تبیان، دستیار زندگی
«ادبیات جنگ؟ ادبیات دفاع مقدس؟ ادبیات پایداری‌؟ به گمان من هیچ کدام این سه عبارت، تفاوت جدی با یکدیگر ندارند و موضوع متفاوتی را تحدید نمی‌کنند. هر کدام بازه‌ای زمانی را نمایان می‌کنند. اولی مربوط است به سال‌های پایانی جنگ؛ هشت سال اول. دومی هشت سال دوم ..
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پدیدار‌شناسی ادبیات ایران در جنگ هشت ساله

لیلی با کیست؟

لیلی با كیست؟

با نگاهی به ادبیات جهان، متوجه می‌شویم که بعضی آثار شاخص، مربوط به جنگ می‌شود. برخی داستان‌ها درباره جنگ نوشته شده‌اند و برخی داستان‌ها هم در زمان جنگ به رشته تحریر درآمده‌ و مورد استقبال چشمگیر مخاطبان هم قرار گرفته‌اند و همچنان نیز از آثار ماندگار ادبیات جهان هستند. با عنایت به این که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران برای ایرانیان،‌یک نبرد خاص در نوع خود بوده به این معنی که مبانی اعتقادی در آن بسیار پررنگ‌تر از مسائل نظامی بوده است، همچنان این پرسش مطرح می‌باشد که چرا بعد از گذشت بیش از 30 سال از شروع پدیده جنگ همیشه و در همه جا تاثیرگذار بوده است.جنگ همراه با خودش مسائلی را پیش می‌آورد که ناخودآگاه همه را درگیر خود می‌کند.جنگ هشت ساله ایران و عراق از این قاعده مستثنی نیست. هرچند می‌توان آن را خاص ترین نبرد در طول تاریخ دانست.یکی از مواردی که به‌شدت تحت تاثیر جنگ قرار می‌گیرد ادبیات یک کشور است. این ادبیات است که چه در کشور حمله‌کننده و چه در کشور دفاع کننده، خودی نشان می‌دهد و عرض اندام می‌کند زیرا ادبیات عادت کرده است که بهترین آثارش را در سختی‌ها عرضه کند.ادبیات، جنگ را همیشه مجالی دانسته تا بتواند - تا آنجا که اجازه دارد- به لایه‌های درونی پدیده خوفناکی همچون آن راه پیدا کند و گاهی همانند مادری مهربان، مخاطبینش را برای مدت کوتاهی در آغوش بگیرد و از خشونت جنگ بکاهد.جنگ هشت ساله فرصتی بود ناخواسته تا نویسندگان و هنرمندان ما از آن بهره ببرند و چمدان ذهن شان را پر کنند از آنچه واقعیت بود، از آنچه رخ داد و از آنچه می‌توانست بشود و نشد. داشته‌ها را به سحر کلام زینت دهند و آن را به مخاطبین خود عرضه کنند تا دیگر و تا همیشه نگران تاریخ و دروغ‌هایش یا با نگاهی مهربان‌تر نگران انحراف‌هایش نباشیم و حال بعد از گذشت بیش از 30 سال از آغاز جنگ، می‌توانیم عملکرد هنرمندان و مسئولان را نظاره کنیم و سپس بنشینیم به قضاوت. قضاوتی بدون حب و بغض.

یکی از مواردی که به‌شدت تحت تاثیر جنگ قرار می‌گیرد ادبیات یک کشور است. این ادبیات است که چه در کشور حمله‌کننده و چه در کشور دفاع کننده، خودی نشان می‌دهد و عرض اندام می‌کند زیرا ادبیات عادت کرده است که بهترین آثارش را در سختی‌ها عرضه کند

