تبیان، دستیار زندگی
یکی از آموزه های بسیار مهم در قرآن و روایات معصومین علهیم السلام توجه به نفس و خطرناک بودن آن است، ابتداء باید گفت که مراد از نفس همان حقیقت انسان است، ولی وقتی حیثیت تعلق به دنیا و به عبارت دیگر بعد دنیاگرای انسان لحاظ می شود، به آن «نفس» گفته می شود. هش
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نفس، دشمن ترین دشمنان

دشمنی با نفس

یکی از آموزه های بسیار مهم در قرآن و روایات معصومین علهیم السلام توجه به نفس و خطرناک بودن آن است، ابتداء باید گفت که مراد از نفس همان حقیقت انسان است، ولی وقتی حیثیت تعلق به دنیا و به عبارت دیگر بعد دنیاگرای انسان لحاظ می شود، به آن «نفس» گفته می شود. هشدارهایی که معمولاً در این باب مطرح شده مربوط به این نفس و هواها و امیال دنیوی آن است.

در قرآن کریم از زبان حضرت یوسف علیه السلام نقل می شود که «إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ» ؛ مسلماً نفس انسان همواره به سوء و بدی فرمان می دهد مگر اینکه پروردگار رحم نماید».1

همچنین در روایتی از امیرالمومنین نقل شده: «النفس الامارة المسئولة تتملق تملق المنافق و تتصنع بشیمة الصدیق الموافق حتی اذا خدعت و تمکنت، تسلّطت تسلط العدوّ و تحکمت تحکم العتوّ فاوردت موارد السوء؛ نفس اماره و فریبنده، همچون منافق چاپلوسی می باشد و همانند دوست موافق رفتار و ظاهر سازی می کند تا اینکه وقتی نیرنگ زد و تمکن پیدا نمود، آنگاه مثل دشمن مسلط می شود و مثل انسان سرکش، زور می گوید، پس انسان را به جایگاه های سوء و ناپسند وارد می سازد.»2 سوال این است که با این دشمن خانگی چه باید کرد و چه تدبیری در پیش گرفت؟

استعانت به خدا، موثرترین راه غلبه به نفس

با توجه به خطرناک بودن نفس که موجبات هلاکت انسان را فراهم می آورد، سفارش هایی را مبنی بر مهار نمودن و تربیت نفس از ناحیه معصومین علهیم السلام شاهد هستیم و به تعبیر حضرت علی علیه السلام «سیاست و تدبیر نفس، افضل سیاست ها»3 شمرده شده است. همین سفارش ها انگیزه زیادی را برای یافتن راهی برای تسلط بر نفس در انسان بوجود می آورد.

در پاسخ به سؤال فردی در همین مورد حضرت رسول صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: «الاستعانة بالحق علی النفس»4 ؛ از خداوند یاری بجو در مقابل نفست.این عبارت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم اگر چه کوتاه است، ولی راهکاری مهم را در اختیار انسان قرار می دهد.

نفس انسان مکلف به انجام دو کار است، یکی از آن ها درباره و برای خدای متعال است که این کار سبب نجات و خلاصی بنده از غضب و عذاب خداست و دیگری مربوط به نفس و خود اوست و آن اموری است که برای معاش و زندگی باید آن ها را انجام دهد. و برای اینکه نفس در امور مربوط به خودش غرق نشود و جنبه متعالی ترش را فراموش نکند باید از خدا یاری جست و پناه برد .

قدرت اصلاح گری عقل آنقدر زیاد است که انبیای گرامی به عنوان مصلحان اجتماعی از جانب خدا، در ابتدا خود به این نیرو مجهز شده و صالح گردیده اند و آنگاه از این وسیله برای اصلاح مردم بهره برداری نموده اند.

عقل، ابزار اصلاح

بارها گفته ایم که واگذاری امور خود به خداوند متعال به هیچ وجه به معنای کنار گذاشتن وسایلی و اسباب نیست، بلکه منظور، مستقل نپنداشتن این اسباب در تأثیر و نیز استفاده بجا و درست از آن است، زیرا در دنیایی که بر پایه نظام سبب و مسبب است، معیار حقیقتی، رجوع به خدا در امور، اطاعت او در استفاده از وسایلی است که خود باری تعالی، امر به بهره گیری از آن را صادر کرده است.

یکی از این ابزارها که در اصلاح انسان، بسیار موثر است، عقل و به کارگیری اندیشه است و بفرمایش حضرت علی علیه السلام «بالعقل صلاح کل امر»5 روایتی عجیب از رسول اکرم صلی الله علیه واله وسلم، نقل شده است که به خوبی نقش عقل را در تکمیل نفس انسانی نشان می دهد: ایشان می فرماید: «لابعث نبیاً و لا رسولاً حتی یستکمل العقل و یکون عقله افضل من جمیع عقول امّته» ؛ هیچ پیامبری مبعوث نشد و هیچ رسولی فرستاده نشد مگر اینکه عقلش کامل شد و عقل او بالاتر از عقل تمامی امت است .

این سخن ارزشمند به خوبی گویای آن است که قدرت اصلاح گری عقل آنقدر زیاد است که انبیای گرامی به عنوان مصلحان اجتماعی از جانب خدا، در ابتدا خود به این نیرو مجهز شده و صالح گردیده اند و آنگاه از این وسیله برای اصلاح مردم بهره برداری نموده اند و این بدان جهت است که عقل به خاطر قدرت هدایت گری و نجاتی که خدای متعال در آن قرار داده است، انسان های پیرو آن را مطابق با معیارهای الهی تربیت کرده و ایشان را جزء صالحان قرار می دهد و این حقیقت در حدیث نورانی امام صادق علیه السلام «العقل ... ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان؛ عقل وسیله ای است که خدا با آن پرستش شده و به وسیله آن بهشت نصیب انسان می گردد»6 به صورت کامل انعکاس یافته است.

منبع : ره توشه راهیان نور

رهنما_گروه دین و اندیشه تبیان


1- یوسف، آیه 53.

2- غررالحکم، ص 234.

3- غرر الحکم، ص 238.

4- عواملی اللالی، ج1، ص 246.

5- غررالحکم، ص51.

6- کافی، ج 1، ص11.