تبیان، دستیار زندگی
آنچه امروزه از ما مطالبه می‌شود ارائه شیوه‌های جدید برای زندگی بشر در مقابل مدلها و الگوهای غربی اداره زندگی بشر است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مدیریت تحول در حوزه‌ها
میرباقری

حجت الاسلام سیدمهدی میرباقری، رییس فرهنگستان علوم اسلامی در مقاله «مدیریت تحول در حوزه‌ها» به بررسی ابعاد مختلف تحول پرداخته است.

نخبگان به خصوص خواص از دیر باز به تحول در حوزه توجه داشته اند ، یک تحول جدی در راه است که اگر آماده برخورد فعال با آن نشویم یا منفعل خواهیم شد و یا منزوی و خوشبختانه رهبر معظم انقلاب با درایت کامل در سالهای اخیر این موضوع را در مورد حوزه و دانشگاه فرموده‌اند که تحول امری ضروری است البته این تحول به معنی هرج و مرج نیست. تحول در مقابل ثبات نیست بلکه در مقابل رکود است، بنابراین با رکود باید مبارزه کرد البته تحولی که به هرج و مرج ختم نشود،‌ به تعبیر ما ثبات درجهت‌گیری محفوظ بماند و محتوا دستخوش تحول شود. این هم در حوزه باید اتفاق بیفتد و هم در دانشگاه، این تحول مبتنی بر تکاملی که در فلسفه تاریخ باید اتفاق بیفتد، نهایتا در عقلانیت جامعه منعکس می‌گردد، چه در عقلانیت علمی و چه در عقلانیت دینی جامعه، که طبیعتا نیاز به مدیریت دارد تا از انفعال و تحجر نجات پیدا کند.

این تحولی که در حوزه باید محقق شود بی ارتباط با شرایط بیرونی نیست یعنی هرگاه ما می‌خواهیم برنامه‌ریزی کنیم و در محتوا و برنامه و سازمان یک مجموعه تغییر ایجاد کنیم، حتما باید عوامل برون زا مورد مطالعه قرار بگیرند و نسبت بین تحول درونی و بیرونی بررسی گردد، تحول بیرونی در صده‌های اخیر پیدایش پدیده تجدد بوده است که از غرب فرهنگی شروع شده‌است و به سمت شرق آمده ‌است و شرق را تحت تأثیر خود قرار داده‌است، الان در پیرامون هر چه دیده می‌شود مظاهر تمدن غرب بعد از رنسانس است، این تحول مفاهیم و طبقات مرجع جدیدی ایجاد کرده‌ و حوزه های دینی را با چالش روبرو کرده است، به گونه‌ای که در یک برهه ، تمدن جدید به دنبال حذف دین به عنوان عامل تأثیر گذار در فرایندهای اجتماعی بوده است طبیعتا قصد حذف نهادهای دینی را داشته‌است و این اختصاص به ایران نداشته و در ترکیه و دیگر کشورها نیز اینگونه بوده است، وقتی مدیریت تحول به سمت مدرنیزاسیون کشورها پیش رفته قاعدتا این امر اتفاق افتاده است، حتی در غرب هم این اتفاق افتاده است، تلاش جدی برای منزوی کردن کلیسا و حتی منفعل کردن او وجود داشته است، در این برهه مسئولیت حوزه‌ها دفاع از اسلام در سطح التزام بوده‌است یعنی از عقائد اسلامی در سطح جامعه دفاع کنند که این وظیفه را به خوبی انجام داده‌است.