آوردن نقل قولی از رضا امیرخانی برای شروع شاید خالی از لطف نباشد، جملاتی که فکر کردن به آنها شاید بتواند ابهامات درباره ادبیات جنگ را تا حدودی پاسخ دهد: «ادبیات جنگ؟ ادبیات دفاع مقدس؟ ادبیات پایداری‌؟ به گمان من هیچ کدام این سه عبارت، تفاوت جدی با یکدیگر ندارند و موضوع متفاوتی را تحدید نمی‌کنند. هر کدام بازه‌ای زمانی را نمایان می‌کنند. اولی مربوط است به سال‌های پایانی جنگ؛ هشت سال اول. دومی هشت سال دوم و سومی هشت سال سوم... «جنگ» را تغییر دادیم به «دفاع مقدس» چون خواستیم مرزبندی کنیم با آنها که ظاهر جنگ را مراد گرفته بودند. «دفاع» را تغییر دادیم به «پایداری» تا باز مرزبندی کنیم با آنها که از اعتدال در توصیف خارج شده بودند. پایداری را تغییر خواهیم داد به... ادبیات جنگ، ادبیات دفاع مقدس، ادبیات پایداری و هر نام دیگری، باید بتواند سوالاتی واقعی از این جنس را برای مخاطب –چه ایرانی و چه جهانی- پاسخ دهد.

نویسندگان ما چقدر علاقه‌مند به ورود به این حوزه بوده‌اند؟ چرا برخی از روشنفکران ما، نوشتن درباره جنگ را در شأن خودشان نمی‌دانستند؟ اگر هر اسمی برای آن اتفاق هشت ساله بگذاریم، باز هم از طرح سوالات و ابهامات در ذهن طرفین جلوگیری نمی‌کند.

در حوزه جنگ،دفاع مقدس و پایداری کم‌کاری شده است، کم کار شده است و در برخی جاها بد کار شده است. این واقعیتی است که بعد از گذشت30 سال و با یک نگاه منصفانه قابل رویت است. ایجاد جرقه‌هایی به هر شکل طی سال‌های اخیر در حوزه ادبیات نمی‌تواند ما را دلخوش به آینده این مسیر کند. مسیری که طی شدن درست و صحیحش نگران رقیب فراموشکار و البته با تجربه و باهوشی همچون تاریخ است. ادبیات اگر وظیفه‌اش را در قبال جنگ، شجاعانه و درست انجام می‌داد و حتی اگر شجاعانه و درست انجام بدهد، می‌تواند خیال همه دلسوزان و دلسوختگان این حوزه را برای همیشه راحت کند و دیگر هیچ کس را یارای دروغ یا انحراف این هشت سال نباشد. نگاه به آثار ادبیات جنگ می‌تواند ما را در قضاوت‌مان کمک کند.

خیلی دور، خیلی نزدیک

در رابطه با تقسیم‌بندی داستان‌های جنگ، تقسیم‌بندی‌های متعدد و متفاوتی ارائه شده است: چند نوع از آنها در کتاب «نیم نگاهی به هشت سال قصه جنگ21» از رضا رهگذر برای اولین‌بار مطرح شد. در این کتاب داستان‌های جنگ از دیدگاه‌های متفاوت مورد تقسیم‌بندی قرار گرفته است. یک مورد به این شکل است:‌آثار جنگ در جهت تایید مقاومت مردم، آثار جنگ در جهت نفی مقاومت مردم و کاشتن بذر تردید و تزلزل در روحیه مردم و آثاری کجدار مریز که اگرچه جنگ را نفی نکرده‌اند،‌ آن را تایید نیز نکرده‌اند.

تقسیم‌بندی بعدی اینگونه است:‌ آثاری از جنگ، آثار درباره جنگ و آثار در حاشیه جنگ. تقسیم‌بندی نوع سوم به این شیوه است: جنگ با دشمن داخلی (کردستان)،‌جنگ با دشمن بعثی، جنگ دریایی با آمریکا در خلیج‌فارس؛ یا تقسیم‌بندی براساس زاویه دید به روش‌های تک‌گویی نمایشی،‌ تک‌گویی درونی، نامه‌نگاری و... یا تقسیم‌بندی براساس موضوع: آزادگان، شهدا، همسران شهدا، مهاجران و مانند آن،‌که از تقسیم‌بندی‌های پیشنهادی مولف این کتاب است. بزرگ‌ترین مشکل تقسیم‌بندی این کتاب آن است که شاهد مثال‌های متعدد، برای تعمیم این طبقه‌بندی به همه آثار جنگی گروه سنی بزرگسال بسیار کم است. لذا نمی‌تواند از جامعیت لازم برخوردار باشد.

