سالهای جنگ در تلویزیون
سالهای دفاع مقدس و جنگی كه عراق دوره صدام علیه ایران به راه انداخت همیشه برای تلویزیون اهمیت داشته و دارد. جنگ كه ادامه پیدا كرد، مستندسازان زیادی دوربین به دست گرفتند و به جبههها رفتند تا اتفاقات جنگ را بیواسطه ثبت كنند و آنها را برای مردم به نمایش بگذارند و بهترین مكان برای نمایش این آثار تلویزیون بود.
جنگ ادامه پیدا كرد و موضوع جنگ برای سینماگران جدی شد و آنها شروع كردند به ساخت فیلمهای سینمایی با موضوع دفاع مقدس. همین فیلمها بودند كه ژانر سینمای دفاع مقدس را در كشور ما پایهریزی كردند. ژانر دفاع مقدس در ایران باحضور كارگردانانی مانند زندهیاد رسول ملاقلیپور، ابراهیم حاتمیكیا، احمدرضا درویش، عبدالله باكیده، جمال شورجه و.... روزبهروز تقویت شد و بهترین فیلمهای مربوط به دفاع مقدس در دهه 60 و 70 ساخته شد. بیشتر این فیلمها بعد از اكران عمومی از تلویزیون به نمایش در میآمدند تا تصویری دراماتیك از جنگ به مردم ارائه كنند.
همزمان با آغاز جنگ در شبكه یك سیما گروهی راهاندازی شد به نام گروه جنگ. این گروه تمركز خود را بر تولید آثار مرتبط با دفاع مقدس گذاشت و در وهله اول كار خود را با حمایت از فیلمهای دفاع مقدس آغاز كرد. با پایان گرفتن جنگ، این گروه از فیلمنامهنویسان و كارگردانان دعوت كرد تا ساخت سریالهای جنگی را آغاز كنند. یكی از اولین سریالهایی كه با موضوع دفاع مقدس در تلویزیون ساخته شد، سریال «نبردی دیگر» بود كه عبدالله باكیده آن را با موضوع اسرای ایرانی كه در اردوگاههای عراقی دوران اسرات را طی میكردند، مقابل دوربین برد. در این فیلم «شاهد احمدلو» نقش یك اسیر كم سن و سال را بازی میكرد و اكبر سنگی اجرای نقش فرمانده اردوگاه را به عهده داشت. این 2 بازیگر آنقدر نقش خود را خوب بازی كردند كه «نبردی دیگر» در اوایل دهه 70 به یكی از پربینندهترین سریالهای تلویزیونی تبدیل شد. باكیده این سریال را براساس خاطرات اسیرانی نوشته بود كه بعد از جنگ به وطن برگشته بودند و از روزهای سختی كه در اردوگاهها سپری كرده بودند حرفهای زیادی داشتند.
باكیده فعالیت خود درباره سالهای دفاع مقدس را در سینما ادامه داد تا اینكه در سال 84 سریال «بچههای هور» را با موضوع دفاع مقدس بار دیگر برای شبكه یك سیما مقابل دوربین برد. این سریال قصه مردم دهكدهای در جنوب را بازگو میكرد كه در زمان جنگ از وطن خود دفاع میكردند. فضایی كه داستان سریال در آن رخ میداد، فضایی سخت بود. دهكده در میان نیزارها قرار داشت و باكیده از نیزارهای مرداب انزلی برای ساخت دكورهای این سریال استفاده كرد. بچههای هور نمایشی واقعی از مردم مقاوم جنوب در زمان جنگ بود. این سریال به مردم یادآوری كرد كه با پایان جنگ نباید آدمهایی كه درگیر جنگ بودند و با تمام قوا از سرزمین ما دفاع كردند بسادگی فراموش شوند. شاید همین دیدگاه بود كه مدیران تلویزیون را بر آن داشت تا دوران جنگ را مرور كنند و با اولویت بخشیدن به خرمشهر كه با آغاز جنگ مقاومت بینظیری را از خود به نمایش گذاشته بود، سریالسازی درباره این شهر را در دستور كار قرار دهند و از كارگردانی مانند ابراهیم حاتمیكیا بخواهند تا سریال خاك سرخ را با محوریت دفاع مردم خرمشهر مقابل دوربین ببرد.
