تبیان، دستیار زندگی
محمد مایلی کهن، سرمربی اسبق تیم ملی فوتبال کشورمان با حضور در خبرگزاری ورزش ایران (ایپنا) در خصوص مسائل کلان ورزش کشور و مشکلات باشگاه پرسپولیس به طور مفصل صحبت کرد که قسمت اول این مصاحبه را در زیرمی خوانید: ** آدم های زیادی...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از همه جا و همه چیز با مایلی کهن(1)


محمد مایلی کهن، سرمربی اسبق تیم ملی فوتبال کشورمان با حضور در خبرگزاری ورزش ایران (ایپنا) در خصوص مسائل کلان ورزش کشور و مشکلات باشگاه پرسپولیس به طور مفصل صحبت کرد که قسمت اول این مصاحبه را در زیرمی خوانید:

** آدم های زیادی آمدند توی این فوتبال و رفتند. آن سال شما را از تیم ملی کنار گذاشتند. با آن شکلی که دیگر تکرار نشد.

خوشحالم که در اینجا حضور دارم. من و سردار آجورلو بر سر مسائل تیم ملی امید یک بحث و جدل تلفنی در برنامه 90 داشتیم. بعد ها آن بحث و جدل تبدیل به دوستی و رفاقت شد. قبل از عید امسال (84) سردار متانت خاصی به خرج داد.

در شرایطی که مادرم در بستر بیماری بود. سردار به عیادتش آمد و (بغض و گریه ...) کاری کرد که صمیمی ترین رفقای من نکردند. سردار قلب رئوفی دارد. ما ممکن است خیلی از مواقع بر سر منافع ملی با هم بحث کنیم، اما یک جایی هست که اسمش را گذاشته اند نقطه مشترک، جایی که باید از همه بگذریم چون پای منافع ملی در میان است.

من نمی توانم به همه جا بروم و با همه روزنامه ها و خبرگزاری ها صحبت کنم، اما به خاطر ادای دینم به اینجا آمدم، ضمن اینکه برای مطبوعات احترام خاصی قائل هستم. در زمینه بازگشت به آن سال هم مشکلی نیست. من آماده پاسخگویی هستم.

** وقتی از مادرتان صحبت کردید، چشمهاتان خیس شد، گریه کردید، آقای مایلی کهن! برای این فوتبال چند بار گریه کردید؟

(بغض و دوباره گریه ...) من خیلی جاها حتی مادرم را به این فوتبال فروختم. مادرم غیر از من کسی را نداشت. بعضی جاها گفتند پدر من فوت شده است. نه اتفاقا زنده است و در قید حیات است. ازدواج کرده، من هم به ایشان احترام می گذارم. اما مادرم (بغض) او غیر از من کسی را نداشت. برایش وقت دکتر می گرفتم، یکدفعه می خورد به تمرین تیم. من هم چون به نظم و انضباط خیلی اعتقاد دارم نمی توانستم کاری کنم.

خودش می گفت، شما برو سر کارت. من هم اطاعت می کردم. به هر حال خیلی جاها این فوتبال با پیروزی هایش و با باخت هایش من را جلو انداخته و گریه ام را هم درآورده. ما شش گل به کره جنوبی زدیم. یادتان هست مربی کره ای گریه کرد؟ من هم گریه کردم، در خلوت خودم برایش گریه کردم و به بی رحمی فوتبال نفرین کردم. من در تمام طول عمرم به دنبال این نبودم که اشک کسی را ببینم، حتی حریفم، حتی کسی که در مقابلم ایستاده. آمدیم ایران شادی هموطنان خودم را دیدم، خندیدم، شاد شدم.

اما آنجا با آن مربی کره ای همدرد شدم. فوتبال هیچ بدی ندارد. حتی موقعی که می بازی باز در آن چیزی هست که می توان به آن دقت کرد. فوتبال من را گریه انداخته و خوشحالم کرده. من در آن مقطع که باختم، بغضم را در سینه حبس کردم، اما بعدا در خلوت خودم زارزار گریستم، نمی توانستم جلوی چشم همه گریه کنم، من سرمربی تیم ملی بودم و در واقع نماینده یک ملت.

** تعبیر خیلی از هم نسلان شما امروز از فوتبال این است، "فوتبال خیلی کثیف است"

نظرها متفاوت است. فوتبال روح بزرگی دارد. زیباست، فوتبال FAIR PLAY دارد، فوتبال قواعد دارد. اگر مشکلی هست از خود ماست نه از فوتبال. فوتبال که مشکلی ندارد. ما مشکل داریم. وقتی در مملکت ما معنی فوتبال می شود حقه و نیرنگ...

کشورهای صاحب فوتبال را نگاه کنید، بعد می فهمید ما اصلا FAIR PLAY نیستیم. آنها وقتی قرار است توپ را در یک بازی جوانمردانه به حریف بدهند مستقیما توپ را به حریف می دهند، اما ما اینجا توپ را به نفع حریف به اوت می زنیم، اما در چه نقطه ای؟ نقطه ای که براحتی می توانیم با پرس کردن توپ را پس بگیریم.

پس ما FAIR PLAY هم نیستیم. به نظر من هرجا که عیبی هست، عیب از ماست، فوتبال ذات قشنگی دارد. ما درک نمی کنیم، ما اشتباه می کنیم. لفظ کثیف من را ناراحت می کند.

**امروز خیلی ها شما را و شخصیت شما را به قضاوت می نشینند، تعبیرهای مختلفی وجود دارد. اما یک مسئله ای هست، مایلی کهن امروز دارد داد و بیداد می کند فریاد می زند، پرپر می زند که چه بگوید، حرف حساب مایلی کهن چیست. آیا این داد زدن ها به این دلیل نیست که دیروز شما به خوبی درک نشدید؟

من همیشه در زندگی مستقل بوده ام. شرایط زندگیم این طور بود. مادرم از پدرم جدا شد، به دلایلی این اتفاق افتاد. مادرم نوزده سال داشت که از پدرم جدا شد. سواد بالایی نداشت، اما بزرگ فکر می کرد، مدیر بود، در هیچ مقطعی وارد باند و دسته و گروهی نشدم، چه قبل از انقلاب و بعد از انقلاب. من با تکیه به تیم به جایی نرسیدم. ببینید، کمی به عقب برگردیم. ما دو دسته دانشجو بودیم. عده ای جذب آموزش و پرورش شدند و عده ای هم جذب سازمان تربیت بدنی، اکثر آنهایی که جذب آموزش و پرورش شدند به شکل تیمی حرکت کردند، اما آن گروهی که جذب تیم نشدند امثال من بود. من رابطه ایجاد نکردم، واسطه ای که بخواهد برایم حاشیه امنیتی ایجاد کند و ...

نزدیک به ده سال در دفتر امور مشترک فدراسیون ها کار کردم. فائقی که آمد، نزدیکی اتاقی که با هم کار می کردیم باعث شد او یک توانایی هایی را به اشتباه در من ببینید و ...

چرا می گویید پرپر می زنم، ها؟ من پرپر نمی زنم. من مخالف جریان محافظه کاری هستم، محافظه کاری که قبل از انقلاب وجود داشت، حالا یک عده ای هستند که دردها را می بینند اما سکوت می کنند.

جرات نمی کنند که بروز بدهند، بله، من پرپر می زنم. برای کشورم و برای مردمم حتما پرپر می زنم. شما از عدم درک من می گویید، نه پرپر زدن من علتش این نیست که دیروز درک نشدم و آن برخورد با من انجام شد، من با آن مسایل خیلی زود کنار آمدم.

می دانید چرا؟ چون دل نسبته بودم. هرجایی که کار می کنم طوری کار می کنم که انگار سال ها باید در شرایط عادی کار کنم و از طرفی نگاهم طور دیگری است. طوری که اگر فردای همان روز که سراغم آمدند من را کنار بگذارند با آن قضیه کنار بیایم. بغض من ناشی از دغدغه های این مردم است.جایگاه ما اینجا نیست.

**پس چرا اینجا ایستاده ایم؟

چون اهل مماشات و محافظه کاری هستیم.

**البته عده ای معتقدند محافظه کاری از نوع مایلی کهن مترادف است با لجبازی و ...

بله، این حرف ها را می زنند. از آدم هایی که با من کار کردند بپرسید که هستم یا نه. من لجباز نیستم، من می گویم شما باید پای اصول خودت بایستی. اشتباه می گویم؟ نه اینکه اجازه بدهی از روی تو رد بشوند، نه، نباید بگذاری.

**اصول شما مگر چیست؟

نظم و انضباط . اصول من انسانیت است. دوستی و محبت. راستی و یکرنگی. اینها سخت حاصل می شود. به من می گویند تو داری خلاف جریان آن شنا می کنی. خودم هم این مساله را می دانم، اما مهم نیست. خسته نشده ام. من

مسوولیت دارم، وظیفه دارم. همه زیر و بم های فوتبال را می شناسم، فکر می کنید نمی توانم ازآنها استفاده کنم، چرا می توانم. اما در ذاتم نیست. مادرم یکرنگی را به من آموخت و آدم بودن را. بروید از همه آنهایی که با من کار کردند بپرسید که آیا مایلی کهن تا به حال به شما بی احترامی کرده یا ...

در بدترین شرایط ، باختم، رفتم توی رختکن. نگفتم شماها به من خیانت کردید، نگفتم شماها بی غیرت هستید.

