تبیان، دستیار زندگی
سید علی اندرزگو در ظهر رمضان سال 1318 شمسی به دنیا آمد و در غروب19 رمضان سال 1357 شمسی به مولایش علی (علیه السلام ) اقتدا کرد و به دیدار پروردگار شتافت . شهید اندرزگو از سن هفت سالگی به مدرسه رفت و تا کلاس ششم در مدرسه فرخی درس خواند . دوازده ساله بود که
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

او خط امام خمینی را خوب شناخته بود
اوخط امام خمینی را خوب شناخته بود

شهید- سید علی اندرزگو 

فرزند- سید اسدالله

محل ولادت –  تهران

سال ولادت – 1318

محل شهادت – تهران خ ایران ( ترور توسط ساواک )

سال شهادت – 1357

محل دفن – گلزار شهدای بهشت زهرا ( س ) تهران – قطعه 39 ردیف 72 شماره 5

سید علی اندرزگو در ظهر رمضان سال 1318 شمسی به دنیا آمد و در غروب 19 رمضان سال 1357 شمسی به مولایش علی (علیه السلام ) اقتدا کرد و به دیدار پروردگار شتافت . شهید اندرزگو از سن هفت سالگی به مدرسه رفت و تا کلاس ششم در مدرسه فرخی درس خواند. دوازده ساله بود که در یک مغازه نجاری شروع بکار کرد و پس از کلاس ششم بنا به خواسته خودش به درس طلبگی پرداخت. او روزها کار میکرد و شب ها درس می خواند از همان دوران نوجوانی فردی فوق العاده باهوش و مهربان بود و به همه محبت میکرد .

اندرزگو در شروع دوره نوجوانی خویش با نواب صفوی و سایر همرزمانش همکاری را شروع میکند و از همان موقع هر شب به هیئت صادق امانی که در یکی از خیابان های تهران بود می رفت. او از بچگی شیفته منبر رفتن و روضه خواندن بود. در منزل ایشان ایام خاصی را جهت سوگواری تعیین می کردند و ایشان همانند یک خطیب بالای منبر می رفت و سپس روضه می خواند. او بسیار باهوش و بااستعداد بود و سعی می کرد با همه افراد خانواده خوش رفتار باشد. اندرزگو در تمام عمرش حتی یک روز نمازش قضا نشد او بسیار به مسائل و وظایف دینی و شرعی اهمیت می داد.

سید علی اندرزگو از 16 سالگی فعالیتهای سیاسی اش را شروع کرد و در حدود 25 سالگی بود که ترور حسنعلی منصور ( نخست وزیر وقت ) را انجام داد . این عمل در واقع اعلام خطری بود برای نظام دست نشانده آمریکا. در گزارش های ترور منصور هیچ اسمی از او به میان نیامده است، اما در واقع آخرین تیر را اندرزگو به سوی مغز منصور شلیک می کند. او در حالی که پشت یک درخت پنهان شده بود تیر خلاص را شلیک نموده و با این کار خویش یک مزدور آمریکایی خائن را به هلاکت می رساند . ماموران امنیتی به حدی در دستگیری او ناتوان شده بودند که دیگر نمی دانستند چه بکنند. لذا عکس های او را به تمامی ادارات دولتی ارسال کردند و بر تمام در و دیوارهای ساختمان ها عکس او را آویخته و شش میلیون تومان جایزه برای دستگیر کننده او در نظر گرفته بودند. این رقم بسیار زیادی بود که نشان دهنده بیچارگی نظام بود. اما او همیشه فرار کرده و در هر جایی دیگر مشغول مبارزه بر علیه ظلم می شد.

شهید اندرزگو با مسافرت به اکثر کشورهای منطقه سعی می نمود نیازهای نیروهای مبارز را در کشور تامین نماید و برای آنها اسلحه و تجهیزات نظامی تامین نماید. او نه تنها از هر فرصت و روشی برای وارد کردن اسلحه به کشور استفاده می کرد بلکه در کنار آن سعی می نمود هزینه روزنامه و نشریه فدائیان اسلام را نیز تامین کند . اندرزگو با اینکه سید بود اما عمامه سفید بر سر می گذاشت و هر بار با یک اسم و عنوان خاص در جامعه ظاهر می شد. نام معروف و مستعار او که ماموران ساواک را به هراس می افکند شیخ عباس تهرانی بود.

اندرزگو که خط امام خمینی را خوب شناخته بود دائماً تلاش می کرد تا حقیقت این صراط مستقیم را در بین توده مردم به خصوص جوانان روشن نماید. لذا آن ها را ترغیب می کرد تا به سربازان گمنام امام خمینی بپیوندند و در جهت متلاشی کردن نظام طاغوتی زمان تلاش کنند. با اینکه در آن زمان سازمان ها و گروه های فراوانی همچون مجاهدین خلق وجود داشتند که با حکومت شاه مبارزه می کردند ولی اندرزگو هیچ گاه به آن گروه ها گرایش پیدا نکرد و ترجیح داد به عنوان یک شاگرد در کنار مراد و مرجعش، امام خمینی بدون هیچ وابستگی به تشکلی مبارزه را تا سقوط طاغوت ادامه دهد .

قسمتی از گزارش ساواک از شهادت شهید اندرزگو

در ساعت 45/18 روز 2/6/1357 هنگامی که سید علی اندرزگو به منزل یکی از مرتبطینش به نام اکبر حسینی واقع در

اوخط امام خمینی را خوب شناخته بود

خیابان ایران می رفت بوسیله مامورین محاصره و از آنجا که گزارشات رسیده حاکی از مسلح بودن مشارالیه و حمل مواد منفجره بوسیله او بوده، به وی دستور ایست و تسلیم داده شد که ناگهان یاد شده با حرکات غیر عادی درصدد فرار برآمد و مامورین به ناچار به سوی او تیراندازی و درنتیجه مشارالیه مورد اصابت گلوله واقع و در راه انتقال به بیمارستان فوت نمود .

در بازرسی بدنی از نامبرده یک جلد شناسنامه جعلی به عکس متوفی با مشخصات ابوالقاسم واسعی، یک جلد گواهینامه رانندگی به نام عبدالکریم سپهرنیا به عکس سوژه صادره از آبادان ، یک عدد ساعت مچی و مبلغ 6840 ریال وجه نقد، یک عدد چاقو ، یک دسته کلید، یک عدد انگشتری عقیق و تعدادی شماره های تلفن و نوشتجات خطی کشف و ضبط شد .

روحش شاد

بخش کودک و نوجوان تبیان-مینو خرازی

مطالب مرتبط

علی مزینانی که بود؟

 ملاصدرای شیرازی عارفی فرزانه

شیخ کلینی دانشمند فقیه شیعه

پسری که با دعای امام زمان متولد شد

شیخ بهایی کودکی از بعلبک

مصلح ابن عبد الله(سعدی)که بود

بانی روشنفکری در ایران

ارسطو معلم یونانی

پروفسور حسابی

نردبام آسمان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.