خاكی به سرخی جنگ
ابراهیم حاتمیكیا، سینما را با روایت جنگ آغاز كرد. اصلا او سینما را به عنوان حرفه انتخاب كرد تا بتواند دیدگاههای خود را درباره روابط انسانی و اعتقادی در زمان جنگ بازگو كند. شخصیتهایی كه او در فیلمهایش به تصویر كشید پا به میدان جنگ میگذاشتند تا از اعتقادات و باورهای خود دفاع كنند. همین دفاع از باورها و اعتقادات بود كه باعث شد حاتمیكیا، سریال خاك سرخ را با نگاهی كاملا انسانی درباره مقاومت مردم خرمشهر بسازد. مردم خرمشهر دست خالی در برابر دشمن مقاومت كردند چون اعتقادی بزرگ به دفاع از خاك و میهن داشتند. در این دفاع زن و مرد در كنار هم بودند و جنگ برای آنها مثل زندگی كردن بود. فیلمنامه خاك سرخ را مسعود بهبهانینیا نوشت. فیلمنامهنویسی كه اصول و مبانی نوشتن برای تلویزیون را بخوبی میشناسد و میداند كه باید شخصیتهای اصلی را چگونه در مسیر قصه قرار دهد تا آنها بتوانند مخاطب را با خود همراه كنند. خاك سرخ داستان دختر جوانی به نام لیلا بود كه برای پیدا كردن خانواده اصلی خود راهی خرمشهر میشد. اما او بدترین زمان را برای این یافتن انتخاب كرده بود. جنگ آغاز شده بود و خرمشهر در محاصره عراقیها بود، عراقیهایی كه هر روز یك خانه یا محله را به تسخیر خود درمیآوردند. لیالی، مادر لیلا كه از بازگشت دختر خود باخبر شده بود بیصبرانه متظر بازگشت او بود. او میدانست لیلا برخواهد گشت. لیلا در كوچهها و خیابانهای خرمشهر آواره بود و شاهدی بود برای یك جنگ نابرابر. لیلا شاهد بود و لیالی منتظر بازگشت. این دو استعاره را حاتمیكیا به زیبایی در كنار هم گذاشته بود تا هنر خود را برای سقوط شهری كه همه ایرانیان آن را دوست داشتند به نمایش بگذارد. خاك سرخ را به جرات میتوان یكی از آثار ماندگار تاریخ تلویزیون ایران دانست. این سریال یك سند تاریخی از مقاومت و سقوط یكی از مهمترین شهرهای ایران در زمان جنگ است.
تنوع شخصیتهایی كه در جنگ حضور داشتند
جنگ ایران و عراق باعث شد تا بسیج مردمی در ایران شكل گیرد. در این بسیج همه مردم ایران مشاركت داشتند از تحصیلكرده و كم سواد و بیسواد بگیر تا شهری و روستایی و شاغل و بیكار و....هر كدام از این آدمها میتوانند، یك درام را شكل بدهند. بسیاری از این شخصیتها در بعد از جنگ در فیلمهای سینمایی دیده شدند.حتی در همین اواخر سینماگران بر آن شدند تا حاشیهایترین افراد حاضر در جنگ را در سینما تصویری كنند. فیلمهای اخراجیها براساس زندگی و حضور همین افراد در جنگ ساخته شد. اما تلویزیون در این مدت تلاش كرد كه ذرهبین جستجوی خود را قویتر كند و آدمهایی را در جنگ ببیند كه نقشهای اصلی را در جنگ ایفا میكردند. آنها فرماندهانی بودند كه با راهنمایی سربازان، پیروزی را در جنگ رقم میزدند. پزشكان را از شخصیتهای مهم جنگ میتوان به شمار آورد. آنها در جنگ حضور مداوم داشتند. سریال «رقص پرواز» را احمد مرادپور با موضوع حضور پزشكان در جنگ ساخت. سریالی كه با محور قرار دادن پزشكی به نام یاوری با بازی درخشان مهدی هاشمی نشان داد كه جامعه پزشكی در زمان جنگ مانند رزمندههای خط مقدم جبهه وظیفهای سنگین به عهده داشتند. رقص پرواز با ارائه تصویری واقعی از جنگ با استقبال مردم روبهرو شد.