توهین نکردم. خودم را مبرا بدانم و عالم و آدم را مقصر بدانم. فوتبال یک بازی تیمی است است، اگر بازیکن بی غیرت است، من مربی هم بی غیرتم. اگر بی غیرتی به تیمی نفوذ کرده و دارد تیمی را ازپا در می آورد من هم در این بی غیرتی نقش دارم. این نیست که خودم را جدا کنم. اصلا بگویید ببینم چه کسی به بازیکن غیرت می آموزد، کی غیر از مربی؟ آن هم در یک تیم بیست و پنج نفره.

ممکن است چندنفر بی غیرت باشند اما اینکه یک تیم بی غیرت شده اند یعنی اینکه من مربی هم مشکل دارم. من هم بی غیرت هستم.

** اصول شما با قاعده ای که امروز بر فوتبال ما حاکم است جور در نمی آید. با قاعده ای که حاکم است.امثال مایلی کهن خرد خواهند شد. شاید هم شده اند.

نه، من خرد نشده ام، تا معنی خردشدن چه باشد. من الان در مقابل شما هستم. بزرگترین نعمتی که تا آخر عمرم به خاطر داشتنش به عالم فخر می فروشم قناعت است، قناعت. من قانع بار آمده ام. من ثروتمندترین آدم روی زمین هستم چون قانعم. من از شما سوال می کنم. چرا من هنوز خبر ، سوژه یا تیتر داغ مطبوعات هستم. من مخاطب دارم حمل بر خودستایی نشود اما با تمام جسارت باید بگویم حرف من خریدار دارد. من خرد نشده ام شاید به حرف خودم نرسیده باشم اما من یک دل خوش دارم. دلخوش به اینکه حرف این مردم را می زنم و جیب بزرگی ندارم.

**دارید مبارزه می کنید؟

من سرمربی پیکان شدم. مساوی می گرفتم چند هفته. بازی با شموشک در زمین خودمان بود. نیمه اول دو گل عقب بودیم. فوروارد حریف صاحب توپ شد طوری که می رفت با دروازه بان ما تک به تک شود و گل سوم را برای شموشک بزند.

یکی از مدافعان ما که اتفاقا الان هم هست و خشن بازی می کند او را به عمد زد. در رختکن می دانی چه کردم؟ باید تحسین می کردم که نگذاشت گل سوم را بخوریم اما به مدافع خودمان معترض شدم که آقا شما فکر نکردی که ممکن است پای حریف بشکند. ما برای چه داریم فوتبال بازی می کنیم. برد باید توی زمین اتفاق بیفتند نه با حرکت کردن یا حمله کردن به سمت و سوی داوری و حاشیه هایی که همه می دانند. تیم باید فنی ببرد. فوتبال یعنی این. برای این فوتبال هزینه می پردازم. از این بیشتر هم هزینه می پردازم.

خیلی از مربیان دوست دارند از بازیکن استفاده ابزاری کنند. متوجه هستی؟ می گویند به جهنم که بازیکن در ساعاتی که به خودش تعلق دارد چه می کند و چه نمی کند. برای من باید خوب کار کند. من اصلا از این طرز تفکر خوشم نمی آید. این مغایر است با آن اصولی که از آن دم می زنم.

**از این اصول امروز چیزی هم باقی مانده است؟

من کسی را مجبور نمی کردم. از خودم شروع می کردم. اگر نظمی بود، اگر نکته مثبتی بود به این دلیل بود که خودم هم رعایت می کردم. من اگر به بازیکنانم می گفتم مواظب چشمانتان باشید که به گناه نیفتد خودم دنبال ناپاکی نمی رفتم، اول مراقب گردش چشم خودم بودم. مگر می شود با یک جفت چشم هرزه به بازیکن گفت نگاه بد نکن.معلوم است که نه من دنبال تظاهر نبودم. به خدا تنفر دارم از این چیزها. خیلی از مواقع حتی اجازه نمیدادم که دوربین ها مراسم های مذهبی مارا به تصوربکشند، از ترس اینکه مبادا دچار ریا و تظاهر بشوم. حتی در مراسم هایی هم که شرکت می کردیم نظم را فراموش نمی کردم.

شرط می گذاشتم که تنها از این ساعت تا این ساعت می توانید روی حضور بچه ها در مراسم مذهبی حساب بازی کنید. از آن ساعت مقرر شده اگر تجاوز کنید باید به اتاق هایشان بروند چون کار ما چیز دیگری است. ما مراسم مذهبی را خوب برگزار می کنیم و بعد برویم توی زمین بد عمل کنیم مردم را خوشحال کرده ایم یا کسی به ما جایزه ای می دهد؟ مارادونا را یادتان هست، الان رونالدو یا رونالدینیو گل می زنند چه می کنند غیر از این است که با نشانه های مذهبی خود از خدا تشکر می کنند. باید باشد. اما کار ما و وظیفه اصلی ما فوتبال است.

 ماجرای مایلی کهن،دادکان و برنامه نود 

 مایلی کهن: من مربی حرفه ای نیستم ، یک آماتورم 

 مایلی کهن از پروین و پرسپولیس می گوید