تبیان، دستیار زندگی
ولایت و محبت اهل بیت در بیان و سیره میرزا جواد آقا تبریزی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 در حریم ولایت

ولایت و محبت میرزا جواد آقا به اهل بیت علیهم السلام

گریه میرزای تبریزی

توسل به امیر المؤمنین

يكى از ويژگيهايي آیت الله تبریزی در نجف اشرف، دهند، توسل و ولاء ایشان بود كه علاوه بر جدّيت در درس، و غرق در مسائل علمي، همواره توسل به درگاه اهل بيت عليهم السلام را از ياد نمي برد و در انجام اين كار زبانزد بود. حجت الاسلام مظاهري از آيت الله سيستاني نقل می کند که فرمودند: ميرزاي تبريزي از وقتي كه نجف اشرف بود ولاي عجيبي داشتند و محب سر سخت اهل بيت عليهم السلام بودند.

مرحوم ميرزا (ره) هر روز به حرم مطهر مشرف مى شدند و در كنار ضريح امير المؤمنين علي بن ابيطالب عليه السلام و با اخلاص و تواضع مى ايستادند و با اشكى كه در چشم ايشان حلقه مى زد، امام عليه السلام را زيارت  مى كردند، و بارها و بارها مشاهده شد كه قبل يا بعد از درس، جهت موفقيت و مددجويى به كنار ضريح مبارك امام عليه السلام مى رفتند و با شوق و ذوق فراوان زمزمه مى كرد، و در هنگام زيارت، واقعاً از خود بى خود مى شدند.

شايد همان پيوند قوي بود که موجب شد بعد از رحلت ايشان، حجت الاسلام خباز نقل می کندد: يكي از سادات با معرفت مرا ديد و اين قضيه را نقل كرد كه مرحوم ميرزا (ره) را در خواب ديدم و گفت آقا خوشا به حالتان چه تشييع جنازه  باشکوهي شد، چه مراسم با  معنويتي برايتان برگزار گرديد. آن سيد مي گويد: در عالم خواب به مرحوم ميرزا(ره) گفتم شما اين عظمت را مشاهده کرديد؟ مرحوم ميرزا(ره) فرمودند: از زماني که روح از بدنم جدا شد در محضر مولي اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليه السلام در حال گفتگو و درد دل بودم و متوجه مراسم نشدم و الآن از آن ملاقات فارغ شدم.

ايشان بارها و بارها به طلاب مى فرمودند كه از توسل به ائمه عليهم السلام غافل نباشيد. كه اگر آن ها بخواهند همه كارها درست خواهد شد و شما نگران عدم توفيق نباشيد، توسل كنيد، آنان شما را كمك خواهند كرد.

فانى بودن مرحوم ميرزا در ولاى اهل بيت (عليهم السلام)

يكی از مواردى كه در ميرزاى تبريزى به خصوص در هنگام تدريس بسيار محسوس بود، اين بود كه وقتى به نام مبارك ائمه عليهم السلام ميرسيدند، اخلاص و محبت فوق العاده اى به مقام شامخ اهل بيت (عليهم السلام) ابراز ميكردند. در هر مجلسى كه ذكر اهل بيت (عليهم السلام)به ميان ميآمد، چشمانشان پر از اشك ميشد و با اخلاص عرض ادب ميكردند.

اگر كسى در محضر ايشان ميگفت، «امام على»، ناراحت ميشدند و مي گفتند: «مثل سنى ها صحبت نكنيد! بگوييد: اميرالمؤمنين على بن ابى طالب» (عليه السلام)

فقيه اهل بيت، ميرزا جواد تبريزى در هر جا كه فقط كلمه «اهل بيت» را ميشنيدند، خود به خود چهره شان دگرگون ميشد، آهى ميكشيدند و اشك در چشم مباركشان حلقه ميزد. شاگردان ایشان بارها مشاهده ميكردند هنگامى كه مرحوم ميرزا در درس به روايتى ميرسيدند كه شمّه اى از مظلوميت اهل بيت عليهم السلام در آن بود، بغض گلوى ايشان را ميگرفت و اشك در چشمشان حلقه ميزد.