همین توجه مردم به مقوله حضور پزشكان در جنگ باعث شد تا شبكه یك سیما سریال «شب هزار و یكم» را در دستور ساخت بگذارد. این سریال سال گذشته از شبكه یك پخش شد. شب هزار و یكم نشان داد كه آدمهایی كه در جنگ حضور داشتند و اكنون مانند دیگر مردم در شهرهای مختلف زندگی میكنند، اهمیت دارند. شب هزار و یكم، داستان پزشكانی بود كه خاطرات زیادی از جنگ دارند. آنها حوادث مختلفی را به چشم دیدهاند و سرنوشت بسیاری از آدمها را تغییر دادهاند. شب هزار و یكم بهواسطه دختری كه در جستجوی هویت خود در زمان جنگ بود از امروز به دیروز میرفت و سالهای جنگ را مرور میكرد.
اما انگار موضوع پزشكان در جنگ، موضوعی جذاب برای كارگردانان و نویسندگان تلویزیون است. چون بیژن بیرنگ، كارگردان و تهیهكننده قدیمی تلویزیون هم این سوژه را برای اولین سریالی كه كارگردانی میكند انتخاب كرد. این سریال «همچون سرو» نام دارد و بزودی پخش آن از شبكه 2 سیما آغاز میشود. همچون سرو داستان پزشك خانمی است كه برای طبابت به اردوگاه جنگی میآید اما فرمانده اردوگاه نمیتواند حضور یك زن در جنگ را تحمل كند. او میخواهد این خانم دكتر را به پشت جبهه برگرداند اما عواملی باعث میشود كه این اتفاق نیفتد. در ادامه بین فرمانده جنگ و خانم دكتر روابطی عاطفی و انسانی شكل میگیرد. آنها در جنگ یاد میگیرند كه عشق را تجربه كنند.
در سالهایی كه سینمای دفاع مقدس گاهی روزهای خوب و گاهی روزهای متوسط را پشت سر میگذارد و اكثر فیلمسازان دفاع مقدس ترجیح میدهند ژانرهای دیگر سینما را تجربه كنند، تلویزیون همچنان به كشف سوژههایی فكر میكند كه در زمان جنگ اتفاق افتاد است و نباید فراموش شود. با همین هدف، گروه دفاع مقدس در مركز سیما فیلم شكل گرفت. كارگردانان زیادی برای فعالیت در این گروه دعوت به كار شدند و تله فیلمهایی با موضوع جنگ در سیما فیلم تولید شد و میشود. اما در كنار این تله فیلمها، كارگردانانی نیز به كار دعوت میشوند كه جنگ را از منظری دیگر میبینند. كیومرث پوراحمد با ساخت فیلم اتوبوس شب در مركز سیما فیلم نوجوانان را در جنگ نشان داد و تصویری متفاوت از مردم عراق را به نمایش گذاشت؛ بعثیهایی كه جنگ ایران و عراق بر پایه حضور آنها دوام یافت و مردم شیعه كه تمایلی به جنگیدن نداشتند اما صدام آنها را مجبور به جنگ میكرد.
