تبیان، دستیار زندگی
غروب یك روز پاییزى در میدان ولیعصر منتظر تاكسى هستم . جلوى پایم ترمز مى كند و مى گوید: میدان فاطمى! من به گمان اینكه آدرس مى پرسد مى گویم: مستقیم تشریف ببرید. مى گوید: مگر شما فاطمى نمى روید؟ بیایید بالا، با تعجب سوار ماشین...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زنان پشت فرمان زندگى


غروب یك روز پاییزى در میدان ولیعصر منتظر تاكسى هستم . جلوى پایم ترمز مى كند و مى گوید: میدان فاطمى!

من به گمان اینكه آدرس مى پرسد مى گویم: مستقیم تشریف ببرید. مى گوید: مگر شما فاطمى نمى روید؟ بیایید بالا، با تعجب سوار ماشین مى شوم. از سن و سال و ماشین این زن به نظر نمى رسد كه مسافركشى كند. زن دیگرى به عنوان مسافر در صندلى جلو بغل دستش نشسته است.

دو پسر جوان دیگر هم به عنوان مسافر سوار ماشین مى شوند. هر دو با تعجب به یكدیگر نگاه مى كردند. گویى نمى خواهند یا نمى توانند بپذیرند زنى پشت فرمان تاكسى نشسته و كار مى كند!

اگر معقولانه بیندیشیم تلاشى صادقانه و آبرومندانه زنى براى تأمین معاش خانواده اش است. آیا باید پذیرش و باورش سخت و تعجب برانگیز باشد؟!

كشمكش احساس تعجب و همچنین محق دانستن فعالیت هاى اجتماعى زنان در تمام عرصه هاى زندگى مرا وادار به اولین پرسش از او مى كند: خانم، ببخشید شما تمام وقت با ماشین كار مى كنید؟

با نفسى عمیق پاسخم را مى دهد: از هفت صبح تا هشت شب. من سه تا بچه تحصیلكرده تحویل جامعه داده ام. آنها از من تقدیر هم مى كنند. دزدى كه نمى كنم. من فكر خانوده ام هستم. شوهرم چند سال پیش فوت كرد و بار زندگى به دوش من افتاد. من هم نگذاشته ام بچه ها هیچگونه كم و كسرى در زندگى داشته باشند. وى ادامه مى دهد: دلم پر است. از این اوضاع زندگى. بعد از سى سال كار و تلاش در اداره دولتى اكنون براى گذراندن امور زندگى مان مجبورم پشت فرمان بنشینم. آیا درست است؟ من كه سى سال از بهترین ساعات و لحظات زندگى ام، جوانى ام را در خدمات ادارى صرف شده، الان وضعیتم این چنین باشد. از كاركردن ابایى ندارم. كار عار نیست! اصلاً كار جوهره انسان است. آیا صحیح است من در این نابسامانى و تعلیق دشوار زندگى روزمره آن هم بعد از سى سال كار و تلاش صادقانه گرفتار شوم.

در ایران امروز كه زنان همگام با مردان در بسیارى از عرصه هاى اجتماعى حضورى فعال داشته، توانسته اند توانایى خود را بروز دهند. براى اثبات حقانیت خود در عرصه اى نوپا و مدرن نیاز به حمایت بیشتر دارند كه نه تنها عرصه را بر آنها تنگ نكند بلكه با تشویق ها و نشان دادن راههاى مناسب، حركت آنها را در رسیدن به جایگاهى بهتر و امن سریعتر كند.