گاهى طلاب را نصيحت ميكردند و طريقه عرض ادب را عملاً به فضلا و طلاب ياد ميدادند. اين برخورد آن قدر جذاب بود كه تأثير عملى بر شاگردان ميگذاشت. ايشان دوست داشتند طلاب در مقابل نام اهل بيت(عليهم السلام) با تواضع و فروتنى كامل، بهترين الفاظ و القاب را به كار ببرند و با عرض ادب و اخلاص، ارادت خود را به آن خاندان ابراز نموده و در مقابل آن بزرگواران خود را هيچ حساب نكنند و درصدد آن باشند كه همواره از مقام شامخ اهل بيت(عليهم السلام) دفاع كنند و به مردم ياد دهند كه شأن و منزلت اهل بيت(عليهم السلام) به حدى است كه رضاى خدا تحقق نمى يابد مگر به رضايت آنان و همواره دعا ميكردند كه اهل بيت(عليهم السلام) تفضل كرده و عنايتى نمايند.

ايشان بارها و بارها به طلاب مى فرمودند كه از توسل به ائمه عليهم السلام غافل نباشيد. كه اگر آن ها بخواهند همه كارها درست خواهد شد و شما نگران عدم توفيق نباشيد، توسل كنيد، آنان شما را كمك خواهند كرد.

ايشان بارها و بارها به طلاب مى فرمودند كه از توسل به ائمه عليهم السلام غافل نباشيد. كه اگر آن ها بخواهند همه كارها درست خواهد شد و شما نگران عدم توفيق نباشيد، توسل كنيد، آنان شما را كمك خواهند كرد

حضور در مجلس عزاى اهل بيت (عليهم السلام)

لحظات حضور  ميرزا جواد آقا تبريزى در مجالس عزاى اهل بيت (عليهم السلام) براى ديگران بسيار آموزنده بود. مرحوم ميرزا (قدس سره) قبل از بيمارى  اگر در مجلس روضه حاضر ميشدند، اجازه نمى دادند كسى پشتى يا متكا براى ايشان بياورد و دوست داشتند متناسب مجلس عزا بنشينند و مي گفتند: «در مجلس اهل بيت بايد طورى حاضر شد كه احساس نشود جلسه استراحت است، مجلس اهل بيت (عليهم السلام) ضمن اينكه موجب حفظ شعائر است وبر هر كس لازم است به هر نحو ممكن در آن شركت كند، مجلس روضه، مجلس احترام به آن خاندان و ذكر فضائل و مناقب آنها(عليهم السلام) نيز هست؛ از اين رو شخص بايد با هيأتى حاضر شود كه خود را ناچيز حساب كند؛ هر چند كه مرجع تقليد باشد، بنابراين جاى مرا طورى قرار ندهيد كه احساس شود خود را چيزى حساب كرده ام. من به عنوان ابراز ارادت و عمل به تكليف و عشق و علاقه و محبت به خاندان اهل بيت (عليهم السلام)حاضر ميشوم و اميدوارم اين حضورم ذخيره اى باشد براى روزى كه يَومَ لا يَنْفَعُ مالٌ ولا بَنُونَ»

ايشان به تمام معنا عزادار اهل بيت(عليهم السلام) بود و در هر مناسبت مجلس عزا به پا ميكردند، خود شركت كرده و مثل باران گريه ميكردند و واقعاً مجالس عزاى مرحوم ميرزا (قدس سره)از لحاظ كثرت بكاء منحصر به خودشان بود و نگاه به ايشان در انسان انقلاب ايجاد ميكرد. معلمى بود با اخلاص و سازنده كه تمام وجود خود را وقف آشكار نمودن فضائل، مظلوميت و مصائب اهل بيت(عليهم السلام) كرده بود، نه تنها كه در غم آنان شب و روز اشك مي ريخت و قلم در دفاع از حقانيت اين خاندان مظلوم ميلغزاند و با بيان مناقب و مصائب ايشان، حق را تبيين ميكرد، كه با پاى برهنه، گام بر حق نفس خويش ميگذاشت تا اگر زمين سوخته از شعله خورشيد پا را ميسوزاند در سراى باقى در خلد برين در كنار ابرار و اخيار مأوايى داشته باشد كه حضرت سيد الساجدين(عليه السلام) فرمود: «قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): في الجنة ثلاث درجات، في النار ثلاث دركات، فاعلى درجات الجنة لمن لاحبنا بقلبه ونصرنا بلسانه ويده، وفي الدرجة الثانية من احبنا بقلبه ونصرنا بلسانه، وفي الدرجة الثالثة من احبنا بقلبه و...»  خوش به حال آن دلسوخته اهل بيت كه اكنون در سايه سار عنايات خاندان اهل بيت(عليهم السلام) در اعلى درجه فردوس برين بر سر خوان نعيم با لبى خندان نشسته است. او با اشك سوزان، قلم روان، و پاى عريان مصداق اين روايت شريفه است، و عمل او درسى گران بها براى ما، كه ره سعادت را بيابيم كه چيزى جز حب ذرارى رسول اكرم نيست.

هنگامى كه مجلس عزا در محضر ايشان بر پا مي شد، خطبا مي دانستند ايشان راضى نيست نامشان در منبر برده شود.

گریه میرزای تبریزی
مقام اهل بيت(عليهم السلام) با كسى قابل قياس نيست

يكى از مواردى كه ميرزاى تبريزى(قدس سره) به آن بسيار حساس بود و اجازه نمى داد كسى عمداً در مجالس اهل بيت(عليهم السلام) يا مجالس عام آن را ذكر كند نام خود مرحوم ميرزا بود. ايشان مي فرمود: «مقام اهل بيت(عليهم السلام) با كسى قابل قياس نيستند از اين رو نبايد در مجالس اهل بيت(عليهم السلام) نام اشخاص با نام مقدس ائمه ذكر شود.»

ايشان اگر مي ديد شخص منبرى از اشخاصى تمجيد كرده و از آنها نام ميبرد به شدت ناراحت ميشدند و مي گفتند: «به اين منبرى تذكر دهيد كه فضايل اهل بيت(عليهم السلام) را بگويد. علما هم اگر كارى كرده اند به عشق و علاقه اهل بيت(عليهم السلام)است و اجرى نمى خواهند مگر رضاى آنها.»

بارها پيش آمد كه در مجلسى نام ايشان برده شد، اما ميرزا با حالتى غضبناك با دست خود ناراحتى خويش را ابراز ميكردند و ميفرمودند: «به اين خطيب تذكر دهيد!»

خطيب شهير، حجت الاسلام منصورى ميگويد: خدمت مرحوم ميرزا رسيدم و گفتم مي خواهم بر بالاى منبر براى شما دعا كنم. ايشان فرمودند: «خير! نياز نيست، در منبر از فضائل اميرالمؤمنين(عليه السلام) بگو كه سيد انبياء در منقبت او فرمود: «من احب علياً قبل الله منه صلاته و صيامه وقيامه، واستجاب دعاءه، ألا و من احب عليا اعطاه الله بكل عرق في بدنه مدينة في الجنة، ألا و من احب آل محمد أمن من الحساب وا لميزان و الصراط و...» و فضائل فاطمه زهرا(عليها السلام) بگو كه خير الانام در موردش خطاب به سلمان فرمود: «يا سلمان حب فاطمة ينفع في مائة (من المواطن، ايسرها) الموت، والقبر، [و الميزان] و المحشر والصراط، (و العرض والحساب)، فمن رضيت (ابنتى عنه) رضيت عنه، ومن رضيت عنه، و...»  و سيد شباب اهل الجنة بگو كه اشرف مخلوقات در مورد عظمتش فرمود: «حسين منى وانا منه، احب الله من احب الحسين»  و... ذكر به ميان بياور و از فضايل آنان بگو.»

از اين رو در زمان حيات مرحوم ميرزا(قدس سره) هنگامى كه مجلس عزا در محضر ايشان بر پا ميشد، خطبا ميدانستند ايشان راضى نيست نامشان در منبر برده شود.