در ادامه همین نگاه به جنگ، مسعود نقاشزاده فیلم «كودك و فرشته» را با موضوع كودكان و نوجوانان در جنگ و مقاومت مردم خرمشهر ساخت. اما با نگاهی به تولیدات شبكههای مختلف سیما میتوان به این نتیجه رسید كه پرداختن به موضوع جنگ برای تلویزیون اهمیت ویژهای دارد. یكی از این موضوعات پرداختن به زندگی فرماندهان جنگ است. تاكنون بارها شنیده شده است كه كارگردانان مطرح سینما تصمیم دارند كه از زندگی فرماندهانی مانند شهید چمران، شهید همت، شهید باكری و.... سریال یا فیلم بسازند اما تاكنون زندگی 2 شهید تبدیل به سریال شده است. یكی از این سریالها چند سال پیش درباره زندگی شهید شیرودی ساخته شد و دیگری سال گذشته با موضوع زندگی شهید عباس بابایی مقابل دوربین رفت. این سریال شوق پرواز نام دارد و یدالله صمدی آن را كارگردانی كرده است. شهاب حسینی در این سریال نقش شهید بابایی را بازی میكند.
اكنون كه به فرماندهان جنگ و پزشكان رزمنده پرداختیم بد نیست اشارهای هم داشته باشیم به سریال «در چشم باد» ساخته مسعود جعفریجوزانی كه فصل سوم خود را به جنگ ایران و عراق اختصاص داد و خرمشهر و مقاومت مردم این شهر را به تصویر كشید.
در سریال در چشم باد هم پزشكی مبارز و دنیا دیده بعد از گذر از كشورها و مراحل مختلف زندگی به جنگ ایران و عراق میرسید و میدید كه اصول این جنگ با تمام جنگهای دنیا متفاوت است و حتی نوع مبارزه رزمندگان آن هم با نوع مبارزات دیگری كه در ایران شكل گرفته بود تفاوتهای بنیادی دارد و مبارزان جنگ و دفاع مقدس را حتی نباید با مبارزینی كه در جنگ جهانی دوم تا جایی كه در توان داشتند از وطن دفاع كردند، مقایسه كرد.
بازگشت به دوران جنگ با عبور از زمان حال مدتی است كه در سریالهای تلویزیونی بیشتر شده است. 2 سال پیش محمدمهدی عسگرپور، سریال گلهای گرمسیری را با موضوع جنگ و مقاومت مردم ایران در برابر دشمن ساخت. او آدمهای امروز را وادار كرد تا به گذشته بروند و شاهدی بر اتفاقات سالهای جنگ باشند و جوانهایی را ببینند كه آن سالها از تمام خواستهای خود میگذشتند تا از وطن و باورهای مذهبی و شخصی خود محافظت كنند.
بزودی پخش سریال «خانه بیپرنده» از شبكه تهران آغاز میشود. این سریال را كاظم معصومی كارگردانی كرده است. داستان آن درباره دختری است كه بازمانده جنگ است و اكنون میخواهد درباره آن سالها بیشتر بداند.
این روش بازنمایی سالهای دفاع مقدس هر چند تكراری به نظر میرسد اما میتواند تاثیرگذارترین روش داستانپردازی درباره گذشته باشد. اما این تاثیرگذاری زمانی بیشتر میشود كه نویسنده و كارگردان از زاویهای جدیدتر به این نوع روایت نگاه كنند و به موضوع نزدیك شوند.
كارگردانان جوان و روایتی تازه از جنگ
تولید سریالهای جنگی در تلویزیون ادامه دارد. هرچه از دوران دفاع مقدس بیشتر فاصله میگیریم، نگاه به آن دوران بیشتر عوض میشود و انگیزه آدمهایی كه در جنگ حضور داشتهاند برای نسل جوان و حتی میانسال جالبتر میشود. آنها میخواهند با آثارشان نشان دهند كه چه انگیزهای باعث شده بود تا جوانان گذشته به میدان جنگ بروند و مبارزه با دشمن را بر خانه نشستن ترجیح دهند. سالهای جنگ برای كارگردانان امروز از منظرهای مختلف میتواند روایت شود. حمید نعمتالله كه این روزها مشغول ساخت سریال وضعیت سفید برای شبكه 3 سیما است، در اولین سریال تلویزیونی خود سالهایی را به تصویر میكشد كه تهران هر لحظه از طرف موشكهای صدام تهدید میشد. او درباره انگیزه ساخت خود از این سریال میگوید: من هم مثل بقیه مردم تهران آن روزها را به یاد دارم و میدانم كه مردم در آن روز و شبها چهها كشیدند، به همین دلیل تصمیم گرفتم دغدغههای آن دوران مردم را در یك سریال تلویزیونی به تصویر بكشم.
