نقدی بر تفسیر آیه اکمال دین
در قسمت قبل گذشت که «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْ دینِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دیناً »(1) دو تفسیر مشهور دارد یکی آن را با واقعه ولایت امری علی علیه السلام در روز هجدهم ذی الحجه تفسیر می کند و دیگری آن را مربوط به روز عرفه و مرتبط با چند حکم شرعی تشریح می کند.
پس از آن به شاخصی مهم در آیه اشاره کرده و گفتیم به کمک آن می توان به راحتی تفسیر درست را تشخیص داد.
شاخصی که به عنوان کلیدی ترین نکته در آیات غدیر مطرح شد این بخش از آیه بود که می فرماید: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْ دینِكُمْ.»
آنگاه کلام علامه طباطبایی(ره) را مطرح کردیم که فرمود: تمام یأس كفار باید به خاطر علتى باشد كه عقل و نقل صحیح آن را تنها عامل نا امیدى كفار بداند و آن این است كه خداى سبحان براى این دین كسى را نصب كند كه قائم مقام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) باشد و در حفظ دین و تدبیر امر آن و ارشاد امت كار خود آن جناب را انجام دهد، به گونه ای که این روزنه امید کفار هم کور شده و آنها براى همیشه از ضربه زدن به اسلام مأیوس شوند. و اینک ادامه مطلب:
ایشان در پایان می فرماید: آرى مادام كه امر دین و سرپرستی آن متکی به شخص معینى باشد، دشمنان آن مىتوانند این آرزو را در سر بپرورانند كه با از بین رفتن آن شخص دین هم از بین برود اما وقتى ولایت و سرپرستی دین متکی به فرد معینی نشد بلکه سمتی شد مستدام بین افرادی که خدا تعیین می کند دیگر جا برای امیدواری کفار نمی ماند و این چنین دین به حد كمال خود می رسد. این وجه مؤید روایاتى است كه مىگوید این بخش ارتباطی به احکام قبل و بعد خود ندارد و به صورت مستقل در روز غدیر خم و در مورد ولایت على(علیه السلام) نازل شده است؛ یعنى روز هیجدهم ذى الحجه سال دهم هجرت.(2)
روایات ذیل نشان می دهند تفسیری که آقایان به آن معتقدند تفسیری نارواست؛ زیرا اگر قرار بود یأس کفار و اکمال دین پس از ختم احکام باشد لازم بود این کار بعد از نزول آخرین حکم شرعی صورت می گرفت نه قبل از اتمام آن. در نتیجه، یأس کفار و اکمال دین ربطی به احکام موجود در آیه ندارد.
نقد نظر مشهور اهل سنت با استفاده از همین نکته کلیدی
قبلا گذشت که ایشان معتقدند «الْیَوْمَ یَئسَ الَّذِینَ كَفَرُواْ مِن دِینِكُم» با احکام موجود در آیه ارتباط دارد؛ با هم نازل شدند و با هم معنا می شوند. اما این سخن نشان می دهد که آنان از دو مطلب غفلت کرده اند که قبل از ذکر آن دو نکته ابتدا ترجمه تمام آیه را نقل می کنیم تا خوانندگان محترم بتوانند به قسمتهایی که اشاره می شود نظر کنند.«بر شما حرام شده است گوشت مردار و خون و گوشت خوك و آنچه به نام غیر خدا كشتهاند و حیوان خفه شده و آنچه به ضرب چوب و سنگ مرده و آنچه به سبب پرت شدن از بلندى جان داده و حیوانى كه به ضرب شاخ حیوان دیگر از بین رفته و حیوانى كه درندهاى آن را كشته و از آن خورده؛ مگر آنچه را كه در آستانه مرگ، قابل تزكیه بوده و شما به دستور شرع تزكیه كردهاید و نیز آنچه براى بتها قربانى شده و آنچه به وسیله تیرهاى قمار سهم بندى مىكنید بر شما حرام گشته است. [همه] این [امور] فسق و نافرمانى [از احكام خدا] است.
امروز كفرپیشگان از [شكست] دین شما ناامید شدهاند بنابراین از آنان مترسید و از من بترسید. امروز دینتان را براى شما كامل و نعمتم را بر شما تمام كردم و اسلام را برایتان به عنوان دین پسندیدم. پس هر كس در حال گرسنگى شدید بىآنكه مایل به گناه باشد[به خوردن مُحرّمات بیان شده] ناچار شود، [مىتواند به اندازه ضرورت از آنها بهره گیرد] یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
اما آن دو نکته ای که طرفداران این تفسیر از آن غفلت کرده اند:
نکته اول: این آیه بیانگر حرمت خون و سه نوع گوشت است؛ حکمی که پیش از این چندین بار در سورههاى مکی و حتی مدنی بیان شده بود؛ مانند سوره انعام و نحل كه در مكه نازل شدند و سوره بقره كه سالها قبل از این سوره در مدینه نازل شد.
در سوره انعام، آیه 145 فرموده بود:
قُلْ لا أَجِدُ فِی ما أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ یَطْعَمُهُ، إِلَّا أَنْ یَكُونَ مَیْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً، أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ، فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ، فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ بگو: در احكامى كه به من وحى شده [خوراك] حرامى را بر خورندهاى كه میل دارد آن را بخورد نمىیابم، مگر آنكه مردار یا خون ریخته شده [از رگهاى حیوان] یا گوشت خوك باشد كه یقیناً همه نجس و پلیدند، یا حیوانى كه از روى نافرمانى از دستور خدا [هنگام ذبح] نام غیر خدا بر آن برده شده پس كسى كه [براى نجات جانش از خطر] به خوردن آنها ناچار شود در حالى كه خواهان لذت نباشد و از حدّ لازم تجاوز نكند [گناهى بر او نیست] یقیناً پروردگارت بسیار آمرزنده و مهربان است.
تنها تفسیری که شاخص قرآنی آن را تایید می کند همان تفسیر معروف بین شیعه است که می گوید: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْ دینِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دیناً» در روز هجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت و در پی فرمان خداوند مبنی بر اعلام ولایت امری امیرالمومنین علیه السلام به دست مبارک رسول الله صلی الله و علیه نازل شده است.
و نیز در سوره بقره، آیه 173 و سوره نحل، آیه 115 فرموده بود:
إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْكُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ خدا فقط مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را با نام غیر خدا ذبح كردهاند، بر شما حرام كرده است پس كسى كه [براى نجات جانش از خطر، به خوردن آنها] ناچار شود در حالى كه خواهان لذت نباشد و از حد لازم تجاوز نكند [گناهى بر او نیست] یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
اگر هم مطالب اضافه تری در آیه مورد بحث نسبت به آیات قبلی مشاهده می شود همگی از باب بیان مصداق است یعنی مصادیق بیشتری برای گوشتهای حرام ذکر کرده است و حکم جدیدی در آیه وجود ندارد.(3)
حال می گوییم چطور ممکن است کافرانی که برای نابودی دین از هیچ تلاشی فروگذار نکردند حالا با شنیدن حرمت گوشت چند حیوان به کلی از سرنگونی نظام اسلامی ناامید شوند؟ در ثانی اگر قرار بود کفار با شنیدن حرمت این گوشتها از دین مایوس شوند در همان دفعات قبل باید این اتفاق می افتاد.
نکته دوم: روایات بسیارى وارد شده بر اینكه احكام و واجباتى بعد از آن روز نازل شد. از عمر بن خطاب روایت شده كه در یكى از خطبههاى خود گفت: «آخرین آیه قرآنى كه نازل شد آیه ربا بود و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت و آیه ربا را براى ما بیان نكرد.»(4) و بخارى در صحیح خود از ابن عباس روایت كرده كه گفت: «آخرین آیهاى كه بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نازل شد آیه ربا بود.»(5) و روایات فراوان دیگری از این قبیل كه نمىتوان آنها را بى ارزش شمرد.(6)
این روایات نشان می دهند تفسیری که آقایان به آن معتقدند تفسیری نارواست؛ زیرا اگر قرار بود یأس کفار و اکمال دین پس از ختم احکام باشد لازم بود این کار بعد از نزول آخرین حکم شرعی صورت می گرفت نه قبل از اتمام آن. در نتیجه، یأس کفار و اکمال دین ربطی به احکام موجود در آیه ندارد.
بنابراین تنها تفسیری که شاخص قرآنی آن را تایید می کند همان تفسیر معروف بین شیعه است که می گوید: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْ دینِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دیناً» در روز هجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت و در پی فرمان خداوند مبنی بر اعلام ولایت امری امیرالمومنین علیه السلام به دست مبارک رسول الله صلی الله و علیه نازل شده است.
نوشته امید پیشگر – گروه دین و اندیشه تبیان
پی نوشت ها:
1- مائده/3
2- المیزان فی تفسیر القرآن، ج5، ص 174-176
3- المیزان فی تفسیر القرآن، ج5، ص 163-164
4- الدر المنثور، ج1، ص365
5- صحیح بخاری، ج5، ص165
6- این روایات را می توان در تفسیر آیه كلاله در آخر سوره نساء و آیات ربا مطالعه كرد.