تبیان، دستیار زندگی
خداوند انسان را مختار آفریده و به همین جهت، انسان همیشه در مسیر زندگی، بر سر دو راهه قرار می گیرد كه سعادت دنیا و آخرت انسان، در گرو تصمیماتی است كه او بر سر این دو راهی ها اتخاذ می كند. در چنین شرایطی شناخت حق و باطل، نیك و بد، دوست و دشمن اهمیت فراوانی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رابطه تقوا و بصیرت

خداوند انسان را مختار آفریده و به همین جهت، انسان همیشه در مسیر زندگی، بر سر دو راهه قرار می گیرد كه سعادت دنیا و آخرت انسان، در گرو تصمیماتی است كه او بر سر این دو راهی ها اتخاذ می كند. در چنین شرایطی شناخت حق و باطل، نیك و بد، دوست و دشمن اهمیت فراوانی دارد. برای شناختن این مسائل نیز، بصیرت و روشن بینی فوق العاده ای لازم است. قرآن این بصیرت را ثمره تقوا می داند.

تقوی

مفهوم تقوا

تقوا در لغت به محافظت نفس در برابر آن چه كه بیم می رود به او زیان برساند، معنا شده است. گاهی تقوا به خوف هم معنا می شود. چون خوف مقدمه تقواست، این امر سبب شده كه گاهی خوف مجازاً به معنای تقوا استعمال شود. (راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ص۸۸۱، ۱۶۶)

ابتدایی ترین معنای این واژه، به كاربرد آن در میان اعراب پیش از اسلام برمی گردد. فعل اتقی در زبان آن ها به این معنا بوده كه شخص میان خود و چیزی كه از آن می ترسد، مانع مادی قرار دهد تا از گزند آن حفظ شود. (دانشنامه جهان اسلام، ج۷، ص۷۹۸، ۷۹۷)

كلمه «تقوا» یك اصطلاح دینی و اخلاقی است و در منابع اسلامی، بسیار بر روی این كلمه تكیه شده است. تقوا و مشتقات آن، حدود ۲۵۰ مرتبه در قرآن به كار رفته است. در منابع روایی شیعه و سنی نیز، احادیث بسیاری در این باره وارد شده كه حاكی از جایگاه و اهمیت ویژه تقوا در فرهنگ اسلامی است.

دردناك ترین و خونین ترین حادثه تاریخ، یعنی جریان كربلا، مصداق بارز همین بی بصیرتی است. سی هزار نفری كه از كوفه و اطراف آن، برای جنگ با امام حسین(ع) آمده بودند، همان هایی بودند كه سالیان متمادی پای منبر حضرت امیر(ع) نشسته بودند

آثار تقوا

در قرآن آثار زیادی برای تقوا ذكر شده است. مجموعه این آثار به خوبی نشان می دهد كه انسان متقی هم در دنیا و هم در آخرت سعادتمند خواهد بود. این آثار را می توان به سه دسته زیر تقسیم كرد: دسته اول، آثاری هستند كه در دنیا نصیب متقین می شود، نظیر جلب روزی. در سوره طلاق، آیه۲و ۳، خداوند به این مطلب اشاره كرده و می فرماید: «من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب؛ هر كس كه از خدا پروا كند، خدا برای او راه بیرون شدن (از مشكلات و تنگناها را) قرار می دهد. و او را از جایی كه گمان نمی برد روزی می دهد.»

دسته دوم، آثاری هستند كه در آخرت متقین از آن ها بهره مند می شوند، مانند برتری متقین بر كفار. خداوند در سوره بقره، آیه۲۱۲، به این مطلب اشاره كرده و می فرماید: «زین للذین كفروا الحیوه الدنیا و یسخرون من الذین آمنوا و الذین اتقوا فوقهم یوم القیامه ؛ زندگی (زودگذر) دنیا برای كافران آراسته شده و (به این سبب) مؤمنان را مسخره می كنند، در حالی كه پرواپیشگان در روز قیامت (از هر جهت) برتر از آنان هستند.»

دسته سوم، آثاری است كه هم در دنیا و هم در آخرت نصیب متقین می شود، مثل آسان شدن امور. یكی از آیاتی كه به این مطلب اشاره دارد. آیه۵، سوره طلاق است. خداوند در این آیه می فرماید: «من یتق الله یجعل له من امره یسرا؛ هر كسی كه از خدا پروا كند، برای او در كارش آسانی قرار می دهد.» در تفسیر این آیه گفته شده؛ به سبب تقوا، امور دنیاو آخرت برای متقی آسان می شود. (فضل بن حسن طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ج۴، ص۰۱۲)

تقوا و بصیرت

یكی از آثار مهم تقوا، بصیرت و روشن بینی است. آیات بسیاری در قرآن وجود دارد كه به شكل مستقیم یا غیرمستقیم، تقوا و پاكی از گناه را در بصیرت و روشن بینی مؤثر دانسته است. در حقیقت، ارتباط میان تقوا و بصیرت، یكی از اصول مسلم قرآن است. مهم ترین آیه ای كه به این مطلب به طور مستقیم اشاره كرده، آیه۹۲ سوره انفال است. خداوند در این آیه می فرماید: «یاایهاالذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لكم فرقانا؛ ای اهل ایمان! اگر (در همه امورتان) از خدا پروا كنید، برای شما ]بینایی و بصیرتی ویژه[ برای تشخیص حق از باطل قرار می دهد.» مفسرین، «فرقان» را در این آیه به بصیرت و روشن بینی تفسیر كرده اند. (ناصر مكارم شیرازی و همكاران، تفسیر نمونه، ج۷، ص۹۲۱؛ سید محمد حسین حسینی همدانی، انوار درخشان، ج۷، ص۷۹۲) بصیرت و روشن بینی، بینشی خدادادی است كه به علم و معلومات وابسته نیست. در سایه بصیرت، انسان می تواند حق را از باطل تشخیص دهد. ● گستره وسیع حق و باطل و اهمیت بصیرت در زندگی انسان با توجه به مفاهیم قرآن، بصیرت و روشن بینی در زندگی انسان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. علامه طباطبایی(ره) در تفسیر آیه ۹۲، سوره انفال:«یا ایهاالذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لكم فرقانا» می فرماید: «فرقان» یعنی آن چه كه دو چیز را از هم جدا می سازد. در این جا به قرینه سیاق آیه و نتیجه تقوا، آن دو چیز حق و باطل است. فرقان در اعتقاد یعنی جدا كردن ایمان و كل هدایت از كفر و ضلالت. در عمل یعنی جدا كردن اطاعت از معصیت، هم چنین جدا كردن هر عملی كه مورد خشنودی خداست از هر عملی كه مورد غضب اوست. فرقان در رأی و نظر نیز به معنای جدا كردن اندیشه صحیح از اندیشه باطل است. با توجه به این كه در آیه، فرقان، مطلق ذكر شده، پس تمامی این موارد را شامل می شود. علاوه بر این، فرقان تمامی خیرات و شرور را دربرمی گیرد. زیرا در آیات قبل، خیرات و شرور ذكر شده كه همگی به فرقان احتیاج دارند. (محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص ۶۵)

بنابراین می توان گفت گستره حق و باطل بسیار وسیع است، به گونه ای كه تمام ابعاد زندگی انسان را دربرمی گیرد. زیرا زندگی انسان حاصل عقاید، افكار و اعمال اوست كه براساس این تفسیر، حق و باطل در تمامی آن ها راه دارد. این سخن با مفاهیم قرآن نیز سازگار است. زیرا قرآن كاربرد گسترده ای را برای حق و باطل قائل است. در قرآن گاهی حق و باطل در زمینه عقاید و افكار به كار می رود، نظیر آیه 30 سوره لقمان كه خداوند می فرماید: «ذلك بان الله هوالحق و ان ما یدعون من دونه الباطل؛ این (آفریده های شگفت و این تغییرات و تحولات) دلیل بر این است كه فقط خدا حق است و آن چه به جای او می پرستند باطل است.» و گاهی نیز، حق و باطل در زمینه كردارها و رفتارهای آدمی به كار رفته است، مانند آیه ۹۳۱، سوره اعراف كه حق تعالی می فرماید: «باطل ماكانوا یعملون؛ آن چه همواره انجام می دهند، باطل و بیهوده است.» نكته دیگری كه با توجه به سخن مرحوم علامه(ره) می توان به آن دست یافت این كه حق و باطل تحت عناوین مختلفی ظهور پیدا می كنند. گاهی ایمان و كفر مصداق حق و باطل است، گاهی هدایت و ضلالت و گاهی نیز اطاعت و معصیت. حتی نیك و بد، دوست و دشمن و امثال این ها نیز می تواند مصادیق حق و باطل باشد. براین اساس گستره حق و باطل در تمام ابعاد زندگی انسان وجود دارد. انسان نیز همواره در مسیر زندگی، بر سر این دو راهی قرار می گیرد و به ناچار باید یكی را برگزیند. و انسان اگر دانسته یا ندانسته، راه باطل را برگزیند، قطعا زیان می بیند. زیرا براساس قرآن، تنها حق است كه به انسان سود می رساند. در نتیجه، وقتی انسان بر سر این دو راهی ها قرار می گیرد، ضرورت بصیرت در زندگی او آشكار می شود. خداوند مثال بسیار زیبایی برای حق و باطل، در سوره رعد، آیه ۷۱ بیان می كند. حق تعالی در این آیه می فرماید: «خداوند از آسمان، آبی فرو فرستاد. پس رودخانه هایی به اندازه گنجایش خودشان روان شدند و سیل، كفی بلند روی خود برداشت، و از آنچه برای به دست آوردن زینتی یا كالایی، در آتش می گدازند هم نظیر آن كفی برمی آید. خداوند، حق و باطل را چنین مثل می زند. اما كف، بیرون افتاده از میان می رود، ولی آنچه به مردم سود می رساند در زمین(باقی) می ماند. این گونه خدا حق و باطل را به امور محسوس مثل می زند. » در این آیه، حق به آب و مایع فلز گداخته شده و باطل به كفی كه روی این دو مایع تشكیل می شود، تشبیه شده است. در این تشبیه نكات بسیار ظریفی درباره حق و باطل نهفته است. از جمله، همان گونه كه كفی كه روی آب تشكیل می شود بی رنگ ولی همرنگ آب است، كفی كه هم روی مایع فلز گداخته شده تشكیل می شود تیره ولی همرنگ مایع فلز است. باطل نیز همین گونه است. هر جا كه ظاهر می شود، سعی می كند خود را به رنگ حق درآورد و لباس حق را بر تن كند كه اگر او را در یك لباس شناختند، در لباس دیگر بتواند چهره خود را پنهان سازد. در حقیقت یكی از ویژگی های باطل این است كه هر لحظه به لباس دیگری درمی آید. (ناصر مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۰۱، ص۹۶۱)

ارتباط میان تقوا و بصیرت علاوه بر این كه یك اصل مسلم قرآن است، مورد تایید روایات، علم- فلسفه و تجربه نیز واقع شده است.

یكی از روش های مهمی كه شیطان برای گمراه ساختن انسان ها از آن استفاده می كند، همین شیوه است. او برای گمراه ساختن هر گروه از انسان ها از آنچه در نظرشان ارزش محسوب می شود، استفاده می كند. برای این كه انسان های دیندار را نیز گمراه سازد، از دین آن ها استفاده می كند. شیطان، لباس دین را بر تن مصادیق باطل می پوشاند تا آسان تر بتواند انسان های دیندار را فریب دهد. اگر فرد دیندار نتواند چهره منفور باطل را در پس این لباس ببیند، قطعا فریب خورده و در دام شیطان گرفتار می شود. این جا است كه ضرورت بصیرت در زندگی انسان دوچندان احساس می شود. بسیاری از بلاهایی كه برسر مسلمانان، چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی، وارد می شود، به دلیل بی بصیرتی آن ها در این موقع است. ضربه ای كه از این طریق به اسلام وارد می شود، گاهی صدها برابر ضرباتی است كه كفار به اسلام وارد می كنند. دردناك ترین و خونین ترین حادثه تاریخ، یعنی جریان كربلا، مصداق بارز همین بی بصیرتی است. سی هزار نفری كه از كوفه و اطراف آن، برای جنگ با امام حسین(ع) آمده بودند، همان هایی بودند كه سالیان متمادی پای منبر حضرت امیر(ع) نشسته بودند. اینان به زعم خود، برای رضای خدا آمدند. فقط سران آنها كه می دانستند چه خبر است، برای حكومت ری و امثال آن آمده بودند و گرنه این جمعیت عظیم، فقط برای رضای خدا و رفتن به بهشت، مصداق بارز حق را به شهادت رساندند. این ها واقعاً قدرت تشخیص حق از باطل را از دست داده بودند. (قسمتی از بیانات آیه الله جوادی آملی، ره توشه راهیان نور ویژه تابستان ۱۸۳۱، ص۳۹۱)