بلمی به سوی کتاب

اولین رمانی که پس از آغاز جنگ تحمیلی نوشته شد و دست بر قضا به مضمون جنگ پرداخته بود، «زمین سوخته» اثر احمد محمود است. این اثر گزارش‌گرایانه و رئالیستی، حاصل تجربه نویسنده از حمله دشمن به شهر اهواز است. «احمد محمود» در این اثر وضعیت شهر بی‌دفاع اهواز در آغاز جنگ و عکس‌العمل مردم شهر را در برابر این پدیده روایت می‌کند.

درباره شهر جنگ‌زده‌ اهواز رمان دیگری که معمولا از آن یاد می‌شود، «زمستان 62» اثر اسماعیل فصیح است. البته «فصیح» در این رمان که بهترین رمان او شناخته می‌شود، با نگاهی انتقادی به جنگ می‌نگرد. نویسنده در این اثر خود به مانند دیگر آثارش از رئالیسمی گزارش‌گونه بهره می‌برد و قهرمان همیشگی خود جلال آریان را در مکان‌هایی آشنا (جنوب ایران) به روایت‌گری وا می‌دارد. فصیح در «مجموعه نمادهای دشت مشوش» بار دیگر به جنوب جنگ‌زده و جنگ شهرها باز می‌گردد. اصغر عبداللهی در «آفتاب در سیاهی جنگ گم می‌شود» و بسیاری از داستان‌هایش مانند «نگهبان مردگان»، «گربه گمشده»، «یک خانم متشخص» و «اتاقی پرغبار»، شهرهای جنوبی ایران را در جریان جنگ به تصویر می‌کشد. بهار محمد نیز در مجموعه «شعله‌های آتش در میان قیرخانه» کارگرانی را به تصویر می‌کشد که هنگام حمله دشمن به پالایشگاه آبادان زیر گلوله باران به اطفای حریق قیرخانه پالایشگاه می‌پردازند. قاسمعلی فراست از نخستین نویسندگانی است که به خرمشهر پرداخته است. او رمان خود «نخل‌های بی‌سر» را از اشغال خرمشهر و آوارگی خانواده‌ای خرمشهری می‌آغازد و پایان رمانش را به آزادی خرمشهر اختصاص می‌دهد.

در رابطه با تقسیم‌بندی داستان‌های جنگ، تقسیم‌بندی‌های متعدد و متفاوتی ارائه شده است:...

او در مجموعه داستان‌هایی چون «زیارت» و «خانه جدید»، بار دیگر به جنگ و کمابیش به جنگ شهرها باز می‌گردد. فراست همچنین در رمان دیگرش «نیاز» به حاشیه‌های جنگ و این بار از نگاه یک دختر نوجوان می‌پردازد. ادبیات جنگ محدود به خرمشهر و اهواز نمی‌شود. ماجرای داستان‌های «صخره‌ها و پروازها» و «نفر پانزدهم» از جهانگیر خسروشاهی، «در روزهای طولانی» اثر رضا رئیسی، «ترکه‌های درخت آلبالو» نوشته اکبر خلیلی، مجموعه «آن سوی مه» از داریوش عابدی و «چته‌ها و کوه و گودال» نوشته ابراهیم حسن‌بیگی به تشریح رویدادهای جنگ در کردستان اختصاص دارد.

داستان «آتش در خرمن» نوشته حسین فتاحی به سوسنگرد مربوط می‌شود. او همچنان رمان جنگی دیگری به‌نام «عشق سال‌های جنگ» را در کارنامه خود دارد. احمد جانه نیز در «زن، جنگ، امید» به روایت زندگی آوارگان جنگی، موشک باران شهرها و فعالیت ستون پنجم می‌پردازد.