وضعیت سفید داستان یك خانواده بزرگ تهرانی است كه در اوج موشك باران تهران به باغ مادرشان در ساوه پناه میبرند. زندگی جمعی آنها باعث میشود اختلافات بیشتر خود را نشان دهند اما به مرور آنها میآموزند كه میتوانند یكدیگر را ببخشند و در فضایی دوستانهتر زندگی كنند. فیلمنامه این سریال را حمید نعمتالله با همكاری هادی مقدم دوست نوشته است.
این مجموعه 30 بازیگر اصلی دارد كه برخی از آنها عبارتند از: عرفان ابراهیمی(رضا)، ستاره اسكندری(سهیلا)، مونا احمدی (شیرین)، افسانه بایگان(محترم)، حسن پورشیرازی (بیژن)، افسانه چهرهآزاد (سیما)، سیما خزرآبادی (شهناز)، امیرحسین رستمی (فراز)، اسماعیل سلطانیان (بهرام)، علی سلیمانی (بهزاد)، فرهاد شریفی (همایون)، مهین شهابی (احترام)، مهنوش شهباززاده (همدم)، امیر كاظمی (شهروز)، سهیلا گلستانی(منیژه)، پوراندخت مهیمن (افتخار)، آشا مهرابی (مهناز)، اصغر نقیزاده (عباس)، یونس كفاشیان(امیر) و...
علیرضا بذرافشان هم كه تاكنون تلهفیلمهایی مانند لرزش زندگی، تنگنا و انتقال را برای تلویزیون كارگردانی كرده است این روزها مشغول ساخت سریال «نابرده رنج» برای شبكه 3 است. این سریال داستان جوانی به نام اسد است كه نقشه گنجی را مییابد. او برای یافتن گنج راهی سفر میشود اما این سفر به جبهه و جنگ منتهی میشود. مخاطبان نابرده رنج در ادامه سفر اسد با اتفاقات و آدمهایی كه در جنگ برای حفظ میهن جنگیدهاند آشنا میشوند.
كامبیز دیرباز در این سریال نقش اسد را بازی میكند. سیاوش طهمورث، سام درخشانی، ثریا قاسمی، مینا جعفرزاده، سحر دولتشاهی، میلاد كیمرام، صدرالدین حجازی، طوفان مهردادیان، محمود رضایی، افشین سنگچاپ، فرشید زارعیفرد، مصطفی اعلایی، سیما مطلبی، رضا كریمی و … دیگر بازیگران سریال نابرده رنج هستند.
30 سال از آغاز جنگ عراق علیه ایران میگذرد. شاید برخی بر این باور باشند كه پرداختن به سالهای جنگ دیگر لازم نیست. اما جنگ ایران و عراق باعث شد تا تاریخ 30 ساله انقلاب بهگونهای دیگر رقم بخورد. آنهایی كه بهعنوان رزمنده در جنگ حضور داشتند، آنهایی كه به اسارت درآمدند، آنهایی كه جانباز شدند و همه آدمهایی كه جنگ را از نزدیك یا دور لمس كردند خاطرات جنگ را فراموش نخواهند كرد. این خاطرات در زندگی و تصمیمگیریهای آنها اثر میگذارد بنابراین تا خاطرات جنگ در حافظه ملت ما هست باید به جنگ پرداخت و بعد از آن هم باید آیندگان با تصاویری كه میبینند به یادآورند كه 8 سال مردم ایران مقاومت كردند تا نشان دهند وطن و اعتقادات خود را پاس میدارند.
نوشته : طاهره آشیانی - جام جم
تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی