تبیان، دستیار زندگی
ناگهان طلوع كننده ای طالع گشت، درخشنده ای درخشید، آشكار شونده ای آشكار گردید. آنچه از جاده حق منحرف گشته بود به راه راست بازگشت، خداوند گروهی را به گروهی دیگر تبدیل كرد و روزگاری را به روزگاری دیگر دگرگون ساخت و ما همانند كسانی كه در خشكسالی، چشم انتظار ب
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چشم های منتظر

امام زمان علیه السلام

آن زمان كه فتنه و فساد جهان را فراگرفته بود. كارهای خلاف در میان مردم منتشر، و آتش جنگ زبانه می كشید، دنیا بی نور و پر از مكر و فریب گشته بود. برگهای درخت زندگی به زردی گراییده، از ثمره زندگی خبری نبود، آب حیات انسانی به اعماق زمین فرو رفته، منارهای هدایت مندرس گشته و پرچمهای هلاكت و بدبختی آشكار شده بود، دنیا با چهره ای زشت به اهلش می نگریست و در برابر جویندگانش عبوس و گرفته جلوه می كرد. میوه درختِ آن، فتنه و طعامش مردار بود. در درون، وحشت و اضطراب و در برون، شمشیر، حكومت می كرد.

ناگهان طلوع كننده ای طالع گشت، درخشنده ای درخشید، آشكار شونده ای آشكار گردید. آنچه از جاده حق منحرف گشته بود به راه راست بازگشت، خداوند گروهی را به گروهی دیگر تبدیل كرد و روزگاری را به روزگاری دیگر دگرگون ساخت و ما همانند كسانی كه در خشكسالی، چشم انتظار بارانند، در انتظار این دگرگونیها بودیم ».

به راستی در آن «شب سیاه ستم»، در آن «ظلمت دامن گستر جهل»، در آن «ضلالت مطلق» چه چیزی جز «امید طلوع سپیده» می تواند حق باوران را به استقامت وادارد؟

چه چیزی جز «انتظار درخشش خورشید» می تواند ریشه ایمان را در دلها زنده نگهدارد؟

به راستی در آن «پاییز زندگی»، چه چیزی جز چشم به راه بهارِ ماندن، می تواند شوق جوانه زدن، اشتیاق روییدن، و آرزوی ثمردادن را، در دلِ بذرِ نهفته در خاك، زنده بدارد؟

چه زیباست تعبیر خیال انگیز و حكمت آمیز چشم انتظار باران بودن، در خشكسال! خصوصاً برای كسانی كه در آخرالزمان زندگی میكنند! زیرا این دوران را به دوران جاهلیت تشبیه كرده اند، چنانكه ظهور صاحب الزمان(علیه السلام) را با بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) همانند دانسته اند.

پس اگر خشكسالی تكرار شود چه چاره‌ای هست جز به چشم انتظار باران بودن؟! در «خشكسالی» عاطفه ها، در «قحطی» محبت و مهربانی، در «تنگدستی» آسمان ایمان و «بی نوایی» زمین عمل، در «عطش» دشت های احساس و «بی آبی» چاههای وجدان، در «سوزش» كامهای تشنه عدل و انصاف، و در «تفتیدگی» جگرهای سوخته به آتش ظلم و گناه، چه باید كرد، جز «انتظار باران» كشیدن؟!

خوشا روزی كه ناگهان طلوع كننده ای طالع گردد، درخشنده ای بدرخشد، آشكار شونده ای آشكار شود و آنچه از جاده حق منحرف گشته به راه راست بازگردد.

خداوند گروهی را به گروهی دیگر تبدیل كند و روزگاری را به روزگاری دیگر دگرگون سازد و ما همانند كسانی كه در خشكسالی، چشم انتظار بارانند، در انتظار این دگرگونی ها بوده باشیم.

راستی آیا می شود وقتی قحطسالی به پایان می رسد و بارش باران رحمت پروردگار آغاز می شود ما از گروه منتظران باشیم؟!

آیا می شود وقتی حضرت مهدی(علیه السلام)می آید، با جانی سوخته از اشتیاق، منتظرانه به استقبالش برویم؟!

تنظیم: موسوی - گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.