علاقه مرحوم ميرزا به مجلس روضه

معروف بود كه وقتى فقيه اهل بيت، ميرزاى تبريزى (قدس سره)در مجلس روضه حاضر ميشدند به شدت گريه ميكردند؛ به طورى كه تأثير عجيبى بر حاضرين در آن مجلس ميگذاشت و طلاب، به خصوص طلاب جوان غرق در چهره نورانى اين فقيه ميشدند كه چگونه در مصائب اهل بيت(عليهم السلام) همچون ابر بهارى اشك ميريزند.

مرحوم ميرزا(ره) با توجه به عشق و علاقه به گريه كردن در مصائب خاندان ختم الرسل هميشه به فرزند خود مي فرمودند: به منبرى ها بگوييد بيشتر روضه بخوانند. ايشان عاشق روضه اهل بيت(عليهم السلام) بودند و با كمال تواضع با آن دستمال سياهى كه وصيت كرده بود در قبر همراهشان دفن شود، اشك هاى خود را پاك ميكردند و با آن حالت ملكوتى، فانى در حب اهل بيت(عليهم السلام)مى شدند و در مظلوميت آنان به شدت اشك ميريختند و علاوه بر آنكه خود گريه شديد ميكردند توجه داشتند كه حاضرين هم حالت بكاء به خود بگيرند و اگر مشاهده ميكردند كسى بى تفاوت نشسته است يا خود تذكر ميدادند يا به ديگران اشاره ميكردند كه تذكر دهيد و دوست داشتند مجلس روضه به طول انجامد و هر پنج شنبه صبح ها مجلس عزا در دفتر اقامه ميكردند و خود عاشقانه در آن شركت ميكردند و به مقام والاى اهل بيت(عليهم السلام) عرض ادب داشتند.

شخص شيعه، هر چند كه فاسق باشد مي توان جمله «لا نعلم منه إلاّ خيرا» در نمازش گفت؛ چه خيرى بالاتر از اعتراف به ولايت على بن ابى طالب علیه السلام است؟ اين ميت اعتراف به ولايت دارد و اين مافوق خيرات است

اعتراف ولايت على بن ابى طالب بزرگترين خير است

فاضل محترم حجت الاسلام، شيخ غلامرضا توكلى ميگويد: جهت مطرح كردن مسئله اى خدمت مرحوم فقيه مقدس، ميرزاى تبريزى(قدس سره)رسيدم، و در ضمن، در خصوص نماز ميتِ شيعه فاسق مطلبى را مطرح كردم و گفتم: در جمعى از فضلا مطرح شده كه حضرتعالى قائل هستيد اگر شخصى شيعه باشد و فاسق، ميتوان در نماز ميت او گفت: «لا نعلم منه إلاّ خيرا»، حال آنكه اين شخص معروف است كه فاسق بوده؛ يعنى كارهايى انجام ميداده كه فسقش بر ديگران محرز است چگونه در نماز ميت او جايز باشد بگوييم: «لا نعلم منه إلاّ خيرا»؟

شيخ توكلى ميگويد: منتظر بودم كه استاد بگويد: اشتباهى شده و بايد در رساله اصلاح صورت گيرد و ليكن مشاهده كردم كه مرحوم ميرزا(قدس سره) آهى از اعماق وجود كشيدند و در حالى كه اشك چشمانشان را فرا گرفته بود، فرمودند: شخص شيعه، هر چند كه فاسق باشد ميتوان اين جمله را در نمازش گفت. چه خيرى بالاتر است از اعتراف به ولايت على بن ابى طالب(عليه السلام)! اين ميت اعتراف به ولايت دارد و اين مافوق خيرات است از اين رو با اقرار به ولايت على بن ابى طالب(عليه السلام) خطاب ميكنيم: «لا نعلم منه إلاّ خيرا» كه خير ولايت مولانا، على بن ابى طالب(عليه السلام)است.

مگر روايتى كه جابر بن عبدالله از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در مورد فضيلت و عظمت اميرمؤمنان نقل كرده است را نشنيده اى كه حضرت فرمود: «حب على ايمان و بغضه كفر»  يا حديث: «من فارق عليا، فقد فارقنى» را كه ابو جعفر اسكافى آن عالم عامى در كتابش نقل كرده و حديث: «شيعة على هم الفائزون يوم القيامة و...» را نشنيده اى. تمام اين روايات دلالت بر فوز و فلاح شيعيان مولاى متقيان دارد اگرچه آنان در انجام تكاليف شرعى خود اندكى تساهل و تسامح مىورزند ولى معذلك چون ولايت شاه مردان، اميرمؤمنان على بن ابى طالب(عليه السلام) را با جان و دل قبول دارند در نهايت مورد شفاعت قرار ميگيرند.

ركن يمانى محل استجابت دعا است

حجت الاسلام والمسلمين شيخ رضا انصارى مي گويد: خدمت فقيه مقدس، مرحوم ميرزا جواد تبريزى (قدس سره)بوديم بنا به مناسبتى ذكرى از فضاى داخل مسجد الحرام به ميان آمد، ايشان(رحمه الله) فرمودند: مسجد الحرام جاى بسيار با روحى است. انسان در آن مكان شريف احساس خوبى دارد. آن گاه قطرات اشك از چشمان مباركشان سرازير شد و فرمودند: اين خانه باعظمت، مقام هاى مهمى را داراست؛ لكن آنچه قابل توجه است و دعا در آن برگشت ندارد، ركن يمانى است، ركن يمانى يكى از باب هاى بهشت است و معصومين(عليهم السلام) از اين درب وارد بهشت ميشوند، محلى كه به احترام مولانا اميرالمؤمنين على بن ابيطالب(عليه السلام) شكاف خورد و فاطمه بنت اسد(عليها السلام) براى وضع حمل از آن مكان داخل كعبه شد تا نور الهى را به دنيا آورد.... و اين مكان به بركت مولانا اميرالمؤمنين(عليه السلام) محل استجابت دعاى شيعيان مخلص درگاه ولايت است، مجرّب ميباشد و در اين مكان دعا رد نمى شود. آنگاه فرمودند: هركس براى برآورده شدن حاجت خود در مقابل ركن (اگر هم ميتواند دست خود را بر ركن بگذارد) 100 مرتبه «سوره حمد» را قرائت كند، حاجتش برآورده خواهد شد و اين كار مجرب است. آن گاه مرحوم ميرزا(قدس سره)فرمود: من چندين حاجت داشتم كه در كنار ركن يمانى آنها را از خدا طلب كردم و به لطف و عنايت خداوند حاجتهايم برآورده شد. آن گاه ميرزاى تبريزى(قدس سره)شروع به اشك ريختن كردند و فرمودند: خوش به حال آنان كه توفيق يافتند در آن مكان مقدس با پروردگار خود راز و نياز كنند. مكانى كه به بركت اميرالمؤمنين(عليه السلام)ـ على بن ابيطالب(عليه السلام) ـ محل قضاى حاجات شيعيان است. دست خود را بر ركن يمانى گذاريد و هر آنچه ميخواهيد، از خدا بخواهيد؛ حتماً به شما اعطاء خواهد شد؛ ان شاءالله تعالى و در آن مكان مرا فراموش نكنيد كه احتياج به دعاى شما دارم.

