تبیان، دستیار زندگی
عوامل گوناگونى ممكن است انسان را نگران و پریشان سازد. ترس از آینده مبهم، اندوه بر گذشته تاریك، ضعف و ناتوانى در برابر مشكلات، احساس پوچى در زندگى، بى‌توجّهى و قدرنشناسى اطرافیان، سوءظن‌ها و تهمت‌ها، دنیاپرستى و دل‌باختگى در برابر آن، وحشت از مرگ و... همگى
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

11 قدم تا ساحل آرامش

قرآن

راه‌هاى كسب آرامش از منظر قرآن

عوامل گوناگونى ممكن است انسان را نگران و پریشان سازد. ترس از آینده مبهم، اندوه بر گذشته تاریك، ضعف و ناتوانى در برابر مشكلات، احساس پوچى در زندگى، بى‌توجّهى و قدرنشناسى اطرافیان، سوءظن‌ها و تهمت‌ها، دنیاپرستى و دل‌باختگى در برابر آن، وحشت از مرگ و... همگى در پرتو ایمان پاك به خداوند از میان برداشته مى‌شوند.[1] قرآن براى درمان این حالت اضطراب و نگرانى و ایجاد حسّ آرامش و اطمینان، به تغییر بینش و گرایش انسان‌ها سفارش مى‌كند. از یك سو باید به خویش و جهان هستى نگاهى درست افكنده، از سوى دیگر علاقه‌ها و تمایلات خویش را در جهت ایمان مطلق به خداوند تنظیم كنیم تا بدین وسیله فقط از زاویه نگاه او به جهان نگریسته، فقط براى او اصالت قائل شویم.[2]

نمازهاى پنج‌گانه كه رابطه‌اى میان انسان و پروردگار او است، نوعى تمدّد اعصاب و تخلیه روان از بارهاى منفى به شمار مى‌رود: «إِنَّنى أَنَا اللَّهُ لاَ إِلـهَ أَلاّ أَنَا فَاعبُدنِى وَ أَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكرِى»

1. حسّ ایمان:

انسان مؤمن كه بنیان‌هاى اعتقادى خویش را مستحكم و خلل‌ناپذیر بنا نهاده و در مقام عمل فقط به انجام تكالیف الهى نظر دارد، هیچ‌گاه هراس و اندوهى به قلبش راه نمى‌یابد؛ زیرا نه خود را مالك ثروت و نه صاحب اختیار در تصمیم‌گیرى‌ها مى‌بیند؛ بلكه او فقط امانت‌دار خداوند بر زمین، و‌موظّف به شناخت خیر و شر بر اساس دستورهاى خداوند است و در هر حال، تحت سرپرستى خداوند قرار دارد: «اللّهُ وَلىُّ الّذینَ ءَامَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمتِ إلىَ النُّور...» (بقره/2،257)[3] امّا انسان بى‌ایمان از این پشتوانه مستحكم روحى و روانى محروم بوده، تنها و سرگردان در زمین رها مى‌ماند[4]:«ذلكَ بِأنَّ اللّهَ مَولَى الَّذینَ ءَامَنوا و أنَّ الكـفِرینَ لاَمَولى لَهُم.» (محمد/47،11) گویى از فراز آسمان فرو افتاده یا تندبادى او را به مكانى دور پرتاب كرده است. «و‌مَن یُشرِك بِاللّهِ فَكَأنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخطَفُهُ الطَّیرُ أَو تَهوِى بِهِ الرّیحُ فِى مَكان سَحِیق.» (حج/22،31) فقدان ایمان به خدا، زندگى را از مفاهیم عالى و ارزش‌هاى شریف انسانى تهى ساخته، احساس رسالت در زندگى در جاى‌گاه جانشین خداوند را از او مى‌رباید. نگاه قدسى انسان مؤمن به جهان، او رادر زندگى جهت و هدف بخشیده، از احساس دردناك پوچى مى‌رهاند و قدرت رودر رویى با هرگونه فشار را به او مى‌بخشد: «رَبَّنا مَا خَلَقتَ هذا بطِلاً سُبحنَكَ فَقِنا عَذابَ النَّار.» (آل‌عمران/3،191)[5] در واقع آرامش، گوهر و حقیقت ایمان* و سرانجام و مقصود آن است [6] و حدّ اعلاى آن از براى عارفان حقیقى است كه با مشاهده حضورى خدا و جهان آخرت به مرتبه والاى ایمان دست یافته و از هرگونه دغدغه و نگرانى رها شده‌اند[7]:«رَبَّنا إِنَّنا سَمِعنَا مُنادِیًا یُنادِى لِلإِیمنِ أَن ءَامِنُوا بِرَبّكُم فَـَامَنّا رَبَّنا فَاغفِرلَنا ذُنوُبَنا و كَفّر عَنَّا سَیِّئَاتِنا و تَوفَّنا مَعَ الأَبرَار.» (آل‌عمران/3،193).

2. یاد خدا:

نگرانى و اضطراب یا از ترس است یا از ناتوانى؛ پس آن كه خداوند را همواره در یاد داشته باشد و او را سرچشمه همه صفات كمال و منزّه از هرگونه صفت نقصان بنگرد، ناگزیر مهر او در دلش نشسته، قلبش به یاد او آرام مى‌گیرد[8] و رحمت و مهربانى او و وعده‌هاى نیكویش به مؤمنان، هرگونه ترس و دلهره حتّى ترس از عذاب خدا را از روانش مى‌زداید: «اللّهُ نَزَّلَ أَحسَنَ الحَدیثِ كِتباً مُتَشبِهاً مَثانِىَ تَقشَعِرُّ مِنهُ جُلودُ الَّذِینَ یَخشَونَ رَبَّهُم ثُمَّ تَلینُ جُلودُهم و قُلوبُهم إِلى ذِكِر اللّهَ.» (زمر/39،23)[9] تغییر سیاق سخن از فعل ماضى به فعل مضارع در آیه « الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ » (رعد/13،28) بر ثبات و دوام آرامش مؤمنان دلالت دارد.[10] آرامش بى‌نظیر پیامبران هنگام تلقّى وحى در جاى‌گاه بالاترین حدّ ارتباط با خدا در همین جهت قابل تحلیل است.[11] در مقابل، كسانى كه از یاد او روى مى‌گردانند، در زندگى همواره در حال نگرانى و اضطراب به سر مى‌برند: «و‌مَن اَعرَضَ عَن ذِكرِى فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنكاً.» (طه/20،124)

3. تلاوت قرآن:

همان‌گونه كه نزول تدریجى قرآن بر قلب پیامبر موجب آرامش او مى‌گشت: «و‌قالَ الَّذِینَ كَفَرُوا لَولاَ نُزِّلَ عَلَیهِ القُرءانُ جُملَةً وحِدَةً كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ و رَتَّلنهُ تَرتِیلاً» (فرقان/25،32)[30] تلاوت مستمرّ آن نیز به انسان آرامش مى‌بخشد: «إِنَّما المُؤمِنونَ الّذیِنَ إذا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَت قُلوبُهم و إِذا تُلِیَت عَلَیهِم ءَایتُهُ زادَتهُم إیمناً و عَلى رَبِّهِم یَتَوَكَّلوُن» (انفال/8‌،2)[12]

4. مطالعه تاریخ زندگى انسان‌هاى بزرگ:

داستان زندگى شجاعانه پیامبران از عوامل آرامش شمرده شده است: «و‌كُلاًّ نَقُصُّ عَلَیكَ مِن أَنباءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَك.» (هود/11،120)[13] یاد اولیاى پاك الهى، خود نوعى یاد خدا بوده، آرامش برخاسته از آن را در پى دارد؛ از این روى امام‌صادق(علیه السلام)در تفسیر آیه 28 رعد/13 مى‌فرماید: دل‌ها با یاد محمّد(صلى الله علیه وآله)آرام مى‌گیرد كه یاد او همان یادخداوند است.[14]

5‌. توكّل:

مفهوم توكّل در مرحله پس از اسلام و ایمان به خداگرایى كامل انسان در همه ساحت‌هاى هستى خویش رهنمون است: «إِن كُنتُم ءَامَنتُم بِاللّهِ فَعَلَیهِ تَوَكَّلوا إِن كُنتُم مُسلِمِین.» (یونس/10،84) هرگاه انسان مؤمن در ژرفاى قلب خویش به این حقیقت دست یابد، همه هراس‌ها و آرزوها و تكاپوها و كشمكش‌ها از روان او رخت بربسته، بى‌دغدغه در جوار خداى خویش آرام مى‌گیرد: «...فَقُل حَسبِىَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاّ هُوَ عَلَیهِ تَوَكَّلتُ و هُوَ رَبُّ العَرشِ العَظِیم.» (توبه/9،129)[15] در برابر آن‌ها، چندگانه گرایانى كه خداى خود را خوب نشناخته، به او بدگمانند و دل‌هایشان به ظواهر پدیده‌هاى هستى چنگ انداخته است، هیچ‌گاه طعم آرامش را نخواهند چشید: «مَن كَان یَظُنُّ أَن لَّن یَنصُرَهُ اللّهُ فِى الدُّنیَا و الآخِرَة فلیَمدُد بسَبَب إِلَى السَّماءِ ثُمَّ لیَقطَع فَلَینظُر هَل یُذهِبَنَّ كَیدَهُ مَا یَغیِظ.» [16] (حج/22، 15) واگذارى همه حوادث به علم و تدبیر الهى در عین كوشش كامل انسان، او را از اندوه محرومیّت‌ها و تأسف بر گذشته‌ها و نیز شادى بیهوده بر كام‌یابى‌ها رها مى‌سازد:«مَا أَصَابَ مِن مُصِیبَة فِى الأَرضِ و لاَ فِى أَنفُسِكُم إِلاّ فِى كِتب... * لِكَیلاَ تَأسَوا عَلَى مَا فاتَكُم وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ.» (حدید/57‌،22) انسان مؤمن با تسلیم مطلق در برابر خداوند، همواره از او خشنود بوده، هیچ حادثه‌اى را در جهان، ناخوشایند نمى‌بیند.[17] خداوند فقط در چنین حالتى است كه به طور كامل از بنده خویش راضى و خشنود مى‌شود: « یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * اِرجِعى إِلى رَبِّك راضِیَةً مَرضِیَّة.» (فجر/89‌،27)

قرآن براى درمان این حالت اضطراب و نگرانى و ایجاد حسّ آرامش و اطمینان، به تغییر بینش و گرایش انسان‌ها سفارش مى‌كند.

6‌. صبر:

بردبارى به تقویت شخصیّت و افزایش توانایى انسان در برابر سختى‌ها و بارهاى سنگین زندگى انجامیده، اعتدال روانى انسان را حفظ مى‌كند؛ از این‌روى خداوند در دو آیه به یارى جستن از صبر و نماز در مشكلات زندگى دعوت كرده است: «یَأَیَّهَا الّذینَ ءَامَنوا استَعِینوا بِالصَّبرِ‌و الصَّلَوةِ إنَّ اللّهَ مَعَ الصَّـبِرین» . (بقره/2،153) و نیز بقره/2،45. بردباران، هنگام بروز ناخوشایندى، اصل و مبدأ و بازگشت‌گاه خویش را یادآور شده، بدین وسیله امداد الهى و رحمت خداوندى را بر خویش سزاوار مى‌گردانند:«و‌لَنَبلُوَنَّكُم بِشَىء مِنَ الخَوفِ و الجُوعِ... و بَشِّرِ الصَّـبِرین * الّذِینَ إِذَا أَصبَتهُم مُصیبَةٌ قالوُا إِنّالِلّهِ و إِنّا إِلَیهِ رجِعُون *   أُولَئِكَ عَلَیهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ.» (بقره/2،155ـ157) [18]

7. تقوا:

سیطره‌انسان برخواسته‌هاى خویش، او را از پیامدهاى اندوه‌بار كارهاى زشت مصون ساخته: «یأَیُّها الَّذِینَ ءَامَنوا اتَّقُوا اللَّهَ و قُولُوا قَولاً سَدیداً * یُصلِح لَكُم أَعَمـلَكُم و یَغفِر لَكُم ذُنُوبَكم...» (احزاب/33،70 و 71) قدرت‌تشخیص و تصمیم‌گیرى او را در حوادث گوناگون زندگى افزوده: «یأَیُّها الّذِینَ ءَامَنوا إِن تَتَّقُوا اللّهَ یَجعَل لَكُم فُرقاناً وَ یُكَفِّر عَنكُم سَیِّئاتِكُم و یَغفِر لَكُم» (انفال/8‌،29) و روند زندگى را بر او آسان مى‌سازد:«و‌مَن یَتَّقِ اللّهَ‌یَجعَل لَهُ مِن أَمرِهِ یُسراً» (طلاق/65‌،4) و‌در‌پرتو این قدرت روحى و معنوى، به او آرامش‌مى‌بخشد: «یأیُّهَا الّذِینَ ءَامَنوا اتَّقوا‌اللَّهَ‌و ءَامِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤتِكُم كِفلَینِ مِن رَحمَتِهِ و‌یَجعَل‌لَكُم نُوراً تَمشونَ بِهِ و یَغفِرلَكُم» (حدید/57‌،28) از این‌روى در حدیثى،‌آرامش نشانه پرهیزگارى دانسته شده[19] و‌امام‌على(علیه السلام)بهره نیكوى این جهان را پرهیزكارى‌شمرده، روى گردانى از دنیاخواهى را موجب آرامش و ایمنى انسان مى‌داند و آرامش‌هاى مادّى را گذرا و نابود شدنى وصف‌مى‌كند.[20]

8‌. توبه:

بازگشت مستمر انسان به‌سوى خداوند، موجب تخلیه روان از فشار احساس گناه شده، حالت پاكى و طهارت نخستین را به او باز مى‌گرداند. اعتقاد انسان با ایمان به فضل و رحمت بى‌كران خداوند و امكان محو شدن تمام و كمال همه گناهان، در نهاد او آرامشى بى‌كران مى‌آفریند:«قُل یـعِبادِىَ الَّذینَ أَسرَفُوا عَلى أَنفُسِهِم لاَتَقنَطوا مِن رَحمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغفِر الذُّنوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُور الرَّحیم.» (زمر/39،53)[21]

9. محبّت، تعاون و مهرورزى:

مؤمنان، همه انسان‌ها را هم‌زادان خویش دیده: «و‌هُو الَّذِى أَنشَأَكُم مِن نَفس وحِدَة فَمُستَقَرٌّ و مُستَودَع» (انعام/6‌،98) با دیگر مؤمنان احساس برادرى مى‌كنند: «إِنَّمَا المُؤمِنونَ إِخوَةٌ.» (حجرات/49،10) این احساس وابستگى مستمر به گروه، به انسان در زندگى آرامش مى‌بخشد: « یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا...‌.» (حجرات/49،13) تأكید فراوان آموزه‌هاى دینى بر هم‌یارى با دیگران و كمك مالى و معنوى به آن‌ها در قالب انفاق، صدقه، هدیه، ایثار، گذشت، عفو، بخشش و... در این جهت قابل فهم است. این اعمال افزون بر تقویت حسّ نوع دوستى در نهاد انسان، حالت‌هاى انفعالى نفرت و كینه‌توزى و انگیزه‌هاى ستم و تجاوز و تمایل به خودخواهى را ریشه كن مى‌سازند: «إِنَّ اللّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَالإِحسـنِ و إِیتاى ذِى القُرَبى و یَنهَى عَنِ الفَحشاءِ و المُنكَرِ و البَغىِ یَعِظُكمُ لَعَلَّكُم تَذَكَّرون.» (نحل/16،90)[22] پیامبر(صلى الله علیه وآله)در حدیثى قدسى از محبّت و تعاون میان مردم به صورت عامل جلب محبّت خدا و دست‌یابى به آرامش و اطمینان یاد‌مى‌كند.[23]

10. آداب و مراسم مذهبى:

تشریع احكام عبادى گوناگون از جمله نماز و روزه و حج و... حسّ انتساب و استناد به خداوند را همواره در انسان زنده كرده او را از احساس دردناك بى‌هویّتى مى‌رهاند: «  ذَلِكَ وَمَنْ یعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ* و لِكُلِّ اُمَة جَعَلنَا مَنسَكاً لِیَذكُرُوا اسمَ اللَّه...» (حج/22، 32 و 34) برخى عبادت‌ها نیز مانند وضو و غسل در نقش نمادهایى از طهارت و پاكى روح عمل مى‌كنند. اجراى گروهى برخى از مراسم مذهبى در ایجاد هویّت جمعى و برقرارى روحیّه همبستگى و همكارى اجتماعى تأثیرگذار است.[24]

اعتقاد انسان با ایمان به فضل و رحمت بى‌كران خداوند و امكان محو شدن تمام و كمال همه گناهان، در نهاد او آرامشى بى‌كران مى‌آفریند:«قُل یـعِبادِىَ الَّذینَ أَسرَفُوا عَلى أَنفُسِهِم لاَتَقنَطوا مِن رَحمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغفِر الذُّنوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُور الرَّحیم.»

11. نماز و نیایش:

نمازهاى پنج‌گانه كه رابطه‌اى میان انسان و پروردگار او است، نوعى تمدّد اعصاب و تخلیه روان از بارهاى منفى به شمار مى‌رود: «إِنَّنى أَنَا اللَّهُ لاَ إِلـهَ أَلاّ أَنَا فَاعبُدنِى وَ أَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكرِى» (طه/20،14)[25] از این رو، پیامبر هنگام سختى‌ها براى كسب آرامش به نماز پناه مى‌برد.[26] اساساً دعا و نیایش به درگاه خداوند كه پاسخ‌سریع‌آن حضرت رادرپى‌دارد، آرامش‌دهنده مؤمنان در نگرانى‌ها است: «وَ إِذَا سَألَكَ عِبادِى عَنِّى فَإِنِّى قَریبٌ اُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ إِذَا دَعانِ فَلیَستَجِیبُوا لِى وَ لیُؤمِنُوا بِى لَعَلَّهُم یَرشُدُون.» (بقره/2،186)

تنظیم: جهرمی زاده - گروه دین و اندیشه تبیان


پی نوشت‌ها:

[1] نمونه، ج‌10، ص‌211‌ـ‌214.

[2] قرآن و روان‌شناسى، ص‌351‌ـ‌352.

[3] المیزان، ج‌2، ص‌345.

[4] فى ظلال، ج‌4، ص‌2060.

[5] قرآن و روان‌شناسى، ص‌347.

[6] مجمع البیان، ج‌10، ص‌742.

[7] كشف‌الاسرار، ج1، ص674‌؛ روح البیان، ج‌9، ص‌12 و 13 و 35.

[8] حاشیه شیخ‌زاده، ج‌5‌، ص‌122.

[9] مجمع‌البیان، ج‌5‌، ص‌773؛ الكشّاف، ج‌2، ص‌124.

[10] روح‌المعانى، مج‌8‌، ج‌13، ص‌214.

[11] صفة الصفوة، ج‌1، ص‌83‌.

[12] جامع البیان، مج‌11، ج‌19، ص‌15.

[13] موسوعة اخلاق القرآن، ص‌82‌.

[14] جامع البیان، مج‌7، ج‌12، ص‌189.

[15] عیّاشى، ج‌2، ص‌211.

[16] فى ظلال، ج‌5‌، ص‌3054.

[17] فى ظلال، ج 4، ص 2413.

[18] قرآن و روان‌شناسى، ص‌343ـ344؛ موسوعة اخلاق القرآن، 81‌.

[19] قرآن و روان‌شناسى، ص‌368 ـ 372.

[20] صفة الصفوة، ج‌1، ص‌42.

[21] نهج‌البلاغه، خ‌11، ص‌213.

[22] قرآن و روانشناسى، ص‌376 ـ 379.

[23] قرآن و روانشناسى، ص‌349‌ـ‌351.

[24] الدرالمنثور، ج‌4، ص‌372.

[25] قرآن و روان‌شناسى، ص‌362‌ـ‌363 و 350.

[26] قرآن و روان‌شناسى، ص‌357‌ـ‌362.