تبیان، دستیار زندگی
علی درستکار مجری شناخته شده سیما برنامه های معارفی سیما را شدیدا نقد می کند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علی درستکار و انتقاد از تلویزیون

حالا دیگر مدتی است که دقایقی مانده به ساعت 24 تلویزیون میهمان خانه ‌های مردم می‌ شود و مردم پای جعبه جادو ، شب‌ ها را به بامداد وصل می‌ کنند؛ یک بامداد پرستاره با معجونی از حرف و حدیث‌ های معارفی و علی درستکار!

مجری ای که نمی‌ دانیم او را به این شب ها می شناسند یا این شب ها را به او؟ علی درستکار، دی 1346 در تهران به دنیا آمده و اصالتا یزدی است. وی در 6-5 سالگی همراه خانواده به یزد بازگشته و دوران آموزشی را تا اخذ دیپلم در این شهر گذرانده و پس از قبولی در آزمون سراسری برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشته الهیات، معارف اسلامی و تبلیغ دانشگاه امام صادق« ع»، دوباره به تهران آمده و تا امروز ماندگار شده است.

• چرا این شب‌ ها برای سحر انتخاب نشده است و شما این برنامه را با تلفیق یا طرحی نو برای سحر را روی آنتن نمی ‌برید؟

علی درستکار

اساسا با پخش برنامه تلویزیون در سحر مخالفم. اوقات نماز، سحر، شب ‌های جمعه و... زمان های خصوصی افراد و بندگان برای خلوت با خداست. در این میان حتی اگر بخواهیم با بقیه اوقات هم کاری نداشته باشیم باز از سحر ماه رمضان نمی‌ توانیم بگذریم. سحرهای این ماه، دقیقا برای مناجات و نجوای بنده و صاحب، خلق شده است. بنابراین تلویزیون حق ندارد با روشن کردن دوربینش به فضای اختصاصی و خاص آدم‌ ها سرک بکشد یا مخل خلوت آن ‌ها باشد. رادیو و تلویزیون طی ساعات سحر تنها باید نوای ذکر و نیایش را در خانه ‌ها بپراکند و بساط و زمینه مناجات را برای آن هایی که احیانا خودشان نمی‌ توانند دعا بخوانند، فراهم کند.

• اما اقبال گسترده مخاطب به ویژه برنامه ‌های سحر، خلاف گفتار شما را ثابت می کند.

مردم وقتی ببینند خوششان می ‌آید.

• یعنی معتقدید مردم از هر چه برایشان پخش می‌شود و می ‌بینند خوششان می‌ آید؟

اولا رفتار و عمل بر اساس خوشایند و مصلحت، با هم فرق دارد. ما نباید خودمان را تسلیم سلیقه و ذائقه مردم کنیم ثانیا

برنامه های معارفی پخش می شود تا در آمار و گزارش‌ هایی که ارائه می ‌دهند، میزان برنامه ‌های معارفی از حد قابل قبولی برخوردار باشد و حساب‌خواهان از آن ‌ها راضی باشند و نه لزوما خدا!

چنین چیزی که شما می‌ گویید نیست. آیا آن زمان که چنین برنامه ‌هایی باب نبود مردم واقعا خواهان پخش شان بودند؟ یا حالا که پخش کردیم، خوششان آمده است؟ بعد هم فکر می ‌کنید چند درصد مردم و از کدام بخش خوششان می‌ آید؟

• احتمالا از اجرای زیبا و دلنشین فرزاد جمشیدی؟

احتمالا بیشتر، مشتاق آن بخش اجرای فرزاد جمشیدی که نام بیمارانشان را می ‌خواند و برایشان دعا می ‌کند، هستند. به نظر من اصلا باید دید این سبک دعا چه قدر درست است؟ و آیا پراکندن رفتاری با عنوان دعا کردن نزد خدا این طوری است؟ از این هم که بگذریم چند سال چنین شیوه ‌ای را اجرا کردیم اما حالا یک کار دیگری بکنیم. کارهای خوشایند دیگری هم هست که می ‌شود و باید انجام داد.

• پس وسوسه اجرای برنامه ‌های سحر را ندارید؟

اگر برای هر برنامه، 50 میلیون تومان هم بدهند، نمی‌روم!

• با این تفاسیر پخش برنامه در ساعات پایانی شب، مناسب ماه مبارک رمضان هست؟

همگی ما معتقدیم این ساعت برای مخاطب، مناسب نیست اما در ماه مبارک رمضان، مردم - به جز گروه خاصی از متدینین سنتی و به خصوص شهرستانی‌ ها که زود می‌ خوابند - به دلیل آن که زمان اذان مغرب، دیرتر از سایر ایام سال است و همچنین اینکه به دست آوردن همین اندازه زمان و فرصت، روی آنتن شبکه اول، یک برد بزرگ به حساب می‌ آید و مغتنم است و ضمن اینکه در ساعات اولیه شب، خانواده ها به دلیل مهمانی ‌ها و مراجعات خانوادگی و نشست و بر خاست‌ ها برای شنیدن یک گفتگوی سنگین جدی تمرکز فکری، آرامش کافی ندارند و از سویی فیلم‌ ها و سریال ‌ها هم تمام شده و زمان خوبی برای این برنامه محسوب می‌ شود.

• خودتان هم این استدلال ها را قبول دارید؟

من نمی‌خواهم مورچه ‌ای باشم که در لیوان آبی افتاده و فریاد می زند دنیا را آب برد! اما فراموش نکنیم که در یک حکومت اسلامی به سر می ‌بریم. حکومتی که به خاطر اسلامش  تاسیس شد و همه متعلقات آن از جمله رادیو و تلویزیون، هم در راستای تثبیت اسلام ایجاد شد. از طرف دیگر، شما به طور کم  سابقه ‌ای با برنامه ‌ای مواجهید که یک گفتگوی اسلامی صرف است ولی با این اقبال بی ‌سابقه روبه رو می ‌باشد.

• به نظر شما برنامه‌ های مذهبی در 365 روز سال چقدر برای مدیران صدا و سیما اهمیت دارند؟

آن اندازه‌ ای که به ثبات یا تزلزل مدیریت شان بستگی دارد حتما برایشان مهم است اما این که به دلیل معارفی بودن، دغدغه ذهنی و روحی‌ شان باشد را نه، مطمئن نیستم. گرچه شعار می‌ دهیم سیاست ما از دیانت مان جدا نیست اما مطمئنم سیاست و مصالح سیاسی و حکومتی برای سازمان رادیو و تلویزیون کشور ما، اولویت یک را دارد با این حساب می‌توان گفت که برنامه‌ های معارفی برایشان اولویت ندارد جز آن که به ثبات و تثبیت مدیریت ‌ها کمک کند!

• یعنی «این شب ‌ها» پخش می شود تا میز و صندلی ها پابرجا بماند؟

پخش می شود تا در آمار و گزارش‌ هایی که ارائه می ‌دهند، میزان برنامه ‌های معارفی از حد قابل قبولی برخوردار باشد و حساب‌خواهان از آن ‌ها راضی باشند و نه لزوما خدا!

• می‌ توانید ادعا کنید بیننده همان اندازه که برای یک سریال یا برنامه ورزشی، سر و دست می شکند به این شب ها هم اقبال دارد؟

نه. حتما این طور نیست. آیا شما می توانید ادعا کنید که مردم برای بهشت، سر و دست می شکنند به اندازه ای که برای جهنم سر و دست می شکنند؟ « اگر راست می گویید این را چاپ کنید!»

• چه کنیم تا فرم و محتوای برنامه‌های مذهبی، هم خواص را درگیر خود کند و هم عوام را جذب نماید؟

اگر به همان زبان، روش و ابزاری که خداوند متعال برای تبلیغ در اختیار پیامبران و مبلغان دینش قرار داد، دست آویزیم توفیق خواهیم داشت گروه های مختلف مردم از اغنیا و فقرا گرفته تا اهل فهم و جهل را به خود جذب کنیم.

• اما ظاهرا بقیه برنامه های حوزه معارف هم این کار را به همان زبان خدا و پیغمبر انجام می دهند ولی خبر خاصی نمی شود؟

اگر انجام می ‌دانند که می شد.

• پس شاید بد نباشد آسیب شناسی آن چه در این حوزه مشاهده می کنیم را از زبان شما بشنویم.

حد بالایی از تصنع پیدا و پنهان در این برنامه ها وجود دارد. روی پنهانش تاکید می کنم. حد بالایی تکرار قالب، ساختار و رنگ و لعاب وجود دارد. حد بالایی رویکرد تکراری و نگاه از زاویه تکراری وجود دارد. خلاصه همه چیز ساختگی است. البته این ها را هم نمی توانید و نمی شود اجبار کنید که نباشد. تقصیر ندارند. بندگان خدا فکر می کنند وقتی جلوی دوربین می آیند حتما باید یک جور دیگر باشند. چه کار کنند؟ نمی توان زور کرد که این جوری نباش. من هم وقتی جلوی دوربین می روم، یک جور دیگرم. البته این طبیعی است مثلا وقتی به مهمانی می رویم با زمانی که در خانه خودمان هستیم متفاوتیم اما این که چه طور و چه قدر فرق کنیم جای بحث دارد یعنی باید مراقب باشیم که یک آدم دیگر نشویم.

• و درباره برنامه خودتان؟

..

علی درستکار

.البته خیلی ها در سطوح مختلف این نظر مرا قبول ندارند اما احساسم می‌ گوید مشارکت مدیران در تنظیم موضوعات و مهمانان برنامه به شکلی است که در اعتمادی که ما باید از آن سو حس کنیم اخلال وارد کرده و شرایط، بیش از پیش مغلوب فرمایشات مناسبتی و حکومتی است. به نظرم برنامه، دیگر آن آزادی گذشته را ندارد. احساس آزادی من، کم تر شده هر چند خود آن آزادی، ممکن است.

البته حقیقتا نباید از انصاف دور شوم که مدیر محترم شبکه اول و قائم مقام خوب سازمان جداگانه و شخصا به من تصریح داشتند که همانند سابق، مجازید کارتان را ادامه دهید اما خودم این حس را ندارم و حتما این حس به غلط، ایجاد نمی ‌شود. قطعا چیزهایی می بینم که می گویم لذا از این بابت، ناخشنود و ناخوشم و چون ناخوشم برنامه خوب به مردم ارائه نمی ‌شود و این کاستی بزرگی است که دارم. نکته خیلی مهم‌تر، حضور و جای کم ما روی آنتن است. چرا این شب ها تنها 2 شب باید پخش شود؟ رادیو و تلویزیون حکومت اسلامی چه کاری واجب‌تر از دین و بحث های دینی دارد؟ چرا زمان برنامه نباید زودتر از این باشد؟ چرا می‌ خواهند نشود؟ چرا نباید حداقل 3 شب متوالی فضا برای این شب‌ ها وجود داشته باشد؟ چرا وقتی یک برنامه موجب توفیق بزرگ ترین سازمان رسانه ای کشور و فتح قله های حرفه ای میان مخاطب می‌

بالاخره برنامه ما متعلق به گروه معارف سیماست نه گروه سیاسی اما مدیران سازمان انتظار دارند گروه معارف هم در مناسبت ‌های خاص به موضوعات سیاسی بپردازد. حال پرسش و اعتراض من این است که چرا باید به این تداخل تن دهم و در وادی که سواد ندارم حرف بزنم؟ زیرا دانش من - اگر سوادی داشته باشم - در حوزه دین است نه سیاست. البته الان دیگر مشکل حل شده و این توقع را از من ندارند. خودشان گفتند دانستیم که نباید روی تو حساب کنیم

شود و شخص رئیس سازمان صدا و سیما، قائم مقام رئیس سازمان، معاونت سیما، مدیر شبکه اول، مدیر گروه معارف شبکه اول، تهیه کنندگان و... مکرر از جذابیت و موفقیتش می‌ گویند نباید مورد حمایت قرار گیرد؟ توضیحش چیست؟ یکی به من جواب بدهد.

• واقعا خودتان پاسخ این چراها را نمی ‌دانید یا...؟

جوابی که خودم می ‌دانم زشت است و آن این که به قرینه رفتاری که با ما می ‌شود باید بگویم آن تمجید و تحسین ها از سر صدق نیست!

• یعنی می‌خواهید بگویید برخی کارشکنی ‌ها و موانع، برنامه را از کیفیت مورد نظر دور می‌ سازد؟

به هر حال اگر کارشکنی نباشد، تسهیل هم نیست. تا زمانی که در راستای اهداف سیاست و حکومت گام برداریم حمایت و تسهیل می‌ کنند حتی به مناسبت ‌های سیاسی و حکومتی حاضرند فضای بیشتری روی آنتن به من بدهند.

• پس معتقدید سیاست را به قید یک فوریت ویژه از دیانت، جدا کرده ‌اند؟

بالاخره برنامه ما متعلق به گروه معارف سیماست نه گروه سیاسی اما مدیران سازمان انتظار دارند گروه معارف هم در مناسبت ‌های خاص به موضوعات سیاسی بپردازد. حال پرسش و اعتراض من این است که چرا باید به این تداخل تن دهم و در وادی که سواد ندارم حرف بزنم؟ زیرا دانش من - اگر سوادی داشته باشم - در حوزه دین است نه سیاست. البته الان دیگر مشکل حل شده و این توقع را از من ندارند. خودشان گفتند دانستیم که نباید روی تو حساب کنیم.

• چرا منظورتان را از مناسبت ‌های خاص، شفاف و با مثال بیان نمی کنید؟

مثلا می گویند برو به مناسبت حماسه حضور مردم در 9 دی مصاحبه کن. خب من که نمی‌ توانم!

• می‌ترسید نشان‌ دار شوید و برچسب سیاسی بخورید؟

اجرای برنامه سیاسی یعنی حرکت در مسیری که سواد و تحصیلاتش را ندارم. من 2 واحد هم سیاسی نخوانده ‌ام و «رودررو» هم بی خود اجرا کردم.

• فقط همین؟!

این چیز کمی نیست زیرا وقتی سواد انجام کاری را نداشته باشی امکان لغزش و اشتباه، بیشتر می‌ شود. من نیز چون به دلیل بی دانشی، خیلی از موارد را نمی فهمیدم ممکن بود بسیاری از ملاحظات را مراعات نکنم و دچار گرفتاری که نتیجه بی عقلی خودم بود گردم لذا با تعقل، از آن فضا کناره گیری کردم و این، لزوما به معنای تنفر من از آن فضا نیست.


منبع: خبرآنلاین

گروه هنر تبیان