تبیان، دستیار زندگی
در صحرای عرفات ، قیافه ظاهر مردم ، و یکرنگی آنان در لباس و ادای مناسک و گریه و زاری و تضرع و دعای آنان، امکان تحقق وحدت را در بیش از یک میلیارد مسلمان نشان می دهد و از این طریق حجت خدا را بر مردم تمام می کند که در کنار این تفرقه و جدایی ملّت های اسلام، که
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وقوف در عرفات

عرفات، سرزمین شناخت هاو پرواز اندیشه ها

روز عرفه در عرفات حال و هوایی وصف ناپذیر دارد که توضیحاتی را می طلبد:

1 ـ عرفان به عرفات و اعمال قلبی و قالبی آن، برای این که وقوف در آن از روی شعور و ادراک انجام گیرد، بر زائر خانه محبوب لازم است.

عرفات از نظر معنوی، از آیات بیّنات حق است و سرزمین رحمت و عرصه آگاهی مورد توجّه حضرت ذوالجلال. و از نظر ظاهری سرزمینی است وسیع که اقامت در آن بر زائران بیت الله، از ظهر نهم ذو الحجه تا غروب آفتاب واجب است.

مرز و حدّ این سرزمین مقدس، به وسیله امین وحی به آدم ابو البشر شناسانده شد. در همانجا بود که به دریافت کلمات از پیشگاه حضرت ربّ مفتخر و توفیق توبه، رفیق راه او شد.(1)

در این که چرا این سرزمین را عرفات می گویند اقوالی است، از همه مهمتر قولی است که از حضرت صادق (علیه السلام) نقل شده:

أمین وحی روز عرفه با ابراهیم بزرگوار همراه شد، چون خورشید از ظهر گذشت، به ابراهیم گفت: به گناه اعتراف کن و به مناسک حج عارف شو؛ به خاطر سخن جبرئیل، آن سرزمین مقدس به عرفات نامگذاری شد.

2 ـ وقوف در عرفات؛ آن سرزمینی که آبادی و بنا ندارد، و از صورتهای ظاهر زندگی چیزی در آن دیده نمی شود، آن هم در لباس احرام و به دور از تمام مظاهر مادّی، در زیر خیمه ای معمولی و جدای از وطن و زن و فرزند و فامیل و در حال دعا و مناجات و سجده و خالی از تمام تعلّقات و وابستگی ها، علّت و موجبی برای غبارروبی از آیینه جان و فضای قلب است، و آماده شدن باطن برای طلوع خورشید معرفت به حضرت رب از مشرق هستی انسان و دل کندن از غیر، و بسته شدن به بند عشق یار و درک این معنا که عاقبت آنچه در تصرف انسان است به یک لحظه از دست می رود و در آن لحظه از زن و فرزند و مال و منال و آنچه در اختیار است، برای همیشه خبری بر جای نمی ماند و تنها و تنها معیت با حضرت یار است که ابدی و دائمی و برای همیشه و همه جا، چه در دنیا و چه در آخرت، برای انسان کار ساز است.

آنان که موفق به وقوف در عرفات می شوند، چه نیکوست در آن چند ساعت محدود که شروعش اول ظهر و پایانش اول غروب آفتاب است، به پیروی از رسول با کرامت اسلام به گریه و زاری و دعا و مناجات و نماز و عبادت برخیزند، و براساس سفارش اکید امامان معصوم، در آن صحرای پاک، حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) را، که روح حج و جان معارف و علّت بقای چراغ دین در بستر تاریخ است، زیارت کنند، و از مفاهیم زیارت حضرت شکل بگیرند و به خصوص دعای عرفه حضرت را همراه با طهارت ظاهر و باطن و اشک چشم و توجه به معانی بلند آن برای بکار گیری در عمل و اخلاق قرائت کنند.

در آن سرزمین است که آدمی به حقیقت و واقعیت؛ الهی و ربّی من لی غیرک... واقف و عارف می شود و دل و جان، از آن پس در اختیار او می گذارد و غروب آن روز با درک و شعوری به غیر درک و شعوری که داشته، آماده کوچیدن به مشعر می شود، تا با معرفتی بالا و عرفانی اصولی و شناختی اساسی وارد مشعر شود و آن شب که شب درک و شعور دیگر است، برای او شب عید باشد! شبی که به وصال و لقاء نزدیک می شود و آماده به دست آوردن رحمت خاص محبوب و پاک شدن باطن از کدورتها و تاریکی هاست.

3 ـ آنان که موفق به وقوف در عرفات می شوند، چه نیکوست در آن چند ساعت محدود که شروعش اول ظهر و پایانش اول غروب آفتاب است، به پیروی از رسول با کرامت اسلام به گریه و زاری و دعا و مناجات و نماز و عبادت برخیزند، و براساس سفارش اکید امامان معصوم، در آن صحرای پاک، حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) را، که روح حج و جان معارف و علّت بقای چراغ دین در بستر تاریخ است، زیارت کنند، و از مفاهیم زیارت حضرت شکل بگیرند و به خصوص دعای عرفه حضرت را همراه با طهارت ظاهر و باطن و اشک چشم و توجه به معانی بلند آن برای بکار گیری در عمل و اخلاق قرائت کنند.

آری در آن فضای ملکوتی که وعده استجابت دعا داده شده، و حتی در روایات آمده اگر در آن ساعات با ارزش کافری در آن سرزمین باشد، از فیض و رحمت حق محروم نشود!(2)

وجه تسمیه عرفات

باید از حضرت حق درخواست خیر دنیا و آخرت نمود و برای تمام مردم روی زمین دعا کرد و مغفرت و آمرزش اموات را از حضرت ربّ العزّة درخواست نمود، که در آن صحرای با حال، گدایی از غیر، برنامه ای ناپسند و عین بی انصافی نسبت به خداوند مهربان است.

امام رضا(علیه السلام) فرمود: در راه رفتن به عرفات، تلبیه را زیاد بگو. چون وقت به ظهر رسید غسل کن، نماز ظهر و عصر را با اذان و اقامه بجای آور، با همه وجود وارد عرصه گاه دعا و راز و نیاز شو، در دعا و گریه و زاری اصرار داشته باش، ایستاده و نشسته از، مناجات و عبادت غافل مشو، و پس از غروب آفتاب، لا اله إلاّ الله بگو.(3)

باید از حضرت حق درخواست خیر دنیا و آخرت نمود و برای تمام مردم روی زمین دعا کرد و مغفرت و آمرزش اموات را از حضرت ربّ العزّة درخواست نمود، که در آن صحرای با حال، گدایی از غیر، برنامه ای ناپسند و عین بی انصافی نسبت به خداوند مهربان است.

امام سجّاد(علیه السلام) فرمود: در عرفات با وحدانیّت حق، و توحید حضرت ربّ، و رسالت رسول الله; به این که سید انبیا است و ولایت علی ولی الله و این که او سید اوصیا است و امامان معصوم بعد از علی به این که عباد مخلص حق اند، تجدید پیمان و بیعت کنید تا حضرت ربّ العزة به ملائکه خود بر شما بندگان واقعی مباهات کند. (4)

از امام صادق(علیه السلام) روایت شده: مجرم ترین افراد در موقف عرفات، کسی است که از آن صحرا به سوی مشعر حرکت کند و گمان داشته باشد که خداوند مهربان او را مورد مغفرت قرار نداده است! (5)

4 ـ چشم انداز عرفات انسان را به یاد روز قیامت و عرصه گاه محشر می اندازد؛ روزی که تمام اولین و آخرین، با یک نوع لباس و همراه با پرونده دوران حیات خود، در آن موقف کبری، در محضر حق، برای بازپرسی شدن می ایستند و همگان منتظر عفو و رحمت و بخشش حضرت حقّند، ولی، بر اساس آیات و روایات، مغفرت خدا در قیامت از برای مردمی است که ظاهر و باطن با توحید و رسالت و نبوّت سروکار داشته اند.

جبل رحمت در صحرای عرفات ، قامتی استوار برای سایه گرفتن مردم در پناه آن است تا ساعتی از حرارت آفتاب بیاسایند و با جسم و جانی راحت به دعا و زاری در پیشگاه حق مشغول باشند و به یاد بیاورند که امام عاشقان و پیشوای شهیدان و سرور آزادگان حضرت حسین علیه السلام) در جانب چپ این کوه به قرائت دعای با عظمت عرفه ایستادند تا جهانیان را از این چشمه پرفیض رحمت و مفاهیم ملکوتی بهره مند سازند و قلوب بیمار مردم تاریخ را با جهت دادن به سوی حق شفا بخشند. در صحرای عرفات ، قیافه ظاهر مردم ، و یکرنگی آنان در لباس و ادای مناسک و گریه و زاری و تضرع و دعای آنان، امکان تحقق وحدت را در بیش از یک میلیارد مسلمان نشان می دهد و از این طریق حجت خدا را بر مردم تمام می کند که در کنار این تفرقه و جدایی ملّت های اسلام، که زمینه تسلّط دشمنان خدا بر همه چیز آنان است، فردای قیامت و در برابر نسل های بعد عذر قابل قبولی ندارند.

در قدیم سرزمین عرفات سرزمین خشک و خالی از آب و گیاه بود ، آنان که قصد وقوف در عرفات داشتند باید از محل حرکت خویش آب مورد نیاز خود را تأمین می کردند؛ به همین مناسبت آن روز را روز ترویه می گفتند .

5ـ چون آفتاب روز عرفه به لحظه غروب برسد، باید خیمه ها را سرنگون کرد و بار و بنه مختصر را به هم پیچید و سفره نچیده را برچید و با روحی سبک بار و قلبی سبک بال و وجودی پیچیده به غفران و رحمت، به طرف مشعر الحرام حرکت کرد .

این اقامت کوتاه و این استقرار چند ساعته، نشان اقامت کوتاه در حیات دنیا و علامت مسافر بودن انسان در این خانه محدود است که باید بساطی ساده گستراند تا روز جمع کردن آن دچار مضیقه و رنج و فشار و زحمت نباشی و برای دل کندن از آن سهل و آسان و راحت بگذرانی. اکنون به سوی مشعر حرکت کن که حکمت این حرکت و فلسفه این سفر جز توجه به آسان گذراندن زندگی، که جز با تقوا و طاعت میسّر نیست برنامه دیگر ندارد .

6ـ در قدیم سرزمین عرفات سرزمین خشک و خالی از آب و گیاه بود ، آنان که قصد وقوف در عرفات داشتند باید از محل حرکت خویش آب مورد نیاز خود را تأمین می کردند؛ به همین مناسبت آن روز را روز ترویه می گفتند .

امروز نیازی نیست که این واقعیت مصداق ظاهری این لغت باشد ، امروز باید زائران با توجهی کامل و دلی پاک از چشمه فیض دوست برای رفع تشنگی عقل و قلب و نفس و جان آب بردارند، و در آن صحرای پاک و مبارک دو لب وجود خویش را بر چشم عنایت و رحمت نهند و خود را برای ابد سیراب نمایند .


پی نوشت ها:

1 ـ بحارالانوار، ج96، ص35

2 ـ بحارالانوار ، ج96، ص249

3 ـ بحارالانوار ، ج96، ص255

4ـ بحارالانوار ، ج96، ص259

5ـ بحارالانوار ، ج96 ، ص265

در بارگاه نور

تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.