تبیان، دستیار زندگی
اگرخداوند مردم را نسبت به کارهایشان مؤاخذه کند، جنبنده ای بر روی زمین باقی نمی گذارد ولی خداوند آنان را تا فرا رسیدن اجلشان مهلت می دهد و همانا خداوند به بندگانش کاملا بینا و آگاه است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دانسته هایی از قرآن

قرآن کریم

خداوند در قرآن می فرماید:

«وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا کَسَبُوا مَا تَرَکَ عَلَی ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ وَلَکِن یُؤَخِّرُهُمْ إِلَی أَجَلٍ مُّسَمًّی فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِعِبَادِهِ بَصِیرًا»(سوره فاطر،آیه 45)

اگرخداوند مردم را نسبت به کارهایشان مؤاخذه کند، جنبنده ای بر روی زمین باقی نمی گذارد ولی خداوند آنان را تا فرا رسیدن اجلشان مهلت می دهد و همانا خداوند به بندگانش کاملا بینا و آگاه است.

مؤاخذه خداوند از مردم قطعا در دنیا است زیرا در ادامه آیه می فرماید: " و لکن یؤخرهم الی أجل مسمی " عذابشان را برای مدتی معین تأخیر می اندازد.

و مقصود از کلمه بما کسبوا همان ظلم و ستمهائی است که کنند. نکته ای که به نظرم می رسد این است که خداوند به طور کلی فرماید اگر بخواهد مردم را به خاطر ظلمهایشان مؤاخذه و عقاب کند هیچ جنبنده ای بر روی زمین باقی نمی ماند و معنای این سخن قرآنی این است که همه مردم به نحوی ظلم می کنند. البته پر واضح است که پیامبران و امامان از این حکم کلی مستثنی هستند زیرا خداوند آنان را از هر نوع گناه مبرا ساخته و معصومشان قرار داده است ولی سایر مردم در این حکم مشترک اند.

در سوره نحل همین معنی تأکید شده است. در آنجا می فرماید: " ولو یؤاخذ الله الناس بظلمهم ما ترک علیها من دابة و لکن یؤخرهم الی أجل مسمی فإذا جاء أجلهم لا یستأخرون ساعة و لایستقدمون" اگر خدا بخواهد مردم را به ظلمشان مواخذه و هلاک کند بر روی زمین هیچ جنبنده ای باقی نخواهد گذاشت ولی عذابشان را تا مدتی معین به تأخیر می اندازد وچون اجلشان برسد ساعتی پس و پیش نشوند.

و از این آیه کریمه استفاده می شود که مقصود از " بما کسبوا " در آیه مورد نظر همان ظلمی است که افراد دارند. وانگهی آیه به صراحت می فرماید که همه مردم ستمگرند و ظالم ولی درجات ظلم افراد فرق می کند. ممکن است انسانی به قدرت برسد و بی حساب به افراد ملتش ظلم کند و ممکن است یک نفر ستمگر، جهانی را به آتش بکشد چنانکه در تاریخ خوانده ایم افرادی همچون یزید و هلاکو و هیتلر و در زمان خود نیز شاهدیم که امریکای جهانخوار به کشورهای دور و نزدیک یورش می برد و ملتها را به خاک و خون کشد. ولی ظالم منحصر به اینها نمی باشد که هر کس ممکن است نسبت به خانواده اش و به نزدیکانش به نحوی ظلم کند.

اگر خدا بخواهد مردم را به ظلمشان مواخذه و هلاک کند بر روی زمین هیچ جنبنده ای باقی نخواهد گذاشت ولی عذابشان را تا مدتی معین به تأخیر می اندازد وچون اجلشان برسد ساعتی پس و پیش نشوند

روزی یکی از وعاظ بر فراز منبر می گفت: دعا نکنید خدا ظالم را از بین ببرد! بلکه دعا کنید خدا صدام را از زمین بردارد زیرا در دعای اول علیه خودتان دعا کرده اید و خودتان نیز شامل نفرین می شوید! و درست هم می گفت، اگر با دقت به زندگی خود بنگریم می بینیم هر کس به حد کافی! به زیر دستانش ظلم کرده است و گرچه ما به منصب و مقام نرسیده ایم ولی به همان مقدار که مسئولیت داشته ایم، ستم کرده ایم. رسول اکرم می فرماید: " کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته "

قرآن

همه شما راهبرید و نسبت به زیردستانتان و رعیتتان مسئولیت دارید. پس اگر ما در این مقام نسبی که مسئولیت آن را به عهده داریم، تجاوز نکردیم و به زن و فرزند ظلم ننمودیم آنگاه آیه مبارکه شامل حالمان نمی شود. و بعید می دانم که جز انبیا و امامان کسی از این قانون مستثنی باشد.

البته لازم به تذکر است که مقصود از ظلم تنها ظلم به دیگران نیست که ظلم به نفس نیز از مصادیق همین ظلم است و ظلم به نفس با هر معصیت و گناهی محقق می شود پس اگر شخصی به هیچ کس هم ظلم نکند، با ارتکاب گناه قطعا به خودش ظلم کرده است و این آیه شامل حالش می شود.

اجل مسمی: مقصود از اجل مسمی چیست؟ اجل مسمی یعنی وقتی که مرگ انسان فرا رسد. زیرا اجل به معنای مدت است و اصطلاحا بر مرگ اطلاق می شود و اما اجل مسمی معنایش مرگ حتمی است.

نکته مهمی که از آیه استفاده می شود این است که دنیا جای مجازات و عقاب نیست زیرا اگر خدا می خواست مردم را پس از ارتکاب گناه یا ظلم مجازات و مؤاخذه کند جنبنده ای روی زمین باقی نمی ماند ولی خدا مهلت می دهد و آنها را تا فرا رسیدن اجلشان نگه می دارد شاید که توبه کنند و از گذشته خویش پشیمان شوند و اما آنان که خداوند بر قلبشان - در اثر بسیاری گناهان - مهر زده است پس خداوند آنها را مهلت می دهد تا بیشتر ستم کنند و عذاب دردناکتری در استقبالشان هست " إنما نملی لهم لیزدادوا إثما " و این بدترین حالتی است که یک انسان به آن گرفتار می شود، زیرا چنین کسی در اثر افراط در نافرمانی و عصیان، استدراج می شود و بدون دغدغه خاطر به ظلم و ستمش ادامه می دهد تا آن روز که مرگش فرا رسد و با خسران و زیان به دیدار پروردگارش برود و به بدترین عذاب مجازات شود.

به هر حال باید تلاش کنیم که با ظلم به دیگران پرونده خود را بیشتر سیاه نکنیم، همین مقدار که به خودمان ظلم می کنیم کافی است! چه رسد به اینکه به دیگران نیز سرایت کند. و از خداوند همواره بخواهیم ما را از ظلم به نفس و از ظلم به دیگران دور سازد که هرچه از ظلم فاصله بگیریم به خدا نزدیکتر می شویم. و السلام

شکوری - گروه دین و اندیشه تبیان


منبع: مجله پاسدار اسلام ، آذر 1386، شماره 312