تبیان، دستیار زندگی
گزیده ای از مباحث تفسیر سوره حشر آیت الله شیخ جعفر سبحانی تبریزی در ماه رمضان 1431 در مجتمع حجتیه قم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درس تفسیر آیت‌الله سبحانی

تفسیر سوره حشر در ماه مبارک رمضان 1431

(قسمت چهارم)

آیت الله جعفر سبحانی

نشست علمی تفسیر سوره حشر، توسط حضرت آیت ‌الله سبحانی، در ماه رمضان امسال (1431)، هر روز بعد از نماز ظهر و عصر با حضور طلاب و اقشار مختلف مردم در مجتمع عالی فقه (حجتیه) قم برگزار می گردد. گزیده ای از مطالب این مباحث را در ایام ماه مبارک رمضان، مرور می کنیم.

قسمت اول، قسمت دوم و قسمت سوم این مباحث گذشت. آن چه پیش روی دارید، بخش سوم است که مربوط به جلسات روز نهم تا سیزدهم ماه رمضان 1431 می باشد.

بسم الله الرحمن الرحیم

شأن نزول آیات در روشن شدن ترجمه و مفهوم آیات بسیار مهم است، زیرا گاهی اکتفا به ترجمه قرآن معنا و مفهوم صحیحی از آیه را نمی‌رساند.

درباره شأن نزول آیه چهارم سوره حشر: پیامبر(ص) دستور داد د و درخت نخل از قوم بنی النضیر را بریدند،‌ عده ای از مسلمانان ساده لوح تصور کردند قطع این دو درخت به وسیله پیامبر گرامی اسلام،‌ امری خودسرانه بوده است،‌ در این هنگام آیه چهارم سوره حشر نازل شد که این اقدام از جانب خدا و با اذن او صورت گرفته و کاری خودسرانه نبوده است.

مسلمانان به امر پیامبر‌(ص) قلعه بنی‌نضیر را محاصره کرده و برای ترساندن یهودیانی که در قلعه مخفی شده بودند تعداد 2 تا 6 نخل را قطع کردند که یهودیان با مشاهده این منظره سست و ضعیف شدند.

گر چه در جنگ نباید درختان را قطع کرد، ولی پیامبر‌(ص) اهم را بر مهم ترجیح دادند و تعدادی از درختان را قطع کردند و یهودیان درب‌های قلعه را باز کردند و مسلمانان توانستند بدون خونریزی این قلعه را فتح کنند.

قانون اهم و مهم در اسلام کاربردهای بسیاری دارد، مسأله ترجیح اهم بر مهم را در اسلام ضروری است؛ امروز به خاطر حیات جامعه و ضرورت حفظ سلامتی جامعه، تشریح بدن انسان جایز شده البته اگر اولیا دم اجازه دهند؛ بنابراین گرچه تشریح در اسلام فقط بر بدن حیوانات جایز بوده، ولی به خاطر ترجیح اهم بر مهم تشریح بدن انسان نیز جایز گردیده است. همه علما معتقدند تشریح بدن باید روی حیوانات صورت بگیرد، اما امروز مساله پزشکی پیشرفت‌ کرده است و نمی توان به همان شیوه های تشریح تقدیم بسنده کرد. از سویی شخص مسلمان زنده و مرده آن احترام دارد،‌ از سویی دیگر عدم تشریح نیز تشدید بیماری را به دنبال دارد، علما در اینجا می گویند باید اهم و مهم کرد. شخصی که می خواهد بدن او تشریح شود، یا اینکه اولیایش چنین اجازه ای را بدهند و در مرحله بعد نیز تشریح بدن مسلمان نباید توهین آمیز باشد، البته مثله کردن بدن امری حرام است،‌ اما تشریح با مثله کردن تفاوت بسیار زیادی دارد.

پیامبر‌(ص) در جنگ‌ها هرگز از روش‌های ضد بشری استفاده نکردند و فقط برای ترساندن یهودیان تعدادی درخت را قطع کردند.

قطع کردن این چند درخت به امرالهی بوده و خداوند برای این که شیطان در دل اصحاب پیامبر(ص) نفوذ نکند و به این اقدام پیامبر شک نکنند، آیه پنجم این سوره نازل شد که قطع درختان به اذن خدا بوده است.

هر حرکتی که در جهان به اذن خدا و امر خداوند است و هیچ  کار بشری و پدیده‌ای در عالم آفرینش از حیطه اراده خداوند خارج نیست.

یک شبهه‌: اگر همه کارهای خوب و بد انسان طبق اراده خداوند است، س انسان‌ها مجبور هستند و نباید بهشت و جهنم باشد؟

پاسخ: خداوند بشر را فاعل مختار آفریده و اذن خدا بر مختار بودن انسان است، بنابراین شیعه معقتد است همه کارها زیر نظر حق تعالی است و فعل انسان مورد اراده خداوند است و اراده خداوند بر مختار بودن انسان‌ها تعلق گرفته است. همه کارهای ما حتی حرکت دست نیز به اذن خدا است، اما این امر مستلزم جبر نیست، چون خدا خواسته است که ما فاعل مختار باشیم. این استاد کلام حوزه علمیه قم بیان داشت: اراده الهی بر امری تعلق گرفته است، پس این حرکت و کار به اذن الله است، اما اذن الهی نیز تعلق گرفته است به اینکه ما فاعل مختار باشیم و اگر فعل ما اختیاری نباشد،‌ اراده خدا تحقق نیافته است و این موضوع به اشکال در اراده الهی منتهی می شود

کسانی که از اطاعت خداوند خارج شوند، فاسق هستند، بنابراین فسق هم در مسلمانان و هم در میان کفار ممکن است به وجود آید.

با توجه به آیه « وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَلَا رِکَابٍ وَلَکِنَّ اللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» (الحشر : 6)، اگر اموال و وسایلی با زور جنگ و قدرت نظامی بدست مسلمانان برسد غنیمت است و 5 قسمت می‌شود که یک قسم آن برای پیامبر‌(ص) و بقیه برای سربازان اسلام تعلق خواهد داشت، ولی اگر اموالی بدون جنگ در اختیار اسلام باشد «فِیْء» نام دارد که همه آن برای پیامبر‌(ص) است.

هرچند که همه انسان ها به مال دنیا علاقه دارند،‌ اما دلبستگی یهودیان فوق العاده بسیار است. حب‌المال برای قوم یهود یک امر ذاتی است؛ همه انسان ها به مال و ثروت علاقه دارند،‌ اما اینها دلبستگی شان به مال و مظاهر دنیوی فوق العاده زیاد است.

آیه ششم و هفتم سوره حشر

برخی آیه هفتم را تکرار آیه ششم می دانند و برخی در بیان تفاوت این دو آیه اولی را به قوم بنی نضیر و دومی را به جنگ خیبر ربط می دهند؛ در حالی که به اعتقاد من هر دو نظر غلط است.

اگر آیه اول را مربوط به حادثه محاصره قلعه بنی نضیر در سال 3 هجری بدانیم و آیه دوم را مربوط به حادثه خیبر در سال 7 هجری میان این دو آیه 4 سال اختلاف زمانی است.

آیه اول مجمل و آیه دوم مفصل است؛ یعنی در آیه اول خداوند می فرماید که اموال «فیء» برای پیامبر (ص) است و آیه دوم به تفصیل ذکر می کند که پیامبر این اموال را می تواند میان چه افرادی توزیع کند.

برخی اموال پیامبر‌(ص) ملک شخصی او و برخی دیگر ملک شخصیتی ایشان است؛ یعنی برخی اموال مانند عبا، قبا و ... را ایشان مالک شخصی است، ولی اموالی مانند «فِیء» ملک شخصیتی ایشان است؛ یعنی به اقتضای شخصیت ایشان که پیامبر‌(ص)، رسول و امام است برای اداره امور امت اسلامی این اموال به ایشان تعلق می گیرد.