مهدی سحابی در رمان «ناگهان سیلاب»، موشکباران شهرها را در قالب داستانی تخیلی بدون اشاره به زمان و مکان خاصی روایت می‌کند؛ این اثر که از نخستین آثار مربوط به موشکباران شهرهاست، فضایی نسبتا سوررئال دارد. جواد مجابی نیز در «شب ملخ» به گونه‌ای رئالیسم جادویی می‌رسد. بر اثر اصابت موشکی به گورستان شهر، مرده‌ها آزاد می‌شوند و از سویی دیگر، زندگان از ترس بمباران به زیرزمین‌ها پناه می‌برند. از دیگر نویسندگان مشمول بحث، می‌توان از قاضی ربیحاوی با کتاب «وقتی که دود جنگ در آسمان دهکده دیده شد» و برخی از داستان‌هایش، نسیم خاکسار در داستان‌های «جنگ کی تمام می‌شود» (با نگاهی ضدجنگ)، اکبر سردوزامی با مجموعه «خانه‌ای با عطر گل‌های سرخ» و «علی‌اصغر شیرزادی» با برخی از داستان‌های کوتاهش نام برد. شیرزادی به ویژه در نخستین رمان جنگی خود «هلال پنهان» می‌کوشد به شیوه‌ای مدرن اثری در ژانر ادبیات جنگ بیافریند.

داستان بلند «جنگی بود، جنگی نبود» نخستین تجربه مجید قیصری در زمینه داستان بلند و «کودکی‌های زمین» اثر جمشید خانیان را نیز می‌باید در این فهرست قرار دارد. مجید قیصری همچنین در مجموعه داستانش «طعم باروت» به پس زمینه‌های اجتماعی جنگ نظر دارد. فیروز زنوزی جلالی نیز آثار فراوانی با مضمون جنگ می‌نویسد که از آن جمله «سال‌های سرو»، «خاک و خاکستر»، «روزی که خورشید سوخت» و... را ‌باید نام برد. علی موذنی در «قاصدک» می‌کوشد به‌شیوه رئالیسم جادویی با مضمون جنگ رو به رو شود. حسن احمدی در دو مجموعه داستان «باران که می‌بارید» و «بوی خوش سیب» و اکبر خلیلی در کارون پر از کلاه با فرم و تکنیکی نه‌چندان محکم، موضوعات مربوط به جنگ و جبهه و شهادت را دستمایه خود قرار می‌دهند. سیدمهدی شجاعی غالبا از تک‌گویی نمایشی برای نمونه در «ضریح چشم‌های تو» سود می‌برد. از دیگر آثار او «ضیافت» و «دو کبوتر، دو پنجره، یک پرواز» را می‌توان نام برد. رضا شابهاری «نفس‌ها و هوس»، ناصر ایرانی «عروج»، «راه بی‌کناره» و «راز جنگل سبز» و محمدرضا بایرامی «عقاب‌های تپه 60» را درباره جنگ می‌نویسند. البته «پل معلق» اثر بعدی بایرامی موفقیت بیشتری نصیب نویسنده‌اش می‌کند. رنجبر گل محمدی از پرکارترین نویسندگان جنگ، در «طلوع زمین» به تحول روحی محتکر ضدانقلابی می‌پردازد که در پی شهادت دو فرزندش خود نیز به جبهه می‌رود و شهید می‌شود.

احمد دهقان پس از رمان نسبتا موفق «سفر به گرای 270 درجه»، مجموعه داستان «من قاتل پسرتان هستم» را می‌نویسد که بحث‌های گوناگونی را بر می‌انگیزد. محمدرضا کاتب در «دوشنبه‌‌های آبی‌ماه» می‌کوشد نگاهی نو به جنگ و جبهه داشته باشد.

در پایان و پس از مرور بر برخی آثار شاخص در این حوزه مشخص شد که هیچ برنامه خاصی نه از سوی مسئولان فرهنگی و نه از سوی مسئولان نظامی برای ثبت دقیق و درست اتفاقات هشت سال دفاع مقدس وجود نداشته است.

انتظار می‌رود که مسئولان و نویسندگان این حوزه عنایت بیشتری به این مقوله داشته باشند.

سیدمهدی موسوی‌تبار

تهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان