تبیان، دستیار زندگی
زمان ظهور حضرت حجت(عج) قضای الهی محسوب می شود یا قدر؟ چون چندی پیش از یكی از علمای شهرمان شنیدم كه فرموده بودند: «ظهور حضرت قضای الهی محسوب می‏شود و با دعای ما عقب یا جلو نمی‏افتد و این كه بزرگان دین بر امر تعجیل فرج اصرار دارند و گفته می‏شود بسیار دع
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دعا برای امر مقدر فایده دارد؟

دست به دعا

پرسش:

زمان ظهور حضرت حجت(عج) قضای الهی محسوب می شود یا قدر؟ چون چندی پیش از یكی از علمای شهرمان شنیدم كه فرموده بودند:

«ظهور حضرت قضای الهی محسوب می‏شود و با دعای ما عقب یا جلو نمی‏افتد و این كه بزرگان دین بر امر تعجیل فرج اصرار دارند و گفته می‏شود بسیار دعا كنید، تنها به خاطر ایجاد محبت بین فرد و آقا امام زمان(عج) است. و علت خواندن دعای ندبه، عهد و... تنها عدم دوری ما از آن حضرت است كه اگر این امر صورت نگیرد به مرور زمان مردم فراموش می‏كنند كه منتظر جانشین خدا بر روی زمین بوده اند؟» این موضوع فكر مرا مغشوش كرده و بعد از هر نماز تنها ذكر «اللهم عجل لولیك الفرج» را به نیت 5 تن آل عبا تكرار می‏كردم ولی طی این مدت تنها «دعای اللهم كل لولیك» و «الهی عظم البلاء...» و «آل یاسین» و از این قبیل را می خوانم، یعنی با دید دیگری به مسأله ظهور امام زمانم می‏اندیشم. خواهشمندم در این زمینه مرا راهنمایی فرمایید.

پاسخ:

به فرموده امام علی‏علیه السلام: خداوند كارها را به حسب قضایش انجام می دهد نه رضایت شما.1

و مقدمه قضای الهی، قدر الهی است. چرا كه هر كار بر اساس اندازه و هندسه خاص خود انجام می گیرد. به فرموده امام صادق‏علیه السلام:

چون كه خداوند چیزی را اراده كند مقدر می نماید آنرا (اندازه و مقدار آنرا معین می نماید) و پس از تقدیر، قضایش به آن تعلق می‏گیرد.2

«قدر» عبارت است از هندسه و اندازه وجودی هر چیز، و «قضاء» به معنای گذراندن و یكسره كردن و به پایان رساندن است. تقدیر الهی، موجودات عالم مشهود را به سوی آنچه در مسیر وجودشان برای آن‏ها تقدیر و قالب گیری كرد، هدایت می‏كند؛ همچنان‏كه خدای بزرگ فرمود:

«الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّی (علیهم السلام) وَ الَّذِی قَدَّرَ فَهَدی‏»؛ یعنی آنچه را كه خلق كرده بسوی آنچه كه برایش مقدر نموده هدایت فرمود. و سپس همین تقدیر و هدایت را با امضاء قضاء تمام و تكمیل می كند.3

در روایت از رسول اكرم‏صلی الله علیه وآله وارد شده كه: «لا یُرَدُّ الْقَضاء اِلاَّ الدُّعاء»؛ قضای الهی را رد نمی كند مگر دعا.

