كبوترهای طلایی جلالمنش «كبوترهای طلایی» نام مجموعه داستانی از فریرز جلالمنش است كه به تازگی منتشر شده. نویسنده در نوشتن این كتاب اغلب متاثر از موضوعاتی نوستالژیک بوده و سعی داشته تا لحنی توصیفی را در بیشتر داستانهای این كتاب به كار ببرد.
به گزارش ایبنا، جلالمنش در این مجموعه داستان سعی داشته تا بیشتر از راوی اول شخص در بیان وقایع داستانیاش استفاده كند.
وی با نگاهی كه از برخی موقعیتها و دورانهای خاص زندگی فاصله گرفته، موضوعات مد نظرش را با نوعی اطمینان كه در گذر زمان حاصل شده، نوشته است و در تلاش بوده تا با دقتی عمیق از عهده توصیف موقعیتها و آدمهای داستانیاش برآید.
همچنین اغلب داستانهای این كتاب از اصول زیباییشناسی داستانهای مدرن دور نبوده و پایانبندی آنها نشان از فاصله گرفتن نویسنده از هرگونه اظهار نظر در متن داستانی است. این درحالی است كه به نظر میرسد در بخشهایی، توجه خاص نویسنده به مفاهیم درونی و ارتباطی خاص او با طبیعت، بیانش را به لحنی بسیار شخصی نزدیک کرده است.
نویسنده، موضوعات مد نظرش را با نوعی اطمینان كه در گذر زمان حاصل شده، نوشته است و در تلاش بوده تا با دقتی عمیق از عهده توصیف موقعیتها و آدمهای داستانیاش برآید
بخشی از داستان «كوچه پس كوچههای دلتنگی» در این كتاب اینگونه نوشته شده است: «بوی گلاب و خاك آب خورده دوید به پیشوازم. دیوارهای شرقی و غربی حیاط صورتی شده بودند. مادر با پاهای آویزان لبه ایوان كنگر پاك میكرد. دست را به چادر بسته شده به دور كمرش كشید. چای آورد. گفت: دو نفر از دوستانت امروز آمدند. گفتم اداره هستی. گفتند دوباره میآییم.»
در بخشی از این كتاب نیز آمده است: «ماسهها زیر پاهایم پچ پچ میكنند. میلغزند. میگریزند... چه خوشبخت است این كویر. میداند هیچگاه دانهای یا گلی یا ریشهای را در آغوش نخواهد گرفت. میچرخم. میچرخم. پچ پچ ماسهها واضحتر شده. میشنوم كه خدا همین نزدیكی است. دستهایم را روی گوشهایم میگذارم و با همه وجود، با همه توان فریاد میزنم: «خدا...خدا...»
جلالمنش فارغالتحصیل رشته عمران است. «همیشه قهوه را تلخ میخورم» و «ققنوس بیمنقار» نام مجموعه داستانهایی از اوست كه در سالهای 84 و 86 از سوی نشر چشمه منتشر شدند.
«كبوترهای طلایی» به شمارگان 1500 ، 106 صفحهای و با قیمت 2600 تومان ارایه میشود.
تهیه و تنظیم: گروه کتاب تبیان - محمد بیگدلی