نباید بین «ملک شخصی» و «املاک شخصیتی» پیامبر(ص) خلط کرد، پیامبر(ص) به عنوان یک فرد از جامعه مالک اموال شخصی خود است، «ملک مقامی» نیز به این معنا است که پیامبر چون رهبر جامعه است و باید جامعه و کشور را اداره کند نیاز به اموالی دارد و این اموال ملک شخصیتی و مقامی او می شود و هر کجا هم که مصلحت دید خرج می کند.

پیامبر اکرم‌ (ص) اراضی فدک را به حضرت فاطمه زهرا‌ (س) هدیه دادند و حضرت نیز بخشی از آن را به فقرا و یتیمان اهدا کردند.

در آیه «و ما افاء الله علی رسوله ....»، فیء به مالی اطلاق می شود که بدون جنگ و خونریزی به دست آمده است و نمونه بارز این موضوع نیز مال و اراضی بود که قوم بنی النضیر بدون هیچ گونه جنگ و قتالی در اختیار پیامبر گرامی اسلام قرار دادند.

«فیء» مختص پیامبر گرامی اسلام است، اما «غنائم» به مالی اطلاق می شود که با جنگ و جهاد بدست آمده است و تنها یک پنجم آن مختص پیامبر(ص) است و مابقی آن مربوط به کسانی است که در جهاد و فتح آن اموال سهیم بوده اند.

وقتی پیامبر گرامی اسلام، اراضی بنی النضیر را گرفت، همه آن را بین مهاجرین که از مکه آمده بودند تقسیم کرد و همچنین سه نفر از انصار که درآمدی خوبی نداشتند از این اراضی دریافت کردند و پیامبر(ص) حتی یک ریال هم برای خود برنداشت.

پیامبر گرامی اسلام سرزمین فدک را از باب ذوی القربی به حضرت فاطمه زهرا (س) داد، چون آینده زهرا(س) آینده ای است که باید خرج کند و حضرت علی (ع) رهبر جامعه اسلامی است و باید برای اداره امور جامعه خرج کند تا بتواند جامعه را به خوبی اداره نماید. بعد از ارتحال پیامبر، اینها اولین ضربه ای که به دخت گرامی رسول الله (ص) زدند، این بود که فدک را از او گرفتند و غصب کردند.

اموال «فیء» میان شش دسته تقسیم می شود که سهم الله، سهم نبی، ذوی القربی، ایتام، مساکین و ابن السبیل از آن قبیل‌اند.

در ذوی القربی فقر شرط نیست و این که به ذوی القربی سهمی عطا می شود، بخاطر عزت نبوی نزد خداوند است، ولی در سایر موارد دیگر فقر شرط است.

در این آیه بیان شده که سهم فقیر و مسکین و ابن السبیل به طایفه خاصی مانند بنی هاشم تعلق ندارد و هر فرد مسکین و فقیری را شامل می شود.

گروهی از انصار زمانی که پیامبر اکرم‌ (ص) اموال بنی نضیر را میان مهاجرین تقسیم کردند به اعتراض و ناراحتی پرداختند که آیه هفتم این سوره نازل شد که «مسلمان واقعی کسی است که از دستورات خدا و رسول خدا‌ (ص) اطاعت کند.»

مصداق فقرا و مساکین طبق آیات وارده، مهاجرین هستند که از خانه های خود در مکه اخراج شده و به مدینه مهاجرت کرده و فقیر مطلق هستند و به خاطر خدا از اموال خود گذشتند و از خداوند رزق و روزی را طلب می کنند.

در آیات سوره حشر، اوصاف فراوانی برای مهاجرین ذکر شده البته باید توجه داشت تا زمان مرگ نمی‌توان به طور قطع درباره ایمان کسی قضاوت کرد چه بسا کسانی که در ابتدا با اسلام بودند ولی در آخر عمر ضد اسلام شدند و از سوی دیگر چه بسا افرادی که پرچم کفر و ستم و زشتی را بلند کرده بودند ولی توبه کرده و به دنبال اسلام، عفاف و عدالت حرکت کنند.

