تبیان، دستیار زندگی
هر كس به سرنوشت پیشینیان با نگاه ویژة خویش می‌نگرد و یافته‌های تاریخی گذشتگان را بر آیندگان گزارش می‌كند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امتحانی بزرگ در " حمراء الاسد"

غزوه حمراء الاسد در سال سوم قمری

در پایان جنگ احد ، لشگر فاتح ابو سفیان ، پس از پیروزى به سرعت ،‏ راه مكه را پیش گرفتند ، هنگامى كه به سرزمین" روحاء" رسیدند از كار خود سخت پشیمان شدند و تصمیم به مراجعت به مدینه و نابود كردن باقیمانده مسلمانان گرفتند ،

الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ ، الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِیلُ ، فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ (سوره آل عمران آیه های 172 تا 174)

ترجمه : آنها كه دعوت خدا و پیامبر (ص) را پس از آن همه جراحاتى كه به آنها رسید ، اجابت كردند (و هنوز زخم‏هاى میدان

احد التیام نیافته بود بسوى میدان حمراء الاسد حركت نمودند ) از میان آنها براى كسانى كه نیكى كردند و تقوى پیش گرفتند ، پاداش بزرگى خواهد بود.

173- اینها كسانى بودند كه (بعضى از) مردم به آنها گفتند مردم (لشكر دشمن) براى (حمله به) شما اجتماع كرده‏اند ، از آنها بترسید ، اما آنها ایمانشان زیادتر شد و گفتند : خدا ما را كافى است و بهترین حامى ما است .

174- بهمین جهت آنها (از این میدان) با نعمت و فضل پروردگار بازگشتند در حالى كه هیچ ناراحتى به آنها نرسید و از فرمان خدا پیروى كردند و خداوند داراى فضل و بخشش بزرگى است .(1)

با این كه بسیاری از مسلمانان مبارز و یاران پیامبر(ص) و خود آن حضرت ، در جنگ احد ، آسیب های زیادی دیده و به شدت زخمی و افتاده و تازه به مداوای زخم های خویش پرداخته بودند ، پیامبر(ص) ، آنان را به نبرد دیگری فراخواند و دستور داد تنها آن هایی كه در احد شركت داشتند ، در این نبرد حاضر شوند و از پذیرفتن سایر مسلمانان و هم پیمانان آن ها خودداری كرد .

در پایان جنگ احد ، لشگر فاتح ابو سفیان ، پس از پیروزى به سرعت ،‏ راه مكه را پیش گرفتند ، هنگامى كه به سرزمین

" روحاء" رسیدند از كار خود سخت پشیمان شدند و تصمیم به مراجعت به مدینه و نابود كردن باقیمانده مسلمانان گرفتند ، این خبر به پیامبر (ص) رسید فوراً دستور داد كه لشكر احد خود را براى شركت در جنگ دیگرى آماده كنند ، مخصوصاً فرمان داد كه مجروحان جنگ احد به صفوف لشگر بپیوندند ، یكى از یاران پیامبر (ص) میگوید : من از جمله مجروحان بودم ولى زخمهاى برادرم از من سخت‏تر و شدیدتر بود ، تصمیم گرفتیم هر طور كه هست خود را به پیامبر (ص) برسانیم ، چون حال من از برادرم كمى بهتر بود هر كجا برادرم بازمی ماند او را بدوش می كشیدم و با زحمت ، خود را به لشكر رسانیدیم و به این ترتیب پیامبر (ص) و ارتش اسلام در محلى بنام " حمراء الاسد "(2) كه از آنجا به مدینه هشت میل فاصله بود رسیدند و اردو زدند .

این خبر به لشكر قریش رسید و مخصوصاً از این مقاومت عجیب و شركت مجروحان در میدان نبرد وحشت كردند و شاید فكر می كردند ارتش تازه نفسى نیز از مدینه به آنها پیوسته .