با روند روبه رشد مدرنیزاسیون در جهان و موازى با آن افزایش مشاركت اجتماعى زنان در ایران به ویژه در دو دهه اخیر، شاهد افزایش علاقه مندى زنان به رانندگى هستیم آن هم دقیقاً در شرایطى كه چندین دهه از عمر رانندگى در ایران گذشته است، اما آیا جامعه پرتضاد ما جامعه اى كه هنوز در چنبره بین سنت و تجددگرفتار است پذیراى این علاقه مندى، این توان بالفعل شده است؟ و اگر هم هست چه موانعى بر سر راه زنانى قرار دارد كه به ضرورت نیازهاى شهروند امروز باید به فن رانندگى نیز مسلط باشد؟

فراموش نكنیم كه فعال بودن و حرفه اى تر شدن بانوان در فن رانندگى مى تواند مسؤولیت بسیارى از كارها را نیز از دوش مردان خانواده بردارد و مسیر را براى استفاده بهینه از صنعت و تكنولوژى هموارتر كند.

در ایران، مردان از همان دوران نوجوانى و گاهى حتى پیش از آن با فن رانندگى آشنا مى شوند و به قول معروف در سالهاى آغاز جوانى دست فرمان خوبى پیدا مى كنند. واقعیت مسلم اجتماعى در ایران این است كه در شرایطى كه مردان از كودكى و حتى از دو یا سه سالگى بر زانوى پدرشان مى نشینند و چرخانیدن فرمان را یاد مى گیرند و با ترس هایش وداع مى كنند، نه در كتاب هاى درسى، نه در برنامه هاى آموزشى و نه در رسانه ها تأكیدى بر ضرورت تسلط زنان به این حرفه نشده است.

یكى از رانندگان زن كه گاه گاهى مسافركشى هم مى كند، مى گوید: من مجبورم براى تأمین مخارج خانواده ام كاركنم.

از او مى پرسم : از شغلت راضى هستى؟

زن مى گوید: نه در ترافیك شهر اعصابم به هم مى ریزد، اما مجبورم، چون شوهرم از صبح تا شب كار مى كند تا پول اجاره خانه را در بیاورد. من هم كار مى كنم تا بچه هایم گرسنه نباشند. اما از رانندگان مرد گله دارم. اوایل عرصه را بر من تنگ مى كردند اما رفته رفته توانستم كار خود را عادى جلوه دهم و سختى را پشت سر بگذارم.

چه مسافرهایى سوار مى كنید؟

- بیشتر خانم هاى جوان و یا میانسال را سوار مى كنم.

یعنى تا به حال مسافر مرد سوار نكردى؟

- چرا فقط یك بار، اما آن مرد آنقدر مرا مسخره كرد كه دیگر از سواركردن مسافر مرد پشیمان شدم.

تا به حال تصادف كردى؟

- بله، دو سه بار اما به خودم هیچ آسیبى نرسید.

تابه حال چند بار باعث تصادف بوده اید؟

- هیچ! اما رانندگى در شهر تهران كار سختى است. به ویژه اگر مجبور باشى براى یك سرویس بیشتر با سرعت غیرمجاز بروى.

رفتار افسران راهنمایى و رانندگى با شما چگونه است؟

- خیلى احترام مى گذارند و هواى ما را دارند.

چندبار جریمه شده اید؟

- خیلى كم. دقیق یادم نیست.

«افسران راهنمایى و رانندگى در مقابل تخلفات خانم ها انعطاف بیشترى نشان مى دهند و كمتر آنها را جریمه مى كنند!» این حرف برخى از مردانى است كه وقتى پاى صحبت آنها مى نشینم شكوه دارند كه برخى از افراد پلیس درمقابل تخلفات بین رانندگان زن و مرد تبعیض قائل مى شوند و افسران در مقابل زنان از جدیت كمترى برخوردارند. این مسأله با یك راننده زن كه مطرح مى شود معتقدند كه آنها چون تخلف نمى كنند نیازى به مداخله جدى پلیس و یا افسر وجود ندارد و اصولاً وقتى قانون اجرا شود نیازى به تبعیض نیست.

شاید اگر كمى بدون اغماض به مسأله نگاه كنیم دلایل منطقى ترى را نسبت به عملكرد افسران با رانندگان زن پیدا مى كنیم: دلایلى نظیر خونسردى، آرامش، رانندگى با احتیاط و چند دلیل دیگر كه باعث مى شود پلیس و افسران دلیلى براى جریمه آنها به دست نداشته باشند.