میرزا جواد، تبریزی، روضه

حديث كساء

درباره تشکیک در حدیث کساء سخت ناراحت شده و فرمودند: حديث كساى مشهور و معروفِ بين علما و مؤمنين، همين حديث كساى موجود در «مفاتيح الجنان» است و بسيار مجرب ميباشد. حديث كساء، توسل به مقام شامخ ائمه است و مضامين آن بسيار عالى ميباشد و بسيارى از افراد جهت حل مشكل، آن را تجربه كرده و نتيجه گرفته اند. اصولاً توسل به پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله)، صديقه طاهره (عليها السلام) و ائمه معصومين (عليهم السلام) و واسطه قرار دادن آنها در پيشگاه خداوند متعال براى برآورده شدن حاجات از مسلّمات و مرتكزات در اذهان عموم مؤمنين، علما و اصحاب ائمه(عليهم السلام) بوده و جاى هيچ شك و شبهه اى در آن نيست و اگر در موردى مانند اين موارد كه از مسلّمات بين مؤمنين است روايات چندانى در جهت تقويت وجود ندارد، و علت عدم ورود احاديث از ائمه معصومين(عليهم السلام) در مورد صحه گذاشتن بر آن قضيه، چيزى نيست جز، رسوخ آن در اذهان مردم؛ و اين خود دليل كافى و شافى در صحت ادعيه مذكور است و شهرت اين اوراد مقتضى عدم نياز مبرم به سند است. اصحاب ائمه (عليهم السلام)عمده اهتمامشان بر اين بود كه در فروع، جهات مختلف را مورد سؤال قرار داده و روايات آن را ضبط و نقل نمايند و در اصول و مسائل اعتقادى و آنچه كه به مقام و منزلت معصومين (عليهم السلام)مربوط مي شود، به جهت وضوح و مسلم بودن به سؤال و نقل معدود اكتفا ميكردند. مسئله توسل به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)و اهل بيت (عليهم السلام) امرى نيست كه كسى بتواند در آن تشكيك نمايد، هر چند بعضى ها كه نمى دانند يا نمى خواهند بدانند، از جهاتى در صدد ايجاد شبهه در اذهان مردم؛ به خصوص ضعفاى مؤمنين هستند، اما تلاش اينان بى ثمر بوده و به نتيجه اى نخواهد رسيد. مگر نه اينكه خداوند متعال در قرآن مجيد فرموده است: وَابْتَغُوا اِلَيْه الْوَسِيلَة؛ (يعنى براى رسيدن به خداوند و تقرب به درگاه او وسيله بجوييد) چه وسيله و واسطه اى مهم تر و اساسى تر از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و ائمه معصومين(عليهم السلام)مى باشد! توسل به آن ذوات مقدسه نه تنها در ميان مؤمنين اين امت و علما و اصحاب ائمه (عليهم السلام)امرى رايج بوده بلكه در انبيا سابق هم مورد توجه بوده است؛ چنان كه از رواياتى كه در توبه حضرت آدم در ذيل آيه شريفه: فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَات فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ وارد شده و غير از اين مورد، از روايات متعدد در مورد انبيا به دست ميآيد كه آنان با توسل والتجا به چهارده نور مقدس و شفيع قرار دادن آنها در پيشگاه خداوند متعال به جهت عظمت و مقامى كه براى آن حضرات در نتيجه عبوديت و نهايت تذلل و بندگى شان در درگاه خداوند ثابت است، طلب مغفرت و رحمت مينمودند. خواندن دعاى توسل يا حديث كساء و امثال آن از مصاديق اِبْتَغُوا اِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ و موجب نجات و خلاصى از ناگوارى ها و دشوارى ها و ايجاد زمينه برخوردارى از بركات و مواهب ميباشد. همان طور كه شفاعت آنها در آخرت موجب نجات و رهايى از عذاب آخرت است و مؤمنين به شفاعت آن بزرگواران اميد دارند و خداوند متعال هم شفاعت آنها را ميپذيرد، بر اساس آيه شريفه لاتَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ اِلاّ لِمَنْ اَذِنَ لَهُ اگر بنا باشد كه خداوند متعال به شفاعت كسى در روز قيامت اذن بدهد، در اول مرتبه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و اهل بيت طاهرينش (عليهم السلام) مى باشند و رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله) و ائمه(عليهم السلام) قدر متيقن از مؤذنين در شفاعت ميباشند، همان طور كه قبول ولايت آن بزرگواران، تأسى به آنها در مقام عمل، تنها راه رسيدن به سعادت و رستگارى ميباشد و هدايت تنها در اين راه است كه اَفَمَن يَهْدِي اِلَى الْحَقِّ اَحَقُّ اَنْ يُتَبَّعَ اَمَّنْ لا يَهِدِّي اِلاّ اَنْ يُهْدى فَما لَكُم كَيْفَ تَحْكُمُون.

يكى از مصاديق (وَابْتَغُوا اِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ)  دعا است كه حديث كساء را شامل مي شود. اين حديث شريف را بخوانيد كه نتايج آن را بزرگان از مؤمنين ديده اند و ان شاء اللّه به عنايت امام زمان(عليه السلام)مشكلات حل ميشود. نگران نباشيد. از خدا بخواهيد كه لذت عبادت را به شما عنايت نمايد و بعد از چشيدن حلاوت عبادت، معنويتى در خود احساس ميكنيد كه لذت آن از هر چيزى بالاتر خواهد بود.

طلاب با عشق و علاقه فقط جهت خدمت رسانى به دين و ملت، درس مي خواندند و با خلوص تمام در مقابل تمام مشكلات آن زمان ايستادگى مي كردند و علاوه بر اهميت دادن به درس، براى تهذيب نفس، عاقبت به خيرى و كسب رضايت امام زمان(عليه السلام) تلاش ميكردند.

عشق به ولى عصر(عليه السلام)

فرزند مرحوم ميرزا جواد تبريزى(قدس سره)، ميگويد: يك روز با مرحوم ميرزا(قدس سره)نشسته بوديم كه در مورد تصرفات بعضى طلاب صحبت به ميان آمد. فقيه مقدس(قدس سره)مى فرمود: چرا بعضى طلاب طورى عمل ميكنند كه از شأن طلبگى خارج است و قلب امام زمان(عليه السلام) را به درد ميآوردند. آن گاه از خاطرات نجف اشرف نقل كردند كه چگونه طلاب با عشق و علاقه فقط جهت خدمت رسانى به دين و ملت، درس مي خواندند و با خلوص تمام در مقابل تمام مشكلات آن زمان ايستادگى مي كردند و علاوه بر اهميت دادن به درس، براى تهذيب نفس، عاقبت به خيرى و كسب رضايت امام زمان(عليه السلام) تلاش ميكردند. فرزند مرحوم ميرزا(قدس سره)مى گويد: از آقا سؤال كردم: «آقا! به نظر شما آقا امام زمان(عليه السلام) از اين طلاب رضايت دارد؟ آيا كسى از آن وجود نازنين در عالم خواب يا مكاشفه سؤال كرده است و واقعاً نظر ايشان در مورد طلاب فعلى چيست؟» مرحوم ميرزا(قدس سره)كمى به فكر فرو رفتند و فرمودند: «فرزندم! امام زمان(عليه السلام) رئوف است و در همه لحظات به ياد سربازانش است. در اين مورد از امام زمان(عليه السلام)سؤال شده است». آن گاه اشك در چشمان مرحوم ميرزا(قدس سره)حلقه زد و دست خود را بر سينه زدند، آهى كشيدند و اشك بر گونه مباركشان جارى شد و فرمودند: هنگامى كه از مولا و مقتداى ما آقا امام زمان(عليه السلام) سؤال شد: آيا از اين طلاب راضى هستيد؟ ايشان فرمودند: «اگر راضى نشوم، چه كنم؟»

مرحوم ميرزا(قدس سره) با بيان اين جمله شروع به گريه كردند و چهره مباركشان قرمز شد، از مرحوم ميرزا(قدس سره) سؤال كردم: «اين جمله مبارك امام(عليه السلام)كه فرمود اگر راضى نشوم چه كنم يعنى چه؟» فرمودند: «فرزندم! آن طلبه اى كه مشكل دارد و بعضى كارهايش حساب شده نيست، وقتى كه به جايى براى تبليغ مي رود و مردم را راهنمايى مي كند و در جهت نشر معارف تلاش مي نمايد، هرچند بعضى تصرفات را دارد اما همان تبليغ جزئى هم مدنظر امام زمان(عليه السلام) مى باشد و از اين رو مي فرمايد: اگر راضى نشوم، چه كنم.» و آن گاه مرحوم ميرزا(قدس سره)شروع به زمزمه با امام عصر(قدس سره) كردند. مرحوم ميرزا(قدس سره)نمونه بارزى از عاشقان امام عصر(عليه السلام)بود و با تمام وجود عرض ادب ميكرد، امام زمان(عليه السلام)را هميشه مورد خطاب قرار ميداد و از او مدد مي جست.

________________________________________

منبع: درسهاى برگرفته از سيره استاد الفقهاء والمجتهدين ميرزا جواد تبريزى(قدس سره)

تنظیم و فرآوری: رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان

با تشکر از همکاری دفتر معظم له