موسسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان

حواریون به پیروان نزدیک و خاص حضرت عیسی (علیه السلام) گفته می شود که در واقع یاوران حضرت عیسی (علیه السلام) بودند و بعد از حضرت عیسی هم عهده دار ادامه دادن راه حضرت مسیح (علیه السلام) در تبلیغ دین حضرت بودند.

مسیحیت معتقد است با گناه آدم همه انسان ها به یک پلیدی مبتلا شدند و برای رهایی از این پلیدی خداوند پسر خودش را که حضرت مسیح بود قربانی کرد تا انسان پاک بشود. این مطلب از نظر ما قابل قبول نیست و در اسلام هر کسی مسئول کار خودش است و با گناه کسی دیگران به پلی

راه بازگشت برای انسان همواره بازاست و انسان می تواند هر زمان که بخواهد توبه بکند حتی از گناهان کبیره و می تواند بر گردد و بسیار هم خوب بشود.

در مورد حضرت خضر (علیه السلام) و حضرت موسی(علیه السلام) نکته ی قابل توجه این است که اینها دو پیغمبر الهی بودند با دو مأموریت مجزا. یکی مأموریت تشریعی داشت یکی مأموریت تکوینی. طبعاً آن که مأموریت تکوینی داشت علمش هم در راستای تکوین بود و آن که مأموریت تشر

برای این که خداوند آیات الهی را در عوالم بالا به پیامبر عظیم الشأن اسلام نشان بدهد این معراج را ترتیب داد. و پیغمبر در عوالم بالا با ارواح پیامبران صحبت کرد در عوالم بالا با فرشتگان الهی که ساکن در آن عوالم هستند صبحت کرد. حوادثی که در عوالم بالا بود به

اسلام دین همیشه زنده ای است كه می تواند در شرایط گوناگون زندگی و زمان های مختلف را حل مناسب و سودمندی را برای حل مسائل وتأمین نیازهای بشر ارائه دهد.

نزدیکی به ذات باریتعالی اگر به معنای تقرب الی الله باشد از اهداف معراج بود و پیغمبر به جائی تقرب پیدا کرد که هیچ وجود مخلوقی نمی تواند به آن جا برسد.

متن کتاب آسمانی اسلام که شریعت را در بر دارد از نوع معجزه است و کسی نمی تواند مثل آن را بیاورد. بنابراین امکان تحریف شریعت اسلام صفر است

اگر انبیا و ائمه علیهم السلام هم در پاکی و دوری از گناه و عدم انجام گناه مجبور بودند دیگر نمی توانستند برای ماحجت باشند. پس عصمت آنها خصوصاً عصمت عملی ضرورتاً باید اختیاری باشد و هست.

مثل بقیه ی انسانها، می توانستند گناه بکنند ولی با اراده ی خودشان دست از گناه برمی داشتند، ضمن اینکه فرشته هم بود، برهان رب و ایمان خاص و علم خاص هم بود اما هیچ کدام از اینها هرگز در حد مسلوب الاختیار کردن انبیا نبوده است.

بنابراین پیامبران بنی اسرائیل تماماً از نسل حضرت اسحاق علیه السلام بودند که پدر حضرت یعقوب علیه السلام بود , یعقوب هم که اسرائیل است پدر فرزندانش که نبی اسرائیل باشند بوده است. اما این دلیل بر این نمی شود که دیگر از نسل حضرت اسماعیل علیه السلام وافراد دی

تا آدم به روی زمین نیامد ، امر و نهی و تکلیف و شریعتی وجود نداشت. بعد از اینکه آدم هبوط کرد و به زمین آمد و بعد از این که توبه اش پذیرفته شد و به عنوان پیغمبر انتخاب شد و نبوت ایشان شروع شد آن وقت امر و نهی هم مطرح شد. اگر از این به بعد خلافی واقع می شد ش

عصمت در قرآن فقط شامل انبیا نمی شود، فرشتگان هم معصومند. افرادی مثل حضرت زهرا(علیها سلام) یعنی اهل بیت علیهم السلام هم معصومند. حضرت مریم (علیها سلام) هم از نظر قرآن معصوم است.

آنچه که از نظر شیعه برای امام و پیامبر لازم است بلوغ نیست که بگوییم لازمه نبوت بلوغ است. بنابراین در کودکی هم می توانند پیغمبر باشند و هم می توانند امام باشند اگر مصلحت الهی اقتضا بکند.

اگر به لحاظ رتبی و به لحاظ وجودی حساب بکنیم حقیقت این است که پیامبر و اهل بیتش، در بین مخلوقات بر همه مخلوقات مقدم هستند ، نه تنها بر آدم که بر بقیه مخلوقات هم مقدم هستند.

‏ شكى نیست كه هیچ مسلمانى نمى‏تواند بپذیرد كه پیامبر عظیم القدر او هنگام غضب ، حرفهاى نامربوط بزند و به اصحاب خودش ناسزا بگوید آن گاه به آنان بگوید شما حق ندارید ناسزا بگویید! پس چه شد كه چنین نسبتهایى به آن بزرگوار رواج یافت به طورى كه در صحاح اهل سنت نی

تفاوت دیگر سحر با معجزه این است که ساحر در انجام کار خود ادعای نبوت نمی کند، پس چیزی که از او صادر می شود با معجزه متمایز است، زیرا شرط معجزه این است که صاحب آن ادعای پیامبری کند و بر معجزه خود تحدی نماید

غیر از دریافت و ابلاغ پیام، اهل سنت قائل به عصمت پیامبر نیستد، بلکه آنها فقط اتفاق نظرشان در مورد دریافت و ابلاغ وحی است که عصمت را برای پیامبر لازم می دانند

پیامبران مجموعا دو وظیفه انجام می داده اند: یکی اینکه از جانب خدا برای بشر قانون و دستور العمل می آورده اند، دوم اینکه مردم را به خدا و عمل به دستورالعملهای الهی آن عصر و زمان دعوت و تبلیغ می کرده اند.

معنی ختم نبوت این نیست که نیاز بشر به تعلیمات الهی و تبلیغاتی که از راه وحی رسیده رفع شده و چون بشر در اثر بلوغ و رشد فکری نیازی به این تعلیمات ندارد، نبوت پایان یافت، خیر، ابدا نیاز به وحی جدید و تجدید نبوتها رفع شده نه نیاز به دین و تعلیمات الهی.