بگــذشت مــه روزه ، عیــد آمـد و عیـــد آمد
بگذشت شـب هـجـران، معشوق پدید آمد
آن صبح چو صادق شد، عذرای تو وامق شد
معشوق تو عاشق شد، شیخ تو مرید آمد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : پنج شنبه 1389/06/18
عید آمد و عید آمد
بگــذشت مــه روزه ، عیــد آمـد و عیـــد آمد |
بگذشت شـب هـجـران، معشوق پدید آمد |
آن صبح چو صادق شد، عذرای تو وامق شد |
معشوق تو عاشق شد، شیخ تو مرید آمد |
شـد جنـگ و نظـر آمـد، شد زهر و شکر آمد |
شد سنگ و گهر آمـد، شد قفل و کلید آمد |
جــان از تــن آلــوده، هــم پاک بـه پاکی رفت |
هـرچنــد چـو خورشـیدی بر پاک و پلید آمد |
از لــذت جـــام تــــو دل مـــانــده بــه دام تو |
جــان نیـز چــو واقـف شـد، او نیـز دوید آمد |
بــس تــوبه شایسته برسنگ تو بشکسته |
بـس زاهــد و بـس عابد کو خــرقه درید آمد |
بــاغ از دی نــامحــرم سه ماه نمی زد دم |
بـر بـــوی بــهـــار تــو، از غیــب رسـیـد آمد |
"مولوی"
گروه دین و اندیشه تبیان