت، ؟ معاملات و حیله‌هاى معاملاتى، و عادات تجار در شیوه کارشان و نیز چگونگى زیان وارد شدن بر آن‌ها، ؟ سیاست‌ها و غیر این‌ها.

و ذهن مستعد براى فهم تمام این امور گوناگونى که ذکر شد ؟ و نیز آن‌هایى که ذکر نکردیم ؟ اندک است.

و این چنین است که شخص نامستعد، چهره این علم را دگرگون مى‌کند، و زمانى که آن را به سوى فلسفه مى‌کشاند، زمانى به سوى ادبیات، و در وقتى دیگر به سوى آن‌چه که متناسب با اندیشه او و در راستاى فهم و ضمیر اوست.

فقیه باید حافظه قوى، دقت‌نظر، درک جان کلام مخاطب، را در خود جمع داشته باشد و این‌ها صفاتى است که غالبا در یک ذهن گرد نمى‌آید.

آن علومى که بیشتر مورد نیاز مردم است، مستعدین فهم آن‌ها نیز بیشترند و راه دست‌یابى به آن‌ها نیز آسان‌تر است. مانند قرآن، زبان عربى، اصول دین، معارف، موعظه‌ها، بیان سیره‌ها، اخلاق، علم کلام، دفع شبهات مخالفین، بیشترین آیات قرآن نیز در این زمینه‌ها وارد شده است.

بر حکما و متکلمین واجب است که میزان درک‌شنوندگان خود را بدانند و به اندازه عقلشان با آنان سخن بگویند، زیرا در ذهن آنان ؟ از لوازم و ملزومات ؟ امورى یافت مى‌شود که در ذهن خواص نیست. گمان و توهم آنان ؟ برخلاف اندیشه علما ؟ از هر کلمه‌اى، متوجه چیز دیگرى مى‌شود. مثلا اگر براى آنان گفته شود: «اللّه للدنیا کالبنا للبناء»  چنین برداشت مى‌کنند که آفریدگان در تداوم وجود، بى‌نیاز از خالق هستن


تنظیم برای تبیان گروه حوزه علمیه