یك افسر راهنمایى و رانندگى معتقد است: «رانندگان زن نسبت به مردان در رعایت قوانین راهنمایى و رانندگى جدى تر ند و تصادفات منجر به فوت از طرف آنها كمتر است. به طور كلى رعایت قوانین از سوى زنان بیشتر از مردان صورت مى گیرد. به همین دلیل رانندگان زن را به دلیل نحوه صحیح رانندگى مى توان الگوى رانندگى سالم نامید.»

یك كارشناس برنامه ریزى شهرى در این باره مى گوید: « رعایت قوانین و مقررات، توجه به نظم و انضباط، آرامش و خونسردى و نیز احتیاط، دقت هنگام رانندگى، رانندگى آرام و توجه به علائم ترافیكى، احترام به حقوق عابر پیاده و رعایت سرعت مجاز از دیگر خصوصیات رانندگى زنان به شمار مى آید.»

وى مى افزاید: «در صورت بروز تصادف غالباً زنان مقصر نیستند. برخوردهاى پرخاشگرانه اى كه پس از وقوع تصادفات از سوى برخى رانندگان سر مى زند در خانم ها سراغ نداریم.»

یك راننده تاكسى در این مورد مى گوید: «در كلاف به هم پیچیده ترافیك تهران بارها شیوه رانندگى زنان را هدف قرار دادم و دیدم كه مسبب ترافیك بیشتر زنان هستند. گاهى یك راننده زن به خاطر وارد نبودن در فنون رانندگى باعث سدكردن راه مى شود كه گاهى یك خیابان بزرگ را هم مى بندد!»

خب مردان براى هر مشكلى زنان را بهانه مى دانند. كافى است دراین شهر بزرگ در همهمه دود و بوق و اتومبیل، یك راننده زن سرو كله اش پیدا شود تا براى مردان مسبب و بانى تمام مشكلات ترافیك تهران بزرگ شود.

رانندگى یك بازى است. یك بازى با هزاران بازیكن! كه چون قاعده بازى همواره در معرض شگردها، عكس العمل ها و رفتارهاى غیرمترقبه قرار دارد. اگر كسى علاوه بر شناخت قاعده بازى، آمادگى حادثه هاى غیرمترقبه را نداشته باشد بازنده است. در ایران اما قاعده بازى تحت الشعاع حوادث غیرمترقبه و به اصطلاح بازى هاى فى البداهه قرار دارد و در این میان روحیه محتاط زنانه تأثیر خود را در رانندگى هم بروز خواهد داد. زنان كه بالفطره داراى طبعى آرام و محتاط هستند در مصاف با خطرات احتمالى یك رانندگى جسورانه و بى پروا، قدرت كنترل خود را از دست مى دهند و درواقع اصل توانایى رویارویى با اتفاق هاى غیرمترقبه را نادیده مى گیرند. مثلاً در شرایط سخت و پراضطراب ترجیح مى دهند مدت بیشترى در ترافیك، دود و صوت و اتومبیل منتظر بمانند تا راهى براى رهایى بیابند. زنان كمتر مى توانند از سرعت و ابتكار عمل استفاده كنند. در این میان مردان كه به واسطه آشنایى دیرینه شان با فن رانندگى از قدرت عمل بیشترى برخوردارند، حركت به قول خودشان لاك پشتى زنان در رانندگى را تاب نمى آورند و از آن به عنوان رفتارهاى ناشى از غیرحرفه اى بودن در رانندگى یاد مى كنند.

امروزه دیگر جایگاه زنان در جامعه تغییر كرده است. زنان هم باید گام به گام مردانشان به سوى مشكلات زندگى بتازند. زنان هم باید پشت فرمان زندگى بنشینند و آن را به جایگاههاى بهتر و به سوى خوشبختى ببرند و نباید از بار مشكلات زندگى شانه خالى كنند.

گزارشى از : الهه فراهانى

منبع : ایران