تبیان، دستیار زندگی
یکی از مشکلاتی که همواره نگرانی منتقدان حوزه ادبیات را به دنبال داشته مسئله ناآگاهی و عدم شناخت نسل امروز از ادبیات کلاسیک است، دست اندر کاران امروز ادبیات چه در حوزه شعر و چه داستان به یک نوع گسست در شناخت دست آوردهای پیشین ادبی دچار شده‌اند ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کوتاه درباره گرایش‌های تازه به ادبیات کلاسیک در دوران ما

قابلیت‌های بالا در مضمون

قابلیت‌های بالا در مضمون

یکی از مشکلاتی که همواره نگرانی منتقدان حوزه ادبیات را به دنبال داشته مسئله ناآگاهی و عدم شناخت نسل امروز از ادبیات کلاسیک است، دست اندر کاران امروز ادبیات چه در حوزه شعر و چه داستان به یک نوع گسست در شناخت دست آوردهای پیشین ادبی دچار شده‌اند که به هر شکل، ضربه زننده خواهد بود، اگر بر آثار نویسندگان پیشکسوت تمرکز کرده باشیم به‌طور قطع متوجه شده ایم که یکی از دغدغه‌های بزرگ آنها ایجاد ساز و کاری برای ارتباط مجدد نسل امروز با ادبیات کلاسیک است بدین معنا که در لابه لای کارهای آنها نوعی گرایش به این مقوله یافت می‌شود.

در دهه 70 شاهد ظهور نویسندگانی بودیم که به‌طور مستقیم قصد داشتند روح ادبیات کلاسیک را در بدنه کارهای مدرن نهادینه کنند که البته موفق هم شدند،کارهای ویژه‌ای که در این رهگذر تولید و عرضه شدند در نوع خود حرکتی تازه به حساب می‌آمدند که به هر شکل هر دو هدف رسیدن به مرزهایی تازه در ادبیات داستانی مدرن و هم نوعی نگاه به ادبیات کلاسیک را دنبال می‌کردند،حرکتی که به نوبه خود توانست جریانات تازه‌ای را در این روند ایجاد کند.

می توان گفت که ادبیات داستانی کشور همواره در پی یافتن روزنه‌هایی به دنیای ادبیات کلاسیک بوده و اگر چه هنوز آنگونه که باید و شاید نتوانسته به افق‌هایی در خور برسد اما نشان دهنده میل بسیاری از نویسندگان به شناخت هر چه بیشتر سایه روشن‌های آثار متقدمان است،نکته‌ای که بیشتر باید از سوی دست اندرکاران شعر امروز دنبال شود اما نشده است.

جریان تازه‌ای که به شکل خودجوش شروع شده و حتما در آینده دامنه گسترده تری خواهد یافت باز آفرینی ادبیات کلاسیک به زبان داستان‌های امروزین است،حرکتی که بدون پشتوانه مراکز فرهنگی رسمی شروع شده و یاد آور دغدغه‌ای بزرگ است،دغدغه‌ای که فاصله گرفتن بیشتر از روح پر بار ادبیات کلاسیک را مانع پیشرفت اصولی ادبیات امروز می‌داند.

متاسفانه در روند ادبیات امروز خصوصا در شعر با افرادی مواجهیم که حتی نام بردن از ادبیات کلاسیک را هم مترادف با عقبگردهای فرهنگی می‌دانند حال آنکه باید گفت یکی از عوامل ایستایی شعر و از دست دادن روز افزون مخاطب در شعر همین چند پارگی در نگاه و نداشتن روح شاعرانه به معنای وجدان بیدار جامعه است،چنین تفکری از دیر‌باز ذهنیت گروهی از شاعران را به خود مشغول کرده و از آنها افرادی ساخته که خود را به هیچ جایی متعلق نمی‌دانند اما انتظار دارند که دیگران کارهایشان را به رسمیت شناخته و استقبال کنند،انتظاری که هیچ گاه تحقق نیافته است.

کارهایی که امروزه بر اساس حال و هوای ادبیات کلاسیک در حال تولیدند به خودی خود می‌توانند راهگشای مسیری تازه در نوع نگاه اصولی به عالم ادبیات باشند زیرا مصالحی که در پدید آمدن یک اثر کهن به کار رفته هرگز متعلق به زمان و مکان خاصی نیست که البته راز ماندگاری بسیاری از آنها هم در همین امر نهفته است.

همان گونه که گفته شد در میان آثار بسیاری از بزرگان ادبیات داستانی می‌توان رد پایی از ادبیات کلاسیک یافت،رد پایی که گاه با وام گرفتن یکی از شخصیت‌های کارهای کلاسیک یا استفاده از زبانی که یادآور این گونه کارهاست یا آوردن فکر اصلی یکی از حکایات کهن و پردازش آن به زبان امروزی متجلی شده است،نکته‌ای که پیش از هر مورد دیگر یادآور این مسئله مهم است که ادبیات امروز برای ماندگاری هرچه بیشتر باید به سوی گذشته نظر داشته باشد.

ادبیات داستانی امروز دارای قابلیت‌هایی است که توانسته خیل عظیمی از مخاطبان کشور را جذب کند به این معنا که این شاخه از ادبیات حالا دیگر از لاک مهجوریت بیرون آمده و توان آن را دارد که با استفاده از موقعیت خود دست به فرهنگسازی بزند یعنی اینکه تلاش کند گسست و دور افتادگی تاریخی ما از ادبیات کلاسیک را رفع و رجوع کند.

به گونه‌ای می‌توان دهه 70 را به لحاظ پرداختن داستان نویسی مدرن به ادبیات کلاسیک یکی از دهه‌های به یاد ماندنی قلمداد کرد زیرا انتشار کتاب‌هایی که هم در ذات خود یک نوع کنجکاوی در پیشبرد داستان نویسی امروز و هم زبان ادبیات کلاسیک را تبلیغ می‌کردند باعث تسریع نگاه‌های گوناگون به مقوله دوم شد تا جایی که امروزه دیگر نگاه مدرن به ادبیات کلاسیک دامنه گسترده تری یافته و نویسندگانی در سطح وسیع به فکر بازخوانی این گونه کارها وتبدیل ذهنیت آنها به کارهای امروزی افتاده اند.

البته در میان آثار کلاسیک به‌خصوص کارهای نثر به مواردی بر می‌خوریم که از زاویه ذهنیت نویسندگی با فضای مدرن حیرت انگیزند یعنی اینکه دارای قابلیت‌هایی هستند که هم تکنیک‌های نویسندگی را رعایت کرده‌اند و هم با اندکی تامل می‌توانند برای هر دوره حرف‌هایی برای گفتن داشته باشند،به عنوان مثال اثر بزرگی چون «فرج بعد از شدت» نوشته قاضی محسن تنوخی به زعم بسیاری از اهل فن دارای ریشه‌هایی کاملا مدرن است به این معنا که در لابه لای حکایت‌های آن به نوعی روایت برمی خوریم که مختص نویسندگی در فضای امروزین است که البته این قابلیت‌ها را می‌توان با اندکی دقت در دیگر کارهای پیشین هم دید.

به هر حال حرکت خودجوشی که امروزه از سوی گروهی از نویسندگان آغاز شده نشان می‌دهد که نیاز به مطالعه دقیق تر در ادبیات کلاسیک بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود،حرکتی که گرچه دیر شروع شده اما باز هم می‌توان به نتیجه بخشی‌اش امیدوار بود.

همان گونه که یکی از منتقدان ادبیات گفته است ادبیات‌ کهن‌ ایران‌ به‌ انواع‌ و اقسام‌ صورت‌های‌ داستانی‌ افسانه‌، تمثیل‌، حکایت‌ و روایت‌ آمیخته‌ است‌. ولی داستان‌نویسی‌ جدید ایران‌، ادامه ی‌ طبیعی‌ و منطقی‌ این‌ ادبیات‌ نیست‌ و در شیوه‌ ی جدید داستان‌ حتی کمتر جای‌ پایی‌ از ادبیات‌ کهن‌ ما دیده‌ نمی‌شود؛ امکانات‌ داستان‌نویسی‌ قدیم‌ در جریان‌ داستان‌ جدید راه‌ نجسته‌ است‌ و درست‌ به ‌همین‌ دلیل‌، مخاطب‌ اصلی‌ داستان‌ امروز از تاریخ‌ دیرین‌ داستانی‌ ما بی‌اطلاع ‌است‌ و آن‌ را جز به‌ شکل‌ جدیدش‌ نمی‌شناسد.

شاهنامه ی‌ فردوسی‌، ویس‌ و رامین‌ فخرالدین‌ اسعد گرگانی، پنج‌ گنج‌ نظامی‌ و گلستان‌ و بوستان‌ سعدی‌ به ‌همراه‌ نمونه‌های‌ فراوان‌ دیگر همچون‌ سیاست‌نامه‌ که‌ دارای‌ قصه‌هایی‌ در دانش‌ کشورداری‌ است‌ و اسرارالتوحید که‌ دارای قصه‌هایی‌ در احوال‌ عارفان ‌است‌، عقل‌ سرخ‌ و آواز پر جبرییل‌  که‌ عرفان‌ و اسطوره‌ در آنها درآمیخته ‌است‌، تاریخ‌ بیهقی‌ که‌ قصه‌های‌ تاریخی‌ آن‌ در عین‌ سادگی‌، بسیار جذاب‌ و خواندنی‌ است‌، بخشی‌ از تاریخ‌ ادبیات‌ داستانی‌ ما را شکل‌ می‌دهند. این‌ تاریخ‌ در سیر خود با حکایت های‌ تمثیلی‌ و استعاری‌ کلیله‌ و دمنه، قصه‌های‌ تمثیلی‌ و تربیتی‌ قابوس‌نامه، حکایات‌ پراکنده‌ جوامع‌الحکایات ‌و لوامع‌الروایات‌ و داستان‌های‌ عامیانه‌ای‌ همچون‌ هزار و یک‌ شب‌، سمک‌ عیار، رموز حمزه‌، حسین‌ کرد شبستری‌، امیر ارسلان‌ نامدار و... کامل‌ می‌شود که می‌توان از همه این قابلیت‌ها در راه رسیدن به نقطه‌ای مطلوب استفاده کرد.

رسول آبادیان

تهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان