الهی ...
الهى ! قیس عامرى را لیلى مجنون كرد ، و حسن آملى را لیلى آفرین ؛ این آفریننده دید ، و آن آفریننده را در آفریده ، بر دیوانگان آفرین.
الهى ! اگر عنایت تو دست ما را نگیرد از چهل ها چلـّه ما هم كارى برنیاید.
الهى ! خوشا آنانكه همواره بر بساط قرب تو آرمیدهاند.
الهى ! شكرت كه این تهیدست ، پا بست تو شد.
الهى ! خوشا آنانكه در جوانى شكسته شدند ، كه پیرى خود شكستگى است.
الهى ! عقل و عشق ، سنگ و شیشهاند ، عاشقان از عاقلان نالند نه از جاهلان.
الهى ! شكرت كه پیر ناشده استغفار كردم ، كه استغفار پیر استهزاء را ماند.
الهى ! آنكه تو را دوست دارد ، چگونه با خلقت مهربان نیست.
الهى ! خوشا آندم كه در تو گـُمم.
الهى ! از من و تو گفتن شرم دارم ، " ا َنتَ ا َنتَ ".
الهى ! نه خاموش می توان بود و نه گویا ، درخاموشى چه كنیم در گفتن چه گوییم.
الهى ! دل به سوى كعبه داشتن چه سودى دهد ، آنكه را دل به سوى خداوند كعبه ندارد.
الهى ! عبادت ما قرب نیاورده ، بُعد آورده است كه " فـَوَیلٌ لِلمُصَـلین اَلذینَ هُم فی صَلوتِهـِم ساهوُن " .
الهى ! كامم را به حلاوت و تلاوت كلامت شیرین بدار.
الهى ! فـَتح قلب به ضَم عین است، نصب عـینم مرفوع " غـَضوُا اَبصارَكُم تـَرونَ العَجائِب " .
الهى ! قول و فعل ، قائل و فاعلند در لباس دیگر كه " كـُل ٌ یَعمَلُ على شاكِلَـته " در كتاب تدوین و تكوین جز مصنف آن كیست؟
الهى ! این آفریده كه بدین پایه مهربان است ، آفریننده وى در چه پایه است.
الهى ! خفتگان را نعمت بیدارى ده و بیداران را توفیق شب زنده دارى و گریه و زارى.
" برگرفته ازالهی نامه علامه حسن زاده آملی "