و بسیار می شود كه خدا چیزی را تقدیر می كند ولی به دنبال تقدیر، قضایش را نمی‏راند. مانند قَدَری كه بعضی از علل و شرایط خارج، آنرا اقتضا داشته ولی به خاطر مزاحمت مانعی، آن اقتضا باطل می‏شود. و یا سببی دیگر و یا اقتضایی دیگر جای سبب قبلی را می‏گیرد و چه بسا چیزی مقدر بشود و قضاء آن نیز رانده شده باشد، مثل این كه از جمیع جهات - یعنی هم از جهت وجود علل و شرایط و هم از جهت نبودن مانع - تقدیر شده باشد كه در این صورت آن چیز محقق می شود. و در بعضی از روایات نیز آمده كه قدر ممكن است تخلف كند اما برای قضاء برگشتی نیست. البته تغییر در تقدیر مربوط به عالم ماده می باشد.4

دعا

با توجه به این مقدمه «قضا» به معنای اجتماع جمیع علل و شرایط و فقدان هر گونه مانعی است كه مسلماً فعل مورد نظر انجام می گیرد و هیچ گونه برگشتی در آن نیست. اما این بدان معنی نیست كه قصد كنیم دعا كردن با قضای الهی منافات دارد. چه بسا همین قضایی كه مجموعه شروط متعدد است یكی از آن شروط دعای بندگان باشد.

و آمیختگی و همسویی دعا و قضا در روایات بخوبی مشهود است. امیرالمؤمنین علی‏علیه السلام در انتهای نامه 31 نهج البلاغه به

فرزندشان امام مجتبی‏علیه السلام می فرمایند: دین و دنیای تو را به خدا می سپارم «و اسأله خیر القضاء لك» و بهترین خواسته الهی را در آینده و هم اكنون در دنیا و آخرت برای تو می خواهم. و این اجتماع درخواست از خدا «سؤال» و قضا بسیار زیباست.

در روایت آمده است كه حضرت امیرعلیه السلام از زیر دیواری كه در شرف خراب شدن بود، حركت كردند و به جای دیگر رفتند. از آن جناب سؤال شد: آیا از قضای الهی (حكم حتمی الهی) فرار می‏كنید؟ آن امام بزرگوار فرمودند از قضای الهی به سوی قدر الهی فرار می كنم!.5

به این معنی كه در صورت توقف، تمام مقدمات لازم برای زیر آوار ماندن مهیا می گردد و قضای الهی تحقق می پذیرد. اما با حركت به سوی مكانی دیگر مقدمه ای از آن مقدمات ناقص می گردد و هندسه ای دیگر شكل می گیرد و آن تحقق سلامت و امنیت است.

و لذا منافات ندارد كه حتی دعا، قضای الهی را مبدل سازد. دعایی كه از جمله مقدمات و شروط حكم حتمی الهی است.

در روایت از رسول اكرم‏صلی الله علیه وآله وارد شده كه: «لا یُرَدُّ الْقَضاء اِلاَّ الدُّعاء»؛ قضای الهی را رد نمی كند مگر دعا.6

بنابراین در عین حال كه همه امور به قضای الهی تحقق می پذیرد؛ منافات ندارد كه ما موظف به دعا كردن باشیم. نه صرفاً به علت یك امری صوری و ظاهری؛ بلكه چون دعا خود، در سلسله طولی‏تحقق اشیاء تأثیر جوهری دارد. و این تأثیر به اذن و اراده الهی انجام می‏گیرد.

خود حضرت حق ما را مأمور به دعا كردن نموده است و برای این دعا تأثیر قائل شده است. خلاصه پاسخ پرسش شما این كه: آری زمان ظهور حضرت حجت‏علیه السلام مثل بقیه امور و اسرار، به قضای الهی وابسته است. در عین حالی كه ما موظف به دعا در جهت تعجیل فرج آن بزرگوار می باشیم. و دعای ما می‏تواند در مجموعه علل ظهور مؤثر باشد.

شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان


1.میزان الحكمه، روایت شماره 16456.

2.همان مصدر، روایت شماره 16461.

3. سوره اعلی، آیه 3؛ ر.ك: تفسیر المیزان، مرحوم علامه طباطبایی، ترجمه ج 37، ص 185.

4. ر.ك: همان مصدر، ص‏185.

5. ر.ك: میزان الحكمه، ج 8، ص 162.

6. ر.ك: منتخب میزان الحكمه، روایت شماره 2101.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.