طبق آیه شریفه «والذین تبوء الدار والایمان من قبلهم ....» انصار کسانی بودند که مهاجرین را دوست داشتند، اهل ایثار و فداکاری بودند، از اینکه زمین های بنی النضیر به مهاجرین داده شد، در دل ناراحت نمی شدند و همچنین شُحّ (به ضم شین) به مال دیگران نداشتند.

شخص بخیل مال خود را به دیگری نمی دهد، اما شخص شحیح نه تنها مال خود را به دیگران نمی دهد، بلکه می خواهد مال دیگران را هم صاحب شود و این از بخل به مراتب بدتر است.

اگر کسی علاقه و میل خود را نسبت به اموال دیگران مهار و حبس کند و زمام آن بدست خودش باشد، او اهل فلاح و رستگاری خواهد بود.

آیه هشتم سوره مبارکه حشر در واقع جمله خبریه است که اوصاف انصار را بیان می کند، اما احتمال دیگری نیز وجود دارد؛ گرچه ظاهر آیه فوق اخبار است، اما در واقع هدف انشاء است، یعنی اینکه انصار باید این گونه باشند، نه اینکه واقعا در حال حاضر این گونه هستند.

جمله های خبریه گاهی در انشاء استعمال می شود، در آیات قرآن کریم نیز از این موارد فراوان است که در ظاهر جمله اخبار است، اما در حقیقت انشاء می کند که مؤمنان باید این گونه باشند.

از این رو، از آیه هشتم سوره مبارکه حشر نمی توان استفاده کرد که انصار من الاول الی الاخر متقی بودند و در درجه عالی کمال به سر می بردند.

شاهد این مدعا که این آیه در مقام انشاء است نه اخبار، آیه شریفه«محمد رسول الله والذین معه اشدا علی الکفار، رحماء بینهم» است، این جمله و آیه شریفه در ظاهر خبریه است، اما واضح و مبرهن است که آیه شریفه در مقام انشاء است؛ چون همه صحابه پیامبر گرامی اسلام این گونه نبودند.

در جنگ های جمل، صفین و نهروان در هر دو طرف صحابه بودند، بنابراین نباید تصور کنیم این نوع آیات که در ظاهر اخبار و در مقام تعریف است، می خواهد بر همه صحابه پیامبر گرامی اسلام لباس قداست بپوشاند که تا آخر هم گردی بر لباس آنها ننشسته باشد.

البته ممکن است هشتاد درصد این گونه بودند، اما به طور یقین بیست درصد واجد این شرایط نبودند.

شاهد دیگر در تایید این مدعا این است که در خود همین داستان اعطا اراضی بنی النضیر توسط پیامبر گرامی اسلام به مهاجرین، این گونه نبود که همه صحابه راضی باشند و اعتراضی به پیامبر (ص) نکنند، در این جریان برخی از صحابه پیامبر (ص) نیز به این کار ایشان اعتراض کردند.

وجه جمع آیه شریفه هشتم سوره حشر نیز این گونه است که تعریف از انصار در آیه هشتم سوره مبارکه حشر، ولو جمله آن اخباریه است، اما در مقام انشاء است و می خواهد بیان کند که انصار باید این گونه باشند، نه اینکه در حال حاضر واجد این اوصاف هستند.

شیعه هرگز صحابه را تکفیر نکرده است

کسانی که می گویند اصحاب پیامبر (ص) من الاول الی الاخر متقی و وراسته هستند و برای اثبات مدعای خود به آیه هشتم سوره حشر استناد می کنند، استناد و استدلال شان باطل و خالی از وجه است.

ما تمام صحابه حضرت پیامبر (ص) را دوست داریم، اما این دلیل نمی شود که همه شان متقی باشند، آیه فوق نیز دلالت می کند که در اینها زمینه پاکی، ترقی و کمال فراوان بوده و چون این گونه بوده است، خداوند جملات فوق را فرمود.

تکفیر با عدم عدالت دو مقوله جداگانه است

تکفیر، یک مسئله است و عدالت مسئله دیگری است و نباید این دو را با هم خلط کرد، نظر شیعه این است که در میان صحابه بیش از 70 درصد متقی و عادل هستند، ولی تعدادی نیز عادل نیستند و عدم عدالت با تکفیر کاملا متفاوت است.

چگونه شیعه همه صحابه را تکفیر می‌کند؛ در حالی که بیش از 150 نفر از این صحابه شیعه حضرت علی(ع) هستند؛ بنابراین کسانی که به شیعه تهمت می زنند از خدا بترسند و این دورغ ها را نگویند.

با توجه به برخی روایات مندرج در کتب اهل سنت مانند صحیح بخاری، در کتاب صحیح بخاری برخی روایات بر ارتداد صحابه تصریح کرده اند و کسانی که این تهمت ها را به شیعیان بار می کنند، باید بروند و کتاب های خود را اصلاح کنند که حرف از ارتداد زده‌اند.

کسانی که می گویند صحابه پیامبر اکرم (ص) از اول تا آخر عادل هستند و روایاتشان معتبر است، ناآگاه هستند؛ زیرا شیعه با همه احترامی که برای آنها دارد، نمی تواند چشم بسته احادیث آنها را معتبر بداند.

اگر این اوصاف که در آیه شریفه ذکر شد، در صحابه موجود باشد، ما دست همه را می بوسیم، اما دروغ است، ما را متهم به تکفیر صحابه پیامبر می کنند، خدا از سر تقصیرشان نمی گذرد.

شیعیان نیز برخلاف تبلیغات سوء و تهمت های ناروا، صحابه پیامبر را دوست دارند، ولی متاسفانه برخی به دروغ، تهمت می‌زنند که شیعه صحابه را تکفیر می‌کند.

سایت ها و ماهواره هایی که به شیعیان از این تهمت ها می زنند، از خدا بترسند و دست از این گونه مسائل بردارند و این گونه سخن نگویند، این مطالب در کتب خودشان هم هست.

شما بروید آنها را درست کنید، ما چنین عقیده ای نداریم، اگر هم بحث ارتداد در میان باشد، این موضوع مربوط به ولایت است.

تهمت‌زنندگان به شیعه، آگاهی ندارند

شیعه هرگز بحث ارتداد را در میان صحابه مطرح نکرده و حرفی از تکفیر آنها را به میان نیاورده است؛ البته در برخی روایات که به ارتداد صحابه اشاره شده این ارتداد را مربوط به ولایت می داند و ارتداد از اسلام در صحابه صحیح نیست،  بنابراین کسانی که به شیعه تهمت می زنند، ناآگاه هستند.

تاریخ نشان داده که اصحاب پیامبر‌ (ص) بارها در موارد مختلف به ایشان اعتراض کرده و آیات فراوانی برای هدایت و جلوگیری از گمراهی و فسق آنها نازل شده که نمونه هایی از آن در سوره حشر مشاهده می شود.

برخی خطبه های پیامبر‌ (ص) و جنگ‌ها بعد از ارتحال رسول الله (ص) مانند جنگ‌های جمل، نهروان و ... این مطالب را اثبات می‌کند که برخی اصحاب پیامبر‌(ص) بر تصمیمات ایشان خرده گرفته و ناراحتی خود را ابراز داشته اند و از عدالت ساقط شده اند.

خداوند ویژگی ها و صفات اصحاب پیامبر‌ (ص) را در آیات مختلف تعریف کرده است، البته کاملا روشن است که این تعاریف از صحابه مربوط به همه آنها نیست، بلکه اکثر آنها را شامل می شود.

مقصود از این گونه آیات این است که اصحاب حقیقی کسانی هستند که دارای این صفات و ویژگی ها باشند، نه آنکه بخواهد بر تن همه اصحاب لباس عدالت و قداست بپوشاند.

درباره سالروز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها

این بانوی بزرگ جهان اسلام را از سادات زنان اهل بهشت هستند. حضرت خدیجه،‌ مریم،‌ آسیه و فاطمه سلام الله علیهن چهار سیده زنان اهل بهشت هستند. حضرت آسیه زن فرعون بود،‌ اما برای حفظ دین خود حاضر شد بالای دار برود و هیچ گاه دست از توحید بر نداشت.

حضرت خدیجه سلام الله علیها، شخصیت،‌ قوم،‌ قبیله و ثروت بسیار داشت، اما همه این مسائل را صرف اسلام کرد و هرچه به او گفتند کنار بیا، گفت نه من حق را یافته ام.

حضرت خدیجه (س) در شعب ابی طالب، کنیزهای بسیار فراوانی داشت و تجارت های بسیاری نیز داشت،‌ با این وجود سه سال با گرسنگی صبر کرد تا پیامبرصلی الله علیه و آله بتواند دین خود را حفظ کند و رسالت خود را انجام دهد.

شایسته و ضروری است ما در مورد این شخصیت زن بزرگ جهان اسلام سخن بگوییم،‌ تحقیقات لازم انجام دهیم و ابعاد مختلف زندگی وی و اقداماتی که وی انجام داد را برای جامعه تبیین کنیم.

شایسته بود در سطح شهر و مجالس پارچه نوشته های متعددی به مناسبت سالروز ارتحال ایشان نصب می شد تا مردم بدانند روز دهم رمضان،‌سالروز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها است.

پیامبر گرامی اسلام، همواره از حضرت خدیجه به نیکی یاد می کرد؛ این بانوی بزرگ جهان اسلام سرتاپا فضیلت،‌ تقوا و اخلاق بود و از هر نظر دارای کمالات بسیار بود و ما باید از این بانوی بزرگ درس و الگو بگیریم.

امروز اساتید اهل فن می گویند بهترین راه تربیتی،‌ معرفی و نشان دادن الگوها است. قرآن کریم هنگامی که می خواهد بهترین زنان الگو را معرفی کند،‌ مریم و آسیه را معرفی می کند و هنگامی هم که می خواهد بدترین زنان را معرفی نماید، زنان حضرت لوط و نوح را معرفی می کند، اینها در کنار انبیا الهی بودند، اما چون اثر نگرفتند تبدیل به بدترین زنان شدند.

یکی از زنان اسوه و الگو برای جامعه ما حضرت خدیجه سلام الله علیها است، در جامعه ما چنین زنانی بسیار کم است و بانوان باید از زندگی فردی و اجتماعی این بانوی بزرگ درس بگیرند.

عدالت محوری، شعار جامعه اسلامی

یکسان بودن، غیر از عدالت داشتن است و مسئله مساوات بر خلاف عدالت و آموزه های اسلامی است بر این اساس شعار جامعه اسلامی باید عدالت محوری باشد، نه این که بر مساوات پافشاری کند. باید در طبقات مختلف جامعه، عدالت برقرار شود و مردم حداقل نیازهای روزمره خود را داشته باشند و فاصله اقشارمختلف در جامعه اسلامی نباید زیاد باشد.

تاریخ نشان داده که مساوات، موجب فروپاشی دولت ها و کشورها می شود؛ به گونه‌ای که قدرتی که یک پنجم جهان را در اختیار داشت، به دلیل یکسان کردن کارگر و مهندس و سایر اقشار جامعه فروپاشید. یکی دیگر از دلایل فروپاشی شوروی سابق دوری مردم از مذهب و معنویت  و روی آوردن به فساد و دزدی بود، بر این اساس هر ملتی که از معنویت دور شود محکوم به فنا و نابودی است.

برقراری مساوات در جامعه انگیزه ها را از بین می برد و باید افراد خوشفکرو کسانی که شبانه روز کار می کنند را حفظ کرده و درآمد های آنهارا افزایش داد تا انگیزه آنها برای خدمت به جامعه اسلامی دو چندان شود.

شعار تساوی مرد و زن نادرست است و باید با زن و مرد به عدالت برخورد کرد.


تنظیم و فرآوری: رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان

منبع: حوزه نیوز، رسا نیوز