تحول مهم وشگرفی که در عصرما اتفاق افتاده است وجهان را تحت تأثیر خود قرار داده، نقطه شروع آن از ایران و انقلاب اسلامی است و دامنه آن به بین‌الملل اسلامی و سپس به جامعه جهانی کشیده شده است. این تحول یک جنبش معنوی بر علیه جریان تجدد است که به خاطر ظرفیت تاریخی که داشته‌ به سرعت از مرزهای جغرافیای فرهنگی ما عبور کرده‌ و به کل دنیای اسلام و سپس به کل جهان تسری پیدا کرده‌است، بیداری اسلامی و گرایش به معنویت و احیای معنویت خواهی حادثه جدیدی است که در جهان اتفاق افتاده‌است و ما حتما باید این حادثه را در تحول حوزه منظور نظر قرار دهیم و با این شرایط تحول در حوزه مدیریت شود ، یعنی از یک سو جریان تجدد به دنبال جهانی سازی فرهنگ غرب است و از سوی دیگر خیزشی به سمت ایجاد تمدن جهانی بر محور ارزشهای اسلامی به وجود آمده است، در واقع از یک سو در مقیاس داخلی با انقلابی روبرو هستیم که جایگاه دین را در عرصه حیات اجتماعی ارتقاء داده است که دین نقش فعال در فرایندسازی اجتماعی داشته باشد ، بعد از آنکه دین از حوزه مدیریت اجتماعی منزوی شده ‌بود و از سوی دیگر در مقیاس دنیای اسلام و جهان، بیداری معنوی، خیزش‌های اسلامی و گرایش مجدد به معنویت‌خواهی پدید آمده‌است. و درجبهه مقابل تمدن مادی غرب است. این دو جریان در دو جبهه متقابل ظهور و بروز پیدا کرده‌است.

در جهت ایجاد تمدن معنوی، حوزه‌های علمی شیعی اصلی‌ترین کانون مدیریت این تحول معنوی در جهان هستند، بنابراین سطح مسئولیت و مطالبات از حوزه‌ها و نیازهایی که متوجه حوزه‌ها می‌باشد، در عرصه پژوهش و آموزش و تبلیغ کاملا تغییر کرده‌است و این مطالبات در مقیاس ملی و جهانی با دهه‌های گذشته پیش از انقلاب متفاوت است، امروزه پاسخگویی به شبهات اعتقادی کافی نیست این یک نیاز ثابتی است که همواره در حوزه‌ها مطرح بوده است، آنچه امروزه از ما مطالبه می‌شود ارائه شیوه‌های جدید برای زندگی بشر در مقابل مدلها و الگوهای غربی اداره زندگی بشر است و اکنون حوزه‌ها مواجه با چنین پرسش هایی هستند، حتی در بیرون از ایران هم تنها از اعتقادات التزامی صرفا سؤال نمی‌شود بلکه به عنوان مثال کشورهای دیگر از ما درخواست نظام قضایی اسلامی می‌کنند تا در کشور خودشان جایگزین نظام قضایی غرب کنند، در داخل کشور هم حتی از نظام اقتصاد اسلامی سؤال می‌شود و یا اینکه سؤال می شود نظام سیاسی اسلام در مقابل نظامهای دمکراتیک و لیبرال دمکراسی چیست ؟ در حوزه فرهنگ نیز مهندسی فرهنگ یا مهندسی فرهنگی جامعه مبتنی بر دین چیست ؟ بنابراین نوع سؤالاتی که با آنها در حوزه اخلاق، اعتقادات و فقه مواجه هستیم کاملا متفاوت با گذشته است واین بخاطر خیزشی است که در جهان بعد از انقلاب اسلامی اتفاق افتاده‌است.

در این چالشی که بین دنیای غرب و تمدن اسلامی بطور جدی در جهان اتفاق افتاده است، سه رویکرد و گرایش وجود دارد: یک دسته معتقد هستند که جریان تجدد، جریان اساسی جهت تأمین سعادت دنیای انسان است که براین اساس باید جامعه را مدرنیزه کرد و قرائت دینی جامعه را به نفع تجدد تغییر داد و ادبیات دینی جامعه را حتی ادبیات تخصصی دینی را به تبع ادبیات عرفی ( عرف کارشناسی) اصلاح و تعدیل کرد یعنی اصلاح قرائت دینی و مدرن‌سازی. دسته دوم معتقدند باید به استقبال تجدد رفت و آن را اسلامی کرد و مدرنیته اسلامی را پیشنهاد می‌کنند. دسته سوم تمدن اسلامی را پیشنهاد می‌کنند و معتقدند که باید مدرنیته‌های متعددی داشته‌ باشیم . اینکه مدرنیته را به جریان تجدد و نوسازی غربی تعریف کنیم و بعد بخواهیم آنرا اسلامی کنیم، غیرممکن است .


تنظیم برای تبیان گروه حوزه علمیه

منبع :رسا نیوز