راه تقوا

در این واقعه سران باطل خوب توانسته بودند اهداف و نقشه های شوم و باطل خویش را در لباس دیدن به مسلمانان عرضه كنند. مسلمانان هم، با بی بصیرتی حادثه ای دردناك آفریدند كه تا به حال هیچ گروه كافر یا مشركی نظیر آن را به وجود نیاورده است. شیطان سوگند خورده كه تا روز قیامت، همه انسان ها را گمراه می كند. او تا انسان را گمراه نكند و دین را از او نگیرد، دست بردار نیست. به همین دلیل، حتی به مسلمانان هم سفارش شده كه همیشه مراقب دشمنان درونی و بیرونی باشید.

گستره وسیع حق و باطل و ظاهر شدن باطل در لباس حق، نه تنها ضرورت بصیرت را در زندگی انسان آشكار می كند، بلكه به وضوح نشان می دهد، مهم ترین اثر تقوا بصیرت است. زیرا اولا بصیرت، منشأ به وجود آمدن دیگر آثار تقواست. ثانیاً سایر آثار تقوا، تنها برای بخشی از زندگی انسان مثمرثمر هستند ولی بصیرت اثری است كه فایده آن تمام ابعاد زندگی انسان را دربرمی گیرد.

رابطه تقوا و بصیرت

یكی از اصول مسلم قرآن این است كه تقوا موجب بصیرت می شود. حال ممكن است این سؤال پیش آید كه چگونه ممكن است تقوا كه یك فضیلت اخلاقی است و به عمل انسان مربوط می شود، در دستگاه عقل و قوه قضاوت انسان تأثیر داشته باشد و این امر سبب شود كه انسان به دریافت حكمت هایی نائل گردد كه بدون داشتن تقوا موفق به دریافت آن حكمت ها نمی شد. در پاسخ به این سؤال ابتدا باید بگوییم كه ارتباط میان تقوا و بصیرت یكی از اصول مسلم قرآن است. اصول قرآن نیز همگی عین حقیقت هستند. علاوه بر این، با سه روش دیگر نیز می توان این اصل مسلم را ثابت كرد. این سه روش عبارتند از: روایات، علم- فلسفه و تجربه.

1) روایات

از جمله قرائن قطعی كه آیات قرآن را تفسیر می كند، روایات معتبر است. احادیث معتبر بسیاری در منابع روایی وجود دارد كه همگی ارتباط میان تقوا و بصیرت را تأیید می كند.

این احادیث گاهی به شكل مستقیم، تقوا و پاكی از گناه را در بصیرت و روشن بینی روح مؤثر دانسته اند. در این باره می توان به حدیثی از پیامبر(ص) اشاره كرد كه می فرماید:«اگر شیاطین بر قلب های آدمیان مسلط نمی شدند، آنها می توانستند باطن جهان هستی را بنگرند.» (علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۵۹). گاهی نیز احادیث به طور غیرمستقیم این مطلب را بیان می كند. مثل این كه هواپرستی و از كف دادن زمام تقوا را در تاریك شدن روح، تیرگی دل و خاموش شدن نور عقل موثر دانسته اند. دراین باره می توان به حدیثی از امام علی (ع) اشاره كرد كه می فرماید:«هركس از هوای نفسش پیروی كند،او را كور و كر می كند و ذلیل و گمراه می سازد.» (عبدالواحد تمیمی آمدی، تصنیف غررالحكم و دررالكلم، ص ۶۵) درحقیقت ارتباط میان تقوا و بصیرت، یك منطق مسلم در معارف اسلامی است. حتی ادیبان مسلمان هم این حقیقت آشكار را از معارف اسلامی اقتباس كرده و در آثار خود به كار برده اند. نظیر آن جا كه حافظ می گوید:

جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی غبار ره بنشان تا نظر توانی كرد

بصیرت، میوه ای است كه از درخت تقوا حاصل می شود. ارتباط میان تقوا و بصیرت علاوه بر این كه یك اصل مسلم قرآن است، مورد تایید روایات، علم- فلسفه و تجربه نیز واقع شده است.

۲) علم - فلسفه

حكما معتقدند كه قوه عاقله انسان، دو نوع محصول اندیشه دارد كه از اساس با هم اختلاف دارند. این دو نوع محصول شامل اندیشه نظری و اندیشه عملی می شود. اندیشه نظری مبانی علوم طبیعی، ریاضی و فلسفه الهی است. كار عقل در این علوم قضاوت درباره واقعیت هاست. مثلا دراین باره عقل قضاوت می كند كه فلان شیء این طور است یا آن طور؟ فلان اثر را دارد یا نه؟ آیا فلان معنا حقیقت دارد یا نه؟ ولی اندیشه عملی مبنای علوم زندگی و اصول اخلاقی است. مفهوم خوبی و بدی، حسن و قبح، باید و نباید، امر و نهی و امثال این ها مخلوق اندیشه عملی است. این اندیشه است كه حكم می كند، آیا باید این كار را انجام دهم یا آن را؟ این طور عمل كنم یا آن طور؟ این كه در آثار دینی وارد شده تقوا موجب بصیرت است، همه مربوط به اندیشه عملی است. یعنی در اثر تقوا انسان بهتر درد خود و دوای خود و راهی كه در زندگی باید پیش گیرد می شناسد. این كه در نظر بعضی، قبول این اصل مسلم، دشوار آمده شاید بخاطر این است كه آن ها بصیرت را به حدود اندیشه نظری محدود دانسته اند. حال آن تقوا در اندیشه نظری تاثیری ندارد (مرتضی مطهری، ده گفتار، صص ۳۲-۳۰) براین اساس، منطقه اندیشه عملی انسان به دلیل این كه مربوط به عمل انسان است، همان منطقه احساسات، تمایلات و شهوات است. اگر این امور، از مرزهایی كه دین برای آنها مشخص كرده خارج شوند،در برابر نور عقل، گرد و غبار و دود و مه ایجاد می كنند. در نتیجه عقل، دیگر نمی تواند پرتوافكنی كند و حق و باطل را به انسان نشان دهد.ولی زمانی كه تقوا وجود داشته باشد، احساسات، تمایلات و شهوات از مرزهایی كه دین برای آنها مشخص كرده خارج نمی شوند. در نتیجه دیگر عامل مزاحمی برای نور عقل وجود ندارد. عقل، پرتوافكنی می كند و در اثر آن پرتو، انسان به راحتی حق و باطل را تشخیص می دهد. پس از نظر علمی- فلسفی نیز معلوم شد كه تقوا در دستگاه تفكر و قضاوت انسان تاثیر دارد. ولی تاثیر تقوا دراین دستگاه به گونه ای غیرمستقیم است. در حقیقت تقوا با برطرف كردن مانع، به اندیشه عملی انسان یاری می كند كه اثر خود را تولیدكرده و موجب بصیرت شود.

۳) تجربه

با توجه به مباحث مذكور می توان نتیجه گرفت كه به دلیل گستره وسیع حق و باطل و ظاهرشدن باطل در لباس حق، بصیرت در زندگی انسان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بصیرت، میوه ای است كه از درخت تقوا حاصل می شود. ارتباط میان تقوا و بصیرت علاوه بر این كه یك اصل مسلم قرآن است، مورد تایید روایات، علم- فلسفه و تجربه نیز واقع شده است.

منبع: رادیو قرآن

تنظیم: جهرمی زاده_گروه دین و اندیشه تبیان