حمراء الاسد

در این موقع جریانى پیش آمد كه روحیه آنها را ضعیف‏تر ساخت و مقاومت آنها را درهم كوبید ، و آن این كه یكى از مشركان بنام " معبد الخزاعى"  از مدینه بسوى مكه می رفت و مشاهده وضع پیامبر (ص) و یارانش او را به سختى تكان داد ، عواطف انسانى او تحریك شد و به پیامبر (ص) گفت : مشاهده وضع شما براى ما بسیار ناگوار است ، اگر استراحت می كردید براى ما بهتر بود . این سخن را گفت و از آنجا گذشت و در سرزمین " روحاء" به لشكر ابو سفیان رسید ، ابو سفیان از او در باره پیامبر اسلام (ص) سؤال كرد ، او در جواب گفت : محمد را دیدم با لشكرى انبوه كه تا كنون همانند آن را ندیده بودم ، در تعقیب شما هستند و به سرعت پیش مى‏آیند !.

ابو سفیان با نگرانى و اضطراب گفت : چه مى‏گویى ؟ ما آنها را كشتیم و مجروح ساختیم و پراكنده نمودیم ، معبد الخزاعى گفت : من نمى‏دانم شما چه‏ كردید ؟ همین را می دانم كه لشكرى عظیم و انبوه ، هم اكنون در تعقیب شما است !.

ابو سفیان و یاران او تصمیم قطعى گرفتند كه به سرعت ، عقب‏نشینى كرده و به مكه بازگردند و براى اینكه مسلمانان آنها را تعقیب نكنند ، و آنها فرصت كافى براى عقب‏نشینى داشته باشند از جمعى از قبیله عبد القیس كه از آنجا می گذشتند و قصد رفتن به مدینه براى خرید گندم داشتند خواهش كردند كه به پیامبر اسلام (ص) و مسلمانان این خبر را برسانند كه ابو سفیان و بت‏پرستان قریش با لشكر انبوهى به سرعت به سوى مدینه میایند تا بقیه یاران پیامبر (ص) را از پاى در آورند .

هنگامى كه این خبر ، به پیامبر و مسلمانان رسید ، گفتند :  "حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِیلُ  ؛ خدا ما را كافى است و او بهترین مدافع ما است " اما هر چه انتظار كشیدند خبرى از لشكر دشمن نشد ، لذا پس از سه روز توقف ، به مدینه بازگشتند آیات فوق ، اشاره به این ماجرا می كند .

" الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ ؛  آنها كه دعوت خدا و پیامبر (ص) را اجابت كردند و بعد از آن همه جراحاتى كه روز احد پیدا نمودند ، آماده شركت در جنگ دیگرى با دشمن شدند از میان این افراد براى آنها كه نیكى كردند و تقوا پیش گرفتند یعنى با نیت پاك و اخلاص كامل در میدان شركت كردند پاداش بزرگى خواهد بود" .

به گفته واقدی ، این غزوه از هشتم شوال ، در سی و دومین ماه حضور پیامبر (ص) در مدینه ، آغاز شد و رفت و بازگشت آن حضرت به مدت پنج روز به درازا كشید .

ولی ، ابن حبیب بغدادی ، تاریخ آغاز غزوه  "حمراء الاسد"  را شانزدهم شوال ، ذكر كرده است .

فرآوری شده توسط موسوی - دین و اندیشه تبیان


پاورقی

(1) آیه هایی که پس از غزوه حمراء الاسد بر پیامبر نازل شد .

(2) طبق قول صحیح؛  غزوه حمراء الاسد در روز یکشنبه 16 شوال سال سوم هجری قمری در منطقه حمراء الاسد بوقوع پیوست ،همانگونه که در تصویر بالا ملاحظه می کنید ، این منطقه کوه، قرمزی است در فاصله 20 کیلومتری جنوب مدینه ، هنگامی که از مسجد شجره (ذو الحلیفه - ابار علی) به سوی مکه روان شوی در سمت چپ جاده کوه قرمزی را می بینی که به آن حمراء الاسد گویند .

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.