مردم ! هشدار ! که زیبایی زندگانی ست ، آن زمان که پرده گشاید و چهره برنماید .لکن زندگی شمایید و حجاب خود ، شمایید .زیبایی قامت بلند ابدیت است ، نگران منتهای خویش در زلال آینه .
اما صراحت آینه شمایید و نهایت جاودانه شمایید .
...
بهارها آمده و رفته و ما بهوش نبوده ایم . خونها از این چرخ غفلت ساز زمانه بر کاسه دل ما ریخته و ما آگاه نبوده ایم . آگاه نبوده ایم از راز مهر و کیمیای عشق ، آگاه نبوده ایم از هستی و حضوردر آن و سر آخر آگاه نبوده ایم به حضور در این واقعه شور انگیز . آگاهی..
و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی
و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی
که اگر فردا خسته باشید، یا پسفردا شادمان
باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.
...
پامنبری رو به شیخ : آقا ما اینا رو دویست و پنجاه هزارو ششصدو چهل و هشت بار گفتیم . بازم بگیم؟چشم برای بار دویست و پنجاه هزارو ششصدو چهل و نهمین بار می گویم :کسی خسبد آسوده در زیر گل که خسبند ازو مردم آسوده دل !...
باز به طب قدیم که وقت نسخه پیچیدن با یک نسخه هر درد بی درمانی را دوا می کردند گرچه امروز ما مشکل طبیب نداریم مشکل ما این است که درد بی درمانمان هم کم شده!...
برای زندگی خوب مودب بودن البته ضروری است اما ادبیات چیزی بیشتر از ادب را برای خوبتر شدن زندگی شما ذخیره کرده است چیزی که "تا نخوری ( ببخشید نخوانی )ندانی"...
همچنان که معلم کودکی را خط آموزد. چون به سطر رسد، کودک سطر می نویسد و به معلم می نماید. پیش معلم آن همه کژ است و بد. با وی به طریق صنعت و مدارا می گوید که جمله نیک است و نیکو نبشتی، احسنت! احسنت! ...
آورده اند که اهل قبیله مجنون گرد آمدند و به قوم لیلی گفتند : این مرد از عشق هلاک خواهد شد ،چه زیان دارد اگر یک بار دستوری باشد تا او لیلی را بیند .
گفتند : ما را ازین معنی هیچ بخلی نیست ولیکن خود مجنون تاب دیدار او ندارد ...
ای عزیز! همانا که در خاطرت گذرکند که چندین بلا که در جهان است اگر او قادر است که بر گیرد ، ارحم الراحمین کجا بود ؟ این اشکال از آن می افتد ترا که کار های الهی را به ترازوی عقل مخصوص خود می سنجی ...
: این هم بد عادتیست که ما داریم ! اینکه تا نیایشی می کنیم یا دو صفحه دعا می خوانیم کمی مکث می کنیم این طرف و آن طرف را نگاهکی می اندازیم کمی هم جابجا میشویم صدایی صاف می کنیم ،منتظر که فرشته ای به